گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۰ بخش۱۷: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۲۴: خط ۲۴:


==آهنگ و غرض كلى سوره هود و كيفيت و مكان نزول آن ==
==آهنگ و غرض كلى سوره هود و كيفيت و مكان نزول آن ==
پس ، اين سوره همه معارف قرآنى را نخست در اين چهار آيه اول بطور اجمال ذكر نموده ، سپس در طول سوره به تفصيل آن مى پردازد،
پس اين سوره، همه معارف قرآنى را نخست در اين چهار آيه اول، به طور اجمال ذكر نموده، سپس در طول سوره به تفصيل آن مى پردازد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۲۰۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۲۰۱ </center>
البته آن تفصيل را در قالب انذار و تبشير ريخته ، انذار و تبشيرى كه با ذكر سنت جارى خدا در بندگان و ايراد اخبار امتهاى گذشته و داستان اقوام نوح و هود و صالح و لوط و شعيب و موسى ، و سرنوشتى كه استكبار از پذيرفتن دعوت الهى و نيز افساد در زمين و اسراف در اين فساد انگيزى دارد صورت گرفته ، و نيز به توصيف وعده هاى الهى براى مؤ منين و صاحبان اعمال صالح و توصيف تهديدهائى كه خدا به طبقه كفار و تكذيبگران آياتش داده پرداخته و در خلال اين مسائل امور ديگرى از معارف الهى راجع به توحيد، نبوت و معاد نيز خاطر نشان شده است .
البته آن تفصيل را در قالب انذار و تبشير ريخته، انذار و تبشيرى كه با ذكر سنت جارى خدا در بندگان و ايراد اخبار امت هاى گذشته و داستان اقوام نوح و هود و صالح و لوط و شعيب و موسى، و سرنوشتى كه استكبار از پذيرفتن دعوت الهى و نيز افساد در زمين و اسراف در اين فسادانگيزى دارد، صورت گرفته، و نيز به توصيف وعده هاى الهى براى مؤمنان و صاحبان اعمال صالح و توصيف تهديدهایى كه خدا به طبقه كفار و تكذيبگران آياتش داده، پرداخته و در خلال اين مسائل، امور ديگرى از معارف الهى راجع به توحيد، نبوت و معاد نيز خاطرنشان شده است.


از آنچه تاكنون درباره بيانات اين سوره گفتيم اشكالى كه به نظر بعضى از مفسرين بر غرض اين سوره وارد است روشن مى شود، آن مفسر در مقام بيان غرض اين سوره گفته است : اين سوره از نظر معنا و موضوع بحث ، نظير سوره يونس است كه متعرض عقايد اسلام است از الهيات و نبوتها و مساءله بعث و جزاء و اعمال صالح ، با اين تفاوت كه در سوره يونس ‍ داستانهائى كه آمده بطور اجمال آمده بود، و در اين سوره بطور مفصل ذكر شده .
از آنچه تاكنون درباره بيانات اين سوره گفتيم، اشكالى كه به نظر بعضى از مفسران بر غرض اين سوره وارد است، روشن مى شود. آن مفسر، در مقام بيان غرض اين سوره گفته است:  


و شما خواننده عزيز توجه فرموده ايد كه اين دو سوره در مقام بيان دو غرض مختلفند، دو غرضى كه اصلا ربطى به هم ندارند و برگشت هيچيك از آن دو به ديگرى نيست ، سوره يونس در مقام بيان اين معنا است كه سنت جارى خداى تعالى در بين هر رسولى با امتش اين بوده كه اگر امتش او را تكذيب مى كرد بين آن رسول و امتش حكمى كرده كه لازمه اش هلاك آن امت بود، و امت اسلام هم از اين سنت كلى مستثناء نيست ، اين امت هم اگر تكذيب كند بر سرش همان مى آيد كه بر سر امتهاى ديگر آمد. ولى سوره مورد بحث اين هدف را دنبال مى كند كه بفهماند معارف قرآنى طورى است كه اگر تحليل شود سر از توحيد خالص در مى آورد، بطورى كه اگر توحيد را هم بخواهيم تجزيه و تركيب كنيم سر از همان معارف اصولى و فروعى دين در مى آورد.
اين سوره از نظر معنا و موضوع بحث، نظير سوره «يونس» است، كه متعرض عقايد اسلام است، از الهيات و نبوت ها و مسأله بعث و جزاء و اعمال صالح، با اين تفاوت كه در سوره «يونس»، داستان هایى كه آمده، به طور اجمال آمده بود، و در اين سوره، به طور مفصل ذكر شده.


و اين سوره به شهادت آيات و مضامين بهم پيوسته اش - كه پيوستگى بين آنها به خوبى روشن است - در مكه و يك باره نازل شده است ، چيزى كه هست از بعضى از مفسرين روايت شده كه گفته اند آيه دوازدهم كه مى فرمايد: «'''فلعلك تارك بعض ما يوحى اليك ...'''» در مدينه نازل شده .
و شما خواننده عزيز توجه فرموده ايد كه اين دو سوره، در مقام بيان دو غرض مختلف اند. دو غرضى كه اصلا ربطى به هم ندارند و برگشت هيچ يك از آن دو به ديگرى نيست.
 
سوره «يونس»، در مقام بيان اين معنا است كه سنت جارى خداى تعالى، در بين هر رسولى با امتش اين بوده كه اگر امتش او را تكذيب مى كرد، بين آن رسول و امتش حكمى كرده، كه لازمه اش، هلاك آن امت بود، و امت اسلام هم از اين سنت كلّى مستثناء نيست. اين امت هم اگر تكذيب كند، بر سرش همان مى آيد كه بر سر امت هاى ديگر آمد.
 
ولى سوره مورد بحث، اين هدف را دنبال مى كند كه بفهماند معارف قرآنى، طورى است كه اگر تحليل شود سر از توحيد خالص در مى آورد، به طورى كه اگر توحيد را هم بخواهيم تجزيه و تركيب كنيم، سر از همان معارف اصولى و فروعى دين در مى آورد.
 
و اين سوره به شهادت آيات و مضامين به هم پيوسته اش - كه پيوستگى بين آن ها به خوبى روشن است - در مكه و يكباره نازل شده است.
 
چيزى كه هست، از بعضى از مفسران روايت شده كه گفته اند: آيه دوازدهم كه مى فرمايد: «فَلَعَلَّكَ تَارِكٌ بَعضَ مَا يُوحَى إلَيكَ...» در مدينه نازل شده.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۲۰۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۲۰۲ </center>
بعضى ديگر آيه هفدهم را استثناء كرده اند كه مى فرمايد: «'''افمن كان على بينة من ربه ...'''». بعضى ديگر آيه «'''و اقم الصلوة طرفى النهار و زلفا من الليل ...'''» را استثناء كرده و گفته اند: اين آيه در مدينه نازل شده . ولى هيچ يك از اين اقوال از ناحيه الفاظ آن آيات دليلى ندارند، و همانطور كه گفتيم ظاهر اينكه مى بينيم آيات سوره به يكديگر اتصال دارد اينست كه همگى در مكه نازل شده اند.
بعضى ديگر، آيه هفدهم را استثناء كرده اند كه مى فرمايد: «أفَمَن كَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِن رَبِّه...».  
 
بعضى ديگر، آيه: «وَ أقِمِ الصَّلَوةَ طَرَفَىِ النَّهَار وَ زُلَفاً مِنَ اللَّيل...» را استثناء كرده و گفته اند: اين آيه در مدينه نازل شده. ولى هيچ يك از اين اقوال، از ناحيه الفاظ آن آيات دليلى ندارند، و همان طور كه گفتيم، ظاهر اين كه مى بينيم آيات سوره به يكديگر اتصال دارد، اين است كه همگى در مكه نازل شده اند.


«'''الر كِتَابٌ أُحْكِمَت آيَاتُهُ ثمَّ فُصلَت مِن لَّدُنْ حَكِيمٍ خَبِيرٍ'''»:
<span id='link133'><span>
<span id='link133'><span>
==معناى اين كه آيات قرآن محكم بود و مفصل گشت  ==
==معناى اين كه آيات قرآن محكم بود و مفصل گشت  ==
مقابله اى كه در اين آيه بين احكام آيات قرآن و بين تفصيل آن واقع شده - با در نظر گرفتن اينكه كلمه تفصيل به معناى ايجاد فصل بين اجزاى يك چيزى است كه اجزائش متصل به هم بوده اند، و به معناى جدا جدا كردن امورى در هم فرو رفته است - خود دليل است بر اينكه منظور از احكام آيات ، ربط بعضى از آيات جدا شده از يكديگر به هم ، و ارجاع آيات آخر آن به اولش مى باشد بگونه اى كه بازگشت همه به امر واحد بسيطى است كه داراى اجزاء و ابعاض نمى باشد.
مقابله اى كه در اين آيه بين احكام آيات قرآن و بين تفصيل آن واقع شده - با در نظر گرفتن اينكه كلمه تفصيل به معناى ايجاد فصل بين اجزاى يك چيزى است كه اجزائش متصل به هم بوده اند، و به معناى جدا جدا كردن امورى در هم فرو رفته است - خود دليل است بر اينكه منظور از احكام آيات ، ربط بعضى از آيات جدا شده از يكديگر به هم ، و ارجاع آيات آخر آن به اولش مى باشد بگونه اى كه بازگشت همه به امر واحد بسيطى است كه داراى اجزاء و ابعاض نمى باشد.
۱۷٬۲۴۷

ویرایش