۱۶٬۸۸۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
|||
خط ۵: | خط ۵: | ||
<span id='link48'><span> | <span id='link48'><span> | ||
==امر به نماز و | ==امر به نماز و صبر، كه از مهمترين عبادات و اخلاقيات هستند == | ||
«'''وَ اصبرْ فَإِنَّ اللَّهَ لا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ'''»: | «'''وَ اصبرْ فَإِنَّ اللَّهَ لا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ'''»: | ||
پس از امر به نماز، رسول خدا | پس از امر به نماز، رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» را دستور مى دهد به صبر كردن، و در موارد ديگرى مانند: «وَ استَعِينُوا بِالصَّبرِ وَ الصَّلَوة»، ميان صبر و نماز جمع كرده. و سرّ آن، اين است كه هر كدام از اين دو، در باب خودش، مهمترين اركان هستند. | ||
و اجتماع اين دو، مهمترين وسيله اى است كه با آن مى توان بر مصائب و ناملايمات فايق | آرى، در ميان عبادات، نماز مهمترين عبادت و در اخلاقيات، صبر مهمترين خُلق است. همچنان كه درباره نماز فرموده: «وَ لَذِكرُ اللّه أكبَر»، و درباره صبر فرموده: «إنَّ ذَلِكَ لَمِن عَزمِ الأُمُور». | ||
و اجتماع اين دو، مهمترين وسيله اى است كه با آن مى توان بر مصائب و ناملايمات فايق آمد. چون صبر، نفس را از قلق و اضطراب و فرارى شدن نگه مى دارد، و نماز، نفس را به سوى پروردگار توجّه مى دهد، و در نتيجه ناملايمات را از ياد آدمى مى برد. | |||
و ما بيان مفصل اين معنا را، در جلد اول اين كتاب، در تفسير آيه ۴۵ سوره «بقره» گذرانديم. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۷۹ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۷۹ </center> | ||
و از | و از اين كه به طور مطلق، امر به صبر كرده، به دست مى آيد كه: منظور از آن، اعم از «صبر بر عبادت»، و يا «صبر بر معصيت»، و يا «صبر در مصيبت» است، بلكه همه آن ها را شامل مى شود. بنابراين، امر مزبور، امر به صبر است در امتثال تمامى اوامر و نواهى كه قبلا در سوره آمده، از قبيل «فَاستَقِم»، و «لَا تَطغَوا»، و «لَا تَركَنُوا»، و «أقِمِ الصَّلَوة». | ||
وليكن از | وليكن از اين كه صيغه امر را مفرد آورده و تنها به رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» متوجّه كرده، به دست مى آيد كه: مقصود از آن «صبر»، صبر مخصوصى است كه مختص به آن حضرت است، و گرنه مى فرمود: «وَ اصبِرُوا». مخصوصا با اين كه سياق امرها و نهى هاى گذشته، همه سياق جمع بود، و اين مطلب، گفتار آن كسانى را كه مى گويند منظور از «صبر»، صبر رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» در برابر آزار مشركان و ظلم ستمگرانشان است، تأييد مى كند. | ||
و اما | و اما اين كه: چرا امر به نماز را مفرد آورده، مگر نماز هم اختصاص به آن جناب دارد؟ | ||
و | جوابش اين است كه: نماز، مخصوص به آن جناب نيست، ولى مقصود از اقامه در اين جا، چيزی است كه آن روز، مخصوص به آن جناب بوده، و آن، عبارت است از اقامه نماز به جماعت، كه آن روز، بايد آن حضرت اين كار را مى كرد - دقت فرماييد. | ||
و اين كه فرمود: «إنَّ اللّهَ لَا يُضِيعُ أجرَ المُحسِنِينَ»، امر به صبر را تعليل مى كند. | |||
«'''فَلَوْلا كانَ مِنَ الْقُرُونِ مِن قَبْلِكُمْ أُولُوا بَقِيَّةٍ يَنهَوْنَ عَنِ الْفَسادِ فى الاَرْضِ...'''»: | |||
كلمه «لولا»، به معناى «هلا» و «ألّا» است، كه تعجب آميخته با توبيخ را مى رساند، و معناى آن، اين است كه: ملل و اقوامى كه قبل از شما مى زيستند، چرا باقى نماندند و چرا از فساد در زمين نهى نكردند، تا خود را از انقراض و استيصال حفظ كنند؟ | |||
«''' | «'''إلّا قَلِيلاً مِمَّن أنجَينَا مِنهُم '''» - اين استثناء، استثناء از معناى نفى جمله سابق است. چون معنا اين است: عجب است از امت هاى گذشته كه با آن آيات كه از خدا ديدند و آن عذاب ها كه مشاهده كردند، چرا جز عدّه كمى كه ما براى اين كه از فساد نهى مى كردند، از عذاب و هلاك نجاتشان داديم، بقاياى بيشترى نماندند تا از فساد در زمين نهى كنند؟ | ||
پس | «'''وَ اتَّبَعَ الَّذِينَ ظَلَمُوا مَا أُترِفُوا فِيهِ وَ كَانُوا مُجرِمِينَ '''» - اين جمله، بيان حال كسانى است كه پس از استثناء باقی مانده اند، كه اكثريت ايشان را تشكيل مى دهند، و چنين معرفی شان كرده كه مردمى ستمكار و همه پيرو لذايذ مادى بوده و در اين وادى غوطه ور و در نتيجه، به جرم و گناه آلوده شده بودند. | ||
پس از اين استثناء و از اين مابقى كه حالشان را بيان كرد، يك تقسيم به دست مى آيد و آن، اين است كه: مردم باقيمانده دو صنف مختلف اند: يكى ناجيانى كه خداوند آن ها را نجات داده. دوم: مجرمان، و لذا مى بينيم كه دنبال اين آيه مى فرمايد: «وَ لَو شَاءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً وَ لَا يَزَالُونَ مُختَلِفِينَ إلّا مَن رَحِمَ رَبُّك». | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۸۰ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۸۰ </center> | ||
«'''وَ مَا كانَ رَبُّك لِيُهْلِك الْقُرَى | «'''وَ مَا كانَ رَبُّك لِيُهْلِك الْقُرَى بِظُلْمٍ وَ أَهْلُهَا مُصلِحُونَ'''»: | ||
يعنى سنت خداى | يعنى: سنت خداى تعالى، چنين نبوده كه قريه ها را هلاك و منقرض كند، در حالى كه اهل آن مصلح باشند. چون اين خود ظلم است، «وَ لَا يَظلِمُ رَبُّكَ أحَداً: پروردگار تو، به احدى ظلم نمى كند». | ||
پس | پس اين كه فرمود «بِظُلمٍ»، قيد توضيحى مى شود. (يعنى هلاكتى كه خود ظلم است)، نه اين كه احترازى باشد، و بخواهد از ميان دو جور هلاك كردن، هلاك كردن به ظلم را بگويد. و چون قيد توضيحى است، اين معنا را افاده مى كند: | ||
سنّت خداى تعالى، بر اين قرار گرفته كه سرزمين هايى را كه اهل آن مصلح اند، هلاك نكند. چون هلاك كردنشان، ظلم است. «وَ مَا رَبُّكَ بِظَلَّامٍ لِلعَبِيد: و خداوند، هيچگاه به بندگان ظلم نمى كند». | |||
==معناى «اختلاف» و مشتقات ديگر ماده «خلف»== | |||
«'''وَ لَوْ شاءَ رَبُّك لجََعَلَ النَّاس أُمَّةً وَاحِدَةً وَ لا يَزَالُونَ مخْتَلِفِينَ إِلا مَن رَّحِمَ رَبُّك ....أَجْمَعِينَ'''»: | «'''وَ لَوْ شاءَ رَبُّك لجََعَلَ النَّاس أُمَّةً وَاحِدَةً وَ لا يَزَالُونَ مخْتَلِفِينَ إِلا مَن رَّحِمَ رَبُّك ....أَجْمَعِينَ'''»: | ||
كلمه «خلف» در مقابل «امام» و يا «قدام» به معناى پشت سر است ، اين معناى اصلى اين ماده است و در ساير مشتقّاتى كه از اين ماده منشعب شده نيز اين معنا نهفته ، مثلا وقتى گفته مى شود: «خلف اباه - پدر خود را خلف شد» معنايش اين است كه به جاى او نشست ، او از دنيا رفت و وى بعد از او زنده بماند. و همچنين وقتى گفته مى شود: «اخلف وعده - خلف كرد وعده خود را» معنايش اين است كه وعده خود را پشت سر انداخت. و وقتى گفته مى شود: | كلمه «خلف» در مقابل «امام» و يا «قدام» به معناى پشت سر است ، اين معناى اصلى اين ماده است و در ساير مشتقّاتى كه از اين ماده منشعب شده نيز اين معنا نهفته ، مثلا وقتى گفته مى شود: «خلف اباه - پدر خود را خلف شد» معنايش اين است كه به جاى او نشست ، او از دنيا رفت و وى بعد از او زنده بماند. و همچنين وقتى گفته مى شود: «اخلف وعده - خلف كرد وعده خود را» معنايش اين است كه وعده خود را پشت سر انداخت. و وقتى گفته مى شود: |
ویرایش