۱۶٬۸۸۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
بعلاوه، اين روش باعث مى شود كه سنت استعباد (برده كردن مردم)، در مجتمع انسانى جايگير شود. شاهد روشن آن نيز، تجارب طولانى تاريخى در امت هاى بشريت است، كه در هر زمان و هر جا، با دين وثنيّت زندگى كرده، سنن استعباد در او جريان يافته، و انسان ها، انسان هايى مثل خود (و حتى بدتر از خود) را ارباب خود گرفتند. | بعلاوه، اين روش باعث مى شود كه سنت استعباد (برده كردن مردم)، در مجتمع انسانى جايگير شود. شاهد روشن آن نيز، تجارب طولانى تاريخى در امت هاى بشريت است، كه در هر زمان و هر جا، با دين وثنيّت زندگى كرده، سنن استعباد در او جريان يافته، و انسان ها، انسان هايى مثل خود (و حتى بدتر از خود) را ارباب خود گرفتند. | ||
<span id='link292'><span> | <span id='link292'><span> | ||
'''* ۲ - سرايت شرك در عبادت، به ساير اديان:''' | |||
اديان عمومى ديگر نيز، با اين كه اعتقاد به يگانگى إله، از اصول اساسى آن ها بود، از خطرى كه گفتيم وثنيّت را گرفتار كردف سالم نماندند و آن ها نيز، به شرك در عبادت گرفتار گشتند و اين «شرك در عبادت»، آنان را به عين همان ابتلاهاى وثنيت مبتلا كرد، كه مهمترين آن ها، همان سه محذور مذكور در سابق بود. | |||
و | اما «بودائيان» و «صابئان»، وضعشان در اين گرفتاری ها روشن است و تاريخ، شاهد گوياى آن مى باشد و ما قبلا، فهرستى از عقايد و اعمال آنان را برشمرديم. | ||
و اما «مجوسيان»، هر چند الوهيت را در «اهورا مزدا» منحصر دانسته اند، وليكن خضوع عبادتى و تقديس شان، براى چند كس است: | |||
۱ - يزدان. ۲ - اهريمن. ۳ - ملائكه اى كه موكّل بر شؤون ربوبيت اند. ۴ - خورشيد. ۵ - آتش و چيزهايى ديگر. | |||
و | شاهد بر اين معنا، نيز تاريخ است كه سنت عبادتى آنان و همچنين سرگذشت برده گيرى خلق، از ناحيه ارباب و اختلاف طبقاتى را از آنان نقل مى كند. و همچنين تدبّر در مذاهب آنان و اعتبار عقل خود ما، اين طور حكم مى كند كه بايد همه اين انحراف ها از ناحيه تحريف دين اصيل مجوس در بين مجوسيان راه يافته باشد. از رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» هم، درباره مجوسيان روايت شده كه فرموده اند: «مجوسيان، پيغمبرى داشته اند كه او را به قتل رساندند و كتابى داشته اند كه آن را سوزاندند». | ||
پس بحث عميق در اين | و اما «يهود»، قرآن كريم بسيارى از اعمال آنان را بيان كرده. از آن جمله، اين است كه: يهود، كتاب خدا را تحريف كردند و علماى خود را به جاى خدا، ارباب خود گرفتند و خداى تعالى، به خاطر همين اعمالشان، فطرتشان را منكوس و سليقه هايشان را معكوس و منحرف ساخت. (و به عبارتى ديگر، انحراف ظاهری شان را به انحراف در باطن شان كشاند). | ||
و اما «نصارا»، كه ما در جلد سوم اين كتاب، به طور مفصل، درباره انحرافات فكرى و عملى آنان صحبت كرديم. خواننده مى تواند بدان جا مراجعه نمايد و اگر بخواهد، مى تواند مقدمه انجيل «يوحنا» و رساله هاى «بولس» را با ساير انجيل ها تطبيق بدهد، و سپس كار خود را با مراجعه به تاريخ كليسا تكميل كند. چون گفتار در اين باب، بسيار طولانى است. | |||
پس بحث عميق در اين مسأله، ما را به اين نتيجه مى رساند كه: | |||
هر مصيبتى كه تمامى مجتمعات دينى در عالَم بشريت را گريبانگير شده، همه از مواريث «وثنيت» نخستينى است كه معارف الهى و حقايق عالى حقّه را، بدون اين كه در قالب بيانى ساده بريزند و هم سطح افكار عامه كنند، لخت و برهنه گرفته و آن را اساس سنت هاى دينى قرار دادند، و بر فهم ساده عوام، كه جز با حس و محسوس الفتى ندارند، تحميل كردند و نتيجه اش اين شد كه ديديم. | |||
<span id='link293'><span> | <span id='link293'><span> | ||
ویرایش