گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۱ بخش۷: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
 
خط ۱۹۴: خط ۱۹۴:
<span id='link57'><span>
<span id='link57'><span>


==رواياتى در فضيلت نماز و اينكه نماز كفاره گناهان است ==
==رواياتى در فضيلت نماز و اين كه نماز، كفاره گناهان است ==
و در معانى الاخبار به سند خود از ابراهيم بن عمر و او از كسى كه براى او حديث كرده از امام صادق (عليه السّلام ) روايت كرده كه در تفسير آيه «ان الحسنات يذهبن السيئات» فرموده: نماز مومن در شب گناهان روزش را محو مى كند.
و در معانى الاخبار، به سند خود، از ابراهيم بن عمر، و او، از كسى كه براى او حديث كرده، از امام صادق «عليه السّلام» روايت كرده كه در تفسير آيه «إنَّ الحَسَنَاتِ يُذهِبنَ السَّيِّئَات» فرموده: نماز مؤمن در شب، گناهان روزش را محو مى كند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۹۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۹۰ </center>
مؤلف: اين حديث در كافى و تفسير عياشى و امالى مفيد و امالى شيخ نيز آمده.
مؤلف: اين حديث، در كافى و تفسير عياشى و امالى مفيد و امالى شيخ نيز آمده.


و در مجمع البيان از واحدى و او به سند خود از حماد بن سلمه و او از على بن زيد و او از ابى عثمان روايت كرده كه گفت : من با سلمان در زير درختى بوديم ، سلمان شاخه خشكى از درخت گرفت و به شدت تكانش داد تا برگهايش ريخت ، آنگاه گفت : اى ابا عثمان آيا نمى پرسى چرا چنين كارى كردم ؟ گفتم چرا چنين كردى؟  
و در مجمع البيان، از واحدى و او، به سند خود، از حماد بن سلمه و او، از على بن زيد و او، از ابى عثمان روايت كرده كه گفت: من با سلمان در زير درختى بوديم. سلمان، شاخۀ خشكى از درخت گرفت و به شدت تكانش داد، تا برگ هايش ريخت. آنگاه گفت: اى ابوعثمان! آيا نمى پرسى چرا چنين كارى كردم؟ گفتم: چرا چنين كردى؟  


گفت: رسول خدا «صلى الله عليه و الله و سلم» هم در روزى كه من با آن جناب زير درختى بوديم همين عمل را كرد، شاخه خشكى گرفت و به شدت تكان داد تا برگهايش ريخت و فرمود: سلمان نپرسيدى چرا چنين كردم. عرض كردم چرا چنين كردى؟  
گفت: رسول خدا «صلى الله عليه و الله و سلم» هم، در روزى كه من با آن جناب زير درختى بوديم، همين عمل را كرد. شاخه خشكى گرفت و به شدت تكان داد، تا برگ هايش ريخت و فرمود: سلمان! نپرسيدى چرا چنين كردم> عرض كردم: چرا چنين كردى؟  


فرمود: مسلمان وقتى وضو مى گيرد و نيكو وضو مى گيرد، و نمازهاى پنجگانه اش را بجا مى آورد، گناهانش مانند اين برگها مى ريزد، آن وقت اين آيه را تلاوت فرمود: «و اقم الصلوه...».
فرمود: مسلمان وقتى وضو مى گيرد و نيكو وضو مى گيرد، و نمازهاى پنجگانه اش را به جا مى آورد، گناهانش مانند اين برگ ها مى ريزد. آن وقت، اين آيه را تلاوت فرمود: «وَ أقِمِ الصَّلَوة...».


مؤ لف : اين روايت را الدّرالمنثور هم از طيالسى و احمد و دارمى و ابن جرير و طبرانى و بغوى در كتاب معجم خود - و ابن مردويه بطور غير مسلسل تنها از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) روايت كرده .
مؤلف: اين روايت را، الدّر المنثور هم، از طيالسى و احمد و دارمى و ابن جرير و طبرانى و بغوى، در كتاب معجم خود - و ابن مردويه، به طور غير مسلسل، تنها از رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» روايت كرده.
و نيز در همان كتاب به سند خود از حارث از على بن ابى طالب (عليه السلام) آورده كه فرمود: ما در مسجد در خدمت رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) بوديم، و منتظر بوديم تا وقت نماز شود، مردى برخاست و عرض كرد: يا رسول اللّه! من مرتكب گناهى شده ام. رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) ز وى روى بگردانيد (و به نماز ايستاد).  


دوباره پس از آنكه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) نماز را به پايان رسانيد برخاست و همان حرف را تكرار كرد، حضرت فرمود: آيا با ما نماز نخواندى ؟ و براى آن به نيكى طهارت نگرفتى ؟ گفت: چرا. فرمود: همان كفاره گناه توست.
و نيز در همان كتاب، به سند خود، از حارث، از على بن ابى طالب «عليه السلام» آورده كه فرمود: ما در مسجد، در خدمت رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» بوديم، و منتظر بوديم تا وقت نماز شود. مردى برخاست و عرض كرد: يا رسول اللّه! من مرتكب گناهى شده ام. رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم»، از وى روى بگردانيد (و به نماز ايستاد).
 
دوباره پس از آن كه رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» نماز را به پايان رسانيد، برخاست و همان حرف را تكرار كرد. حضرت فرمود: آيا با ما نماز نخواندى؟ و براى آن به نيكى طهارت نگرفتى؟ گفت: چرا. فرمود: همان، كفارۀ گناه توست.


<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۹۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۹۱ </center>
مؤلف : اين روايت به طرق بسيارى از ابن مسعود و ابى امامه و معاذ بن جبل و ابن عباس و بريده و واثلة بن اسقع و انس و غير ايشان وارد شده ، ولى در كيفيّت بيان داستان اختلاف مختصرى در الفاظ آنها هست ، ترمذى و غير او هم از خود ابى اليسر - كه داستان مربوط به اوست - روايت كرده اند.
مؤلف: اين روايت، به طرق بسيارى، از ابن مسعود و ابى امامه و معاذ بن جبل و ابن عباس و بريده و واثلة بن اسقع و انس و غير ايشان وارد شده، ولى در كيفيّت بيان داستان، اختلاف مختصرى در الفاظ آن ها هست. ترمذى و غير او هم، از خود ابى اليسر - كه داستان مربوط به اوست - روايت كرده اند.
<span id='link58'><span>
<span id='link58'><span>
==
اميدوار كننده ترين آيات كتاب خدا ==
و در تفسير عياشى از ابى حمزه ثمالى روايت كرده كه گفت : من از يكى از آن دو بزرگوار (امام باقر و امام صادق (عليه السّلام) شنيدم كه مى فرمود: على (عليه السلام) رو به مردم كرد و فرمود: كدام آيه از قرآن كريم براى شما اميدوار كننده تر است؟ بعضى گفتند: آيه «ان اللّه لا يغفر ان يشرك به و يغفر ما دون ذلك لمن يشاء» فرمود: اين اميدوار كننده هست، ولى آنطور كه بايد باشد نيست.


بعضى ديگر عرض كردند آيه «يا عبادى الذين اسرفوا على انفسهم لا تقنطوا من رحمه اللّه».  
==اميدوار كننده ترين آيات كتاب خدا ==
و در تفسير عياشى، از ابوحمزه ثمالى روايت كرده كه گفت:
 
من از يكى از آن دو بزرگوار (امام باقر و امام صادق «عليه السّلام» شنيدم كه مى فرمود: على «عليه السلام»، رو به مردم كرد و فرمود: كدام آيه از قرآن كريم، براى شما اميدوار كننده تر است؟ بعضى گفتند: آيه «إنَّ اللّهَ لَا يَغفِرُ أن يُشرَكَ بِهِ وَ يَغفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَن يَشَاءُ». فرمود: اين اميدوار كننده هست، ولى آن طور كه بايد باشد، نيست.
 
بعضى ديگر عرض كردند: آيه «يَا عِبَادِىَ الَّذِينَ أسرَفُوا عَلَى أنفُسِهِم لَا تَقنَطُوا مِن رَحمَةِ اللّه».  


فرمود: اين نيز خوبست، ولى آنكه بايد باشد نيست. بعضى ديگر عرض كردند آيه «و الذين اذا فعلوا فاحشه او ظلموا انفسهم ذكروا اللّه فاستغفروا لذنوبهم». فرمود: اين هم خوبست ولى آن نيست.
فرمود: اين نيز خوب است، ولى آن كه بايد باشد، نيست. بعضى ديگر عرض كردند: آيه «وَ الَّذِينَ إذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً أو ظَلَمُوا أنفُسَهُم ذَكَرُوا اللّهَ فَاستَغفَرُوا لِذُنُوبِهِم». فرمود: اين هم خوب است، ولى آن نيست.


امام فرمود: مردم همه سكوت كردند، حضرت فرمود: چرا سكوت كرديد بگوييد ببينم مسلمانها؟ عرض كردند نه به خدا سوگند ما آيه ديگرى به نظرمان نمى رسد.  
امام فرمود: مردم همه سكوت كردند. حضرت فرمود: چرا سكوت كرديد: بگوييد ببينم مسلمان ها! عرض كردند: نه به خدا سوگند، ما آيه ديگرى به نظرمان نمى رسد.  


فرمود: من از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) شنيدم كه مى فرمود: اميدوار كننده ترين آيات كتاب خدا آيه «اقم الصلوه طرفى النهار و زلفا من الليل...» است، و فرمود: اى على ! آن خدايى كه مرا به حق مبعوث كرده و بشير و نذيرم قرار داده يكى از شما كه برمى خيزد براى وضو گرفتن ، گناهانش از جوارحش مى ريزد، و وقتى به روى خود و به قلب خود متوجه خدا مى شود از نمازش كنار نمى رود مگر آنكه از گناهانش چيزى نمى ماند، و مانند روزى كه متولّد شده پاك مى شود،و اگر بين هر دو نماز گناهى بكند نماز بعدى پاكش مى كند، آنگاه نمازهاى پنجگانه را شمرد.
فرمود: من از رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» شنيدم كه مى فرمود: اميدوار كننده ترين آيات كتاب خدا، آيه «أقِمِ الصَّلَوةَ طَرَفَىِ النَّهَارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّيل...» است. و فرمود: اى على! آن خدايى كه مرا به حق مبعوث كرده و بشير و نذيرم قرار داده، يكى از شما كه بر مى خيزد براى وضو گرفتن، گناهانش از جوارحش مى ريزد، و وقتى به روى خود و به قلب خود متوجه خدا مى شود، از نمازش كنار نمى رود، مگر آن كه از گناهانش چيزى نمى ماند، و مانند روزى كه متولّد شده، پاك مى شود، و اگر بين هر دو نماز گناهى بكند، نماز بعدى پاكش مى كند. آنگاه نمازهاى پنجگانه را شمرد.


بعد فرمود: يا على جز اين نيست كه نمازهاى پنجگانه براى امّت من حكم نهر جارى را دارد كه در خانه آنها واقع باشد، حال چگونه است وضع كسى كه بدنش آلودگى داشته باشد، و خود را روزى پنج نوبت در آن آب بشويد؟ نمازهاى پنجگانه هم به خدا سوگند براى امّت من همين حكم را دارد.
بعد فرمود: يا على! جز اين نيست كه نمازهاى پنجگانه، براى امّت من، حكم نهر جارى را دارد كه در خانه آن ها واقع باشد. حال چگونه است وضع كسى كه بدنش آلودگى داشته باشد، و خود را روزى پنج نوبت در آن آب بشويد؟ نمازهاى پنجگانه هم، به خدا سوگند، براى امّت من همين حكم را دارد.


مؤلف : مثالى كه در آخر اين روايت است به طرقى از اهل سنت از عده اى از صحابه مانند ابى هريره ، انس، جابر و ابى سعيد خدرى از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) روايت شده.
مؤلف: مثالى كه در آخر اين روايت است، به طرقى از اهل سنت، از عده اى از صحابه، مانند ابوهريره، انس، جابر و ابوسعيد خدرى، از رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» روايت شده.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۹۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۹۲ </center>
<span id='link59'><span>
<span id='link59'><span>


و نيز در آن كتاب از ابراهيم كرخى آمده كه گفت : من نزد امام صادق (عليه السّلام ) بودم كه مردى از اهل مدينه بر او وارد شد، امام پرسيد، فلانى از كجا مى آيى ؟ راوى مى گويد: آن مرد چيزى در جواب امام نگفت . خود حضرت فرمود: از فلانجا و فلانجا آمدى ، فلانى متوجه باش ببين روز خود را با چه اعمالى به پايان مى رسانى ، زيرا با تو فرشته اى است موكّل بر تو كه آنچه را مى كنى حفظ مى كند و مى نويسد پس هيچ گناهى را كوچك نشمار، هر چند خيلى ناچيز باشد، زيرا همين گناه ناچيز يك روز تو را بدبخت خواهد كرد، و هيچ كار نيكى را كوچك نشمار، زيرا هيچ چيز به مثل حسنه در جستجو نيست.  
و نيز در آن كتاب، از ابراهيم كرخى آمده كه گفت: من نزد امام صادق «عليه السّلام» بودم كه مردى از اهل مدينه بر او وارد شد.
 
امام پرسيد: فلانى! از كجا مى آيى؟ راوى مى گويد: آن مرد چيزى در جواب امام نگفت.  


حسنه، گناه خيلى بزرگ و قديمى را پيدا مى كند و آن را از نامه عملت محو و ساقط مى سازد و نمى گذارد بعد از تو بماند، و اين در كلام خداى تعالى است كه مى فرمايد: «ان الحسنات يذهبن السيئات ذلك ذكرى للذاكرين».
خود حضرت فرمود: از فلان جا و فلان جا آمدى. فلانى! متوجه باش ببين روز خود را با چه اعمالى به پايان مى رسانى، زيرا با تو فرشته اى است موكّل بر تو، كه آنچه را مى كنى، حفظ مى كند و مى نويسد. پس هيچ گناهى را كوچك نشمار، هر چند خيلى ناچيز باشد. زيرا همين گناه ناچيز، يك روز تو را بدبخت خواهد كرد، و هيچ كار نيكى را كوچك نشمار، زيرا هيچ چيز به مثل حسنه در جستجو نيست.  


و در همان كتاب از سماعه بن مهران روايت كرده كه گفت : مردى از اهل شامات از امام صادق (عليه السّلام ) پرسيد: از كارمندان دولت پولى گرفته و فعلا از آن پول صدقه مى دهد و صله رحم مى كند و به حج مى رود تا شايد خداوند او را در آنچه كه به دست آورده بيامرزد، و او به اين فكر است كه : «ان الحسنات يذهبن السيئات». حضرت فرمود: حسنه كفاره گناه مى شود، و اما گناه نمى تواند كفاره گناه گردد.
حسنه، گناه خيلى بزرگ و قديمى را پيدا مى كند و آن را از نامه عملت محو و ساقط مى سازد و نمى گذارد بعد از تو بماند، و اين در كلام خداى تعالى است كه مى فرمايد: «إنَّ الحَسَنَاتِ يُذهِبنَ السَّيِّئَات ذَلِكَ ذِكرَى لِلذَّاكِرِينَ».


آنگاه فرمود: اگر حلال و حرام با هم درآميخت بطورى كه به كلى مخلوط شد و ديگر حرام از حلال تشخيص داده نشد در آن صورت اين كار عيب ندارد.
و در همان كتاب، از سماعه بن مهران روايت كرده كه گفت:


و در الدّرالمنثور است كه احمد و طبرانى از ابى امامه روايت كرده اند كه گفت : رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: هيچ مرد مسلمانى وقت نماز يوميّه را درك نمى كند و براى وضو برنمى خيزد و به نيكويى وضو نمى گيرد و نماز را به خوبى نمى خواند مگر آنكه آنچه كه بين اين نمازش و نماز گذشته اش گناه كرده آمرزيده مى شود.
مردى از اهل شامات، از امام صادق «عليه السّلام» پرسيد: از كارمندان دولت پولى گرفته و فعلا از آن پول صدقه مى دهد و صله رحم مى كند و به حج مى رود، تا شايد خداوند او را در آنچه كه به دست آورده، بيامرزد، و او به اين فكر است كه: «إنَّ الحَسَنَاتِ يُذهِبنَ السَّيِّئَات». حضرت فرمود: حسنه كفاره گناه مى شود، و اما گناه نمى تواند كفاره گناه گردد.


مؤلف : روايات در اين باب بسيار است هر كه بخواهد همه آنها را رسيدگى كند بايد به جوامع حديث مراجعه نمايد.
آنگاه فرمود: اگر حلال و حرام با هم درآميخت، به طورى كه به كلى مخلوط شد و ديگر حرام از حلال تشخيص داده نشد، در آن صورت، اين كار عيب ندارد.


و در همان كتاب آمده كه طبرانى و ابو الشيخ و ابن مردويه و ديلمى از جرير روايت كرده اند كه گفت : من از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) شنيدم كه وقتى از تفسير آيه «'''و ما كان ربك ليهلك القرى بظلم و اهلها مصلحون '''» سؤ ال شد، در جواب فرمود: يعنى اهل آن نسبت به يكديگر رعايت انصاف را داشته باشند.
و در الدّرالمنثور است كه احمد و طبرانى، از ابى امامه روايت كرده اند كه گفت:
 
رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» فرمود: هيچ مرد مسلمانى وقت نماز يوميّه را درك نمى كند و براى وضو بر نمى خيزد و به نيكويى وضو نمى گيرد و نماز را به خوبى نمى خواند، مگر آن كه آنچه كه بين اين نمازش و نماز گذشته اش گناه كرده، آمرزيده مى شود.
 
مؤلف: روايات در اين باب بسيار است. هر كه بخواهد همه آن ها را رسيدگى كند، بايد به جوامع حديث مراجعه نمايد.
 
و در همان كتاب آمده كه: طبرانى و ابوالشيخ و ابن مردويه و ديلمى، از جرير روايت كرده اند كه گفت:  
 
من از رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» شنيدم كه وقتى از تفسير آيه: «وَ مَا كَانَ رَبُّكَ لِيُهِلكَ القُرَى بِظُلمٍ وَ أهلُهَا مُصلِحُون» سؤال شد. در جواب فرمود: يعنى اهل آن نسبت به يكديگر رعايت انصاف را داشته باشند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۹۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۹۳ </center>
و در كافى به سند خود از عبداللّه بن سنان روايت كرده كه وقتى از امام صادق (عليه السلام ) از اين قول خدا كه مى فرمايد: «و لو شاء ربك لجعل الناس امة واحدة و لا يزالون مختلفين الا من رحم ربك» سؤال شد. حضرت در پاسخ فرمود: مردم امّت واحدى بودند، و خداوند پيغمبرانى مبعوث كرد تا برايشان حجّت بگيرد.
و در كافى، به سند خود، از عبداللّه بن سنان روايت كرده كه وقتى از امام صادق «عليه السلام»، از اين قول خدا كه مى فرمايد: «وَ لَو شَاءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً وَ لَا يَزَالُونَ مُختَلِفِينَ إلّا مَن رَحِمَ رَبُّكَ» سؤال شد. حضرت در پاسخ فرمود: مردم امّت واحدى بودند، و خداوند پيغمبرانى مبعوث كرد تا برايشان حجّت بگيرد.
 
مؤلف: مثل اين روايت را، صدوق هم، در معانى، از آن جناب آورده.
 
و در معانى الاخبار، به سند خود، از ابوبصير روايت كرده كه گفت: من از امام صادق «عليه السلام»، از فرمايش خداى تعالى كه فرموده: «وَ مَا خَلَقتُ الجِنَّ وَ الإنسَ إلّا لِيَعبُدُون» سؤال كردم.
 
حضرت فرمود: ايشان را آفريد تا به عبادت مأمورشان كند. آنگاه مى گويد: از اين فرمايش خدا كه مى فرمايد: «وَ لَا يَزَالُونَ مُختَلِفِينَ إلّا مَن رَحِمَ رَبُّكَ وَ لِذَلِكَ خَلَقَهُم» سؤال كردم. فرمود: ايشان را آفريد تا كارهايى انجام دهند كه مستوجب رحمت باشند و خداوند رحمتشان كند.


مؤلف : مثل اين روايت را صدوق هم در معانى از آن جناب آورده.
و در تفسير قمى، از ابى الجارود، از امام باقر «عليه السلام» آمده كه فرمود: «وَ لَا يَزَالُونَ مُختَلِفِينَ إلّا مَن رَحِمَ رَبُّكَ»، مقصودش آل محمّد «صلى الله عليه و آله و سلم» و اتباع ايشان است، خداوند مى فرمايد: «وَ لِذَلِكَ خَلَقَهُم». يعنى اهل رحمت در دين خدا اختلاف نمى كنند.


و در معانى الاخبار به سند خود از ابى بصير روايت كرده كه گفت : من از امام صادق (عليه السلام ) از فرمايش خداى تعالى كه فرموده: «و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون» سؤال كردم. حضرت فرمود: ايشان را آفريد تا به عبادت ماءمورشان كند. آنگاه مى گويد: از اين فرمايش خدا كه مى فرمايد: «و لا يزالون مختلفين الا من رحم ربك و لذلك خلقهم» سؤ ال كردم. فرمود: ايشان را آفريد تا كارهايى انجام دهند كه مستوجب رحمت باشند و خداوند رحمتشان كند.
و در تفسير عياشى، از يعقوب بن سعيد، از ابى عبدالله «عليه السلام» روايت كرده كه گفت:  


و در تفسير قمى از ابى الجارود از امام باقر (عليه السلام) آمده كه فرمود: «و لا يزالون مختلفين الا من رحم ربك» مقصودش آل محمد (صلى الله عليه و آله و سلم) و اتباع ايشان است، خداوند مى فرمايد: «و لذلك خلقهم». يعنى اهل رحمت در دين خدا اختلاف نمى كنند.
من از آن حضرت معناى «وَ مَا خَلَقتُ الجِنَّ وَ الإنسَ إلّا لِيَعبُدُونَ» را پرسيدم. فرمود: ايشان را خلق كرد براى عبادت. مى گويد: عرض كردم «وَ لَا يَزَالُونَ مُختَلِفِينَ إلّا مَن رَحِمَ رَبُّكَ وَ لِذَلِكَ خَلَقَهُم» چه معنا دارد؟ فرمود: اين آيه بعد از آن جمله نازل شده.


و در تفسير عياشى از يعقوب بن سعيد از ابى عبدالله (عليه السلام) روايت كرده كه گفت: من از آن حضرت معناى «و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون» را پرسيدم فرمود: ايشان را خلق كرد براى عبادت. مى گويد: عرض كردم «و لا يزالون مختلفين الا من رحم ربك و لذلك خلقهم» چه معنا دارد؟ فرمود: اين آيه بعد از آن جمله نازل شده.
مؤلف: امام اشاره به اين مى كند كه آيه دومى، يعنى «إلّا مَن رَحِمَ رَبُّكَ وَ لِذَلِكَ خَلَقَهُم»، از آن جايى كه خاص است، ناسخ آيه قبلى است كه عام بود. و ما در بحثى كه درباره نسخ گذرانديم، گفتيم كه نسخ در عرف و اصطلاح ائمه، اعم از آن معنايى است كه علماى اصول اراده مى كنند.  


مؤلف : امام اشاره به اين مى كند كه آيه دومى ، يعنى «الا من رحم ربك و لذلك خلقهم» از آنجايى كه خاص است ناسخ آيه قبلى است كه عام بود. و ما در بحثى كه درباره نسخ گذرانديم گفتيم كه نسخ در عرف و اصطلاح ائمه ، اعم از آن معنايى است كه علماى اصول اراده مى كنند. آرى ، آيات خاصه تكوينى نسبت به آيات عامه تكوينى حكمش نافذتر است .
آرى، آيات خاصه تكوينى، نسبت به آيات عامه تكوينى، حكمش نافذتر است.




۱۶٬۲۶۹

ویرایش