گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۱ بخش۴۰: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۴۹: خط ۱۴۹:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۴۸۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۴۸۸ </center>


==مراد از حيات طيبه و معيشت طوبى، كه از آثار اطمينان قلب است==
==مراد از حيات طيّبه و معيشت طوبى، در آیه شریفه==
«'''الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصالِحَاتِ طوبى لَهُمْ وَ حُسنُ مَئَابٍ'''»:
«'''الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ طُوبى لَهُمْ وَ حُسنُ مَئَابٍ'''»:


كلمه «طوبى»، بر وزن «فعلى» - به ضم فاء - مونث اطيب (پاكيزه تر) است، و صفتى است براى موصوف محذوف، و آن موصوف - به طورى كه از سياق بر مى آيد - عبارت است از حيات و يا معيشت. زيرا نعمت هر چه كه باشد، از اين رو گوارا و مورد غبطه است كه مايه خوشى زندگى است، و وقتى مايه خوشى و سعادت است كه قلب با آن سكون و آرامش يابد و از اضطراب خلاص شود. و چنين آرامش و سكونى براى احدى دست نمى دهد، مگر آن كه به خدا ايمان داشته باشد و عمل صالح كند. پس تنها خداست كه مايه اطمينان خاطر و خوشى زندگى است.
كلمه «طُوبَى»، بر وزن «فُعلَى» - به ضمّ فاء - مؤنث اطيب (پاكيزه تر) است، و صفتى است براى موصوف محذوف، و آن موصوف - به طورى كه از سياق بر مى آيد - عبارت است از حيات و يا معيشت. زيرا نعمت هر چه كه باشد، از اين رو گوارا و مورد غبطه است كه مايه خوشى زندگى است، و وقتى مايه خوشى و سعادت است كه قلب با آن سكون و آرامش يابد و از اضطراب خلاص شود. و چنين آرامش و سكونى براى احدى دست نمى دهد، مگر آن كه به خدا ايمان داشته باشد و عمل صالح كند. پس تنها خداست كه مايه اطمينان خاطر و خوشى زندگى است.


آرى، چنين كسى از شر و خسران در آنچه پيش مى آيد، ايمن و سالم است، و چگونه نباشد و حال آن كه به ستونى تكيه زده كه انهدام نمى پذيرد. او خود را در تحت ولايت خداى تعالى قرار داده، هرچه برايش تقدير كند، مايه سعادت اوست. اگر چيزى به وى عطا كند، خير اوست، و اگر هم منع كند، باز خير اوست.
آرى، چنين كسى از شر و خسران در آنچه پيش مى آيد، ايمن و سالم است، و چگونه نباشد و حال آن كه به ستونى تكيه زده كه انهدام نمى پذيرد. او خود را در تحت ولايت خداى تعالى قرار داده، هرچه برايش تقدير كند، مايه سعادت اوست. اگر چيزى به وى عطا كند، خير اوست، و اگر هم منع كند، باز خير اوست.


همچنان كه خودش در وصف اين زندگى طيب فرموده: «من عمل صالحا من ذكر او انثى و هو مؤمن فلنحيينه حيوة طيبة و لنجزينهم اجرهم باحسن ما كانوا يعملون»، و در وصف كسانى كه با ذكر خدا داراى اطمينان قلب نيستند، فرموده: «و من اعرض عن ذكرى فان له معيشة ضنكا و نحشره يوم القيامة اعمى».
همچنان كه خودش در وصف اين «زندگى طيّب» فرموده: «مَن عَمِلَ صَالِحاً مِن ذَكَرٍ أو أُنثَى وَ هُوَ مُؤمِنٌ فَلَنُحيِيَنَّهُ حَيَوةً طَيِّبَةً وَ لَنَجزِيَنَّهُم أجرَهُم بِأحسَنِ مَا كَانُوا يَعمَلُون»، و در وصف كسانى كه با ذكر خدا داراى اطمينان قلب نيستند، فرموده: «وَ مَن أعرَضَ عَن ذِكرِى فَإنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكاً وَ نَحشُرُهُ يَومَ القِيَامَةِ أعمَى».


و بعيد نيست اين كه در آيه مورد بحث، زندگى و معيشت مؤمنان را پاكيزه تر خوانده، و پاكيزگى بيشتر براى آنان قائل شده، به منظور اشاره به اين نكته باشد كه زندگى به هر حال خالى از طيب نيست. چيزى كه هست، در مورد كسانى كه به ياد خدا و داراى آرامش قلب هستند، طيب بيشترى دارد. زيرا زندگى آنان از آلوده گى به ناگواری ها دور است.
و بعيد نيست اين كه در آيه مورد بحث، زندگى و معيشت مؤمنان را پاكيزه تر خوانده، و پاكيزگى بيشتر براى آنان قائل شده، به منظور اشاره به اين نكته باشد كه زندگى به هر حال خالى از طيب نيست. چيزى كه هست، در مورد كسانى كه به ياد خدا و داراى آرامش قلب هستند، طيب بيشترى دارد. زيرا زندگى آنان از آلوده گى به ناگواری ها دور است.


پس جمله «طوبى لهم» در تقدير: «لهم حياة - و يا - معيشة طوبى» است. يعنى براى آنان است زندگى و يا عيشى طيب تر. بنابراين، كلمه «طوبى»، مبتداء و كلمه «لهم» خبر آن است. و اگر مبتداى نكره بر خبرش كه همان ظرف «لهم» است، مقدم شده، براى اين بوده كه زمينه گفتار، زمينه تهنيت بوده است، و در مثل چنين مقامى آنچه مايه تهنيت است را از درِ استعجال، زودتر به زبان مى آورند تا شنونده به همين مقدار هم كه شده، زودتر خرسند گردد. همچنان كه در بشارت ها، به جاى عبارت «لك البشرى»، مى گويند: «بشرى لك».
پس جملۀ «طُوبَى لَهُم» در تقدير: «لَهُم حَيَاةً - و يا - مَعِيشَةً طُوبَى» است. يعنى براى آنان است زندگى و يا عيشى طيب تر. بنابراين، كلمۀ «طُوبَى»، مبتداء و كلمه «لَهُم» خبر آن است. و اگر مبتداى نكره بر خبرش كه همان ظرف «لَهُم» است، مقدم شده، براى اين بوده كه زمينه گفتار، زمينه تهنيت بوده است، و در مثل چنين مقامى آنچه مايه تهنيت است را از درِ استعجال، زودتر به زبان مى آورند تا شنونده به همين مقدار هم كه شده، زودتر خرسند گردد. همچنان كه در بشارت ها، به جاى عبارت «لَكَ البُشرَى»، مى گويند: «بُشرَى لَكَ».
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۴۸۹ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۴۸۹ </center>
و كوتاه سخن: در آيه مورد بحث كسانى را كه ايمان به خدا آورده و عمل صالح مى كنند، و در نتيجه با ياد خدا داراى اطمينان قلب دائمى مى شوند، به رسيدن به زندگى و عيشى طيب و سرانجام نيك بشارت مى دهد. و از همين جا معلوم مى شود چگونه آيه به آيات قبل خود متصل مى گردد.  
و كوتاه سخن: در آيه مورد بحث كسانى را كه ايمان به خدا آورده و عمل صالح مى كنند، و در نتيجه با ياد خدا داراى اطمينان قلب دائمى مى شوند، به رسيدن به زندگى و عيشى طيب و سرانجام نيك بشارت مى دهد. و از همين جا معلوم مى شود چگونه آيه به آيات قبل خود متصل مى گردد.  
۱۶٬۹۰۷

ویرایش