۱۶٬۹۰۷
ویرایش
خط ۱۹۵: | خط ۱۹۵: | ||
آرى، سرانجام اعتقاد به حق و عمل بر طبق آن، به ارتزاق از بهشت و سلامتى دائمى منتهى مى شود، و اعتقاد به باطل و عمل بر وفق آن، به لعنت و دوزخ و عيش ناگوار مى انجامد. | آرى، سرانجام اعتقاد به حق و عمل بر طبق آن، به ارتزاق از بهشت و سلامتى دائمى منتهى مى شود، و اعتقاد به باطل و عمل بر وفق آن، به لعنت و دوزخ و عيش ناگوار مى انجامد. | ||
==معناى جمله: | ==معناى جمله: «وَ مَا الحَيَوةُ الدُّنيَا فِى الآخِرَةِ إلّا مَتَاعٌ»== | ||
و اين كه فرمود: | و اين كه فرمود: «وَ فَرِحُوا بِالحَيَوةِ الدُّنيَا وَ مَا الحَيَوةُ الدُّنيَا فِى الآخِرَةِ إلّا مَتَاع»، به طورى كه از سياق بر مى آيد، مقصود از آن اين است كه: | ||
«رزق حقيقى»، همانا رزق آخرت است، وليكن ناقضان عهد، به خاطر تمايل به ظاهر زندگى دنيا و زينت هاى آن، از زندگى و رزق آخرت غافل گشته، به دنيا اعتماد نموده اند. و در نتيجه به داشتن آن خوشحالى مى كنند، و حال آن كه زندگى دنيا، متاع و وسيله است و مقصود بالذات نيست، و بايد از آن براى زندگى ديگر استفاده كرد. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۴۷۶ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۴۷۶ </center> | ||
وقتى حق است، كه به نظر آلى و مقدمى لحاظ شود، و منظور از آن، كسب رزق آخرت و وسيله زندگى آن سراى بوده باشد. | بنابراين، اگر زندگى دنيا را با زندگى آخرت مقايسه كنيم و مجموع آن دو را در نظر بگيريم، وقتى حق است، كه به نظر آلى و مقدمى لحاظ شود، و منظور از آن، كسب رزق آخرت و وسيله زندگى آن سراى بوده باشد. | ||
اما اگر بر عكس، منظور از آن خود باشد، و به نظر استقلالى لحاظ شود، خود يكى از مصاديق باطل خواهد بود، كه چون كف سيل پس از خشكيدن از بين مى رود و مورد انتفاع قرار نمى گيرد. همچنان كه در آيه اى ديگر فرموده: | اما اگر بر عكس، منظور از آن خود باشد، و به نظر استقلالى لحاظ شود، خود يكى از مصاديق باطل خواهد بود، كه چون كف سيل پس از خشكيدن از بين مى رود و مورد انتفاع قرار نمى گيرد. همچنان كه در آيه اى ديگر فرموده: «وَ مَا هَذِهِ الحَيَوةُ الدُّنيَا إلّا لَهوٌ وَ لَعِبٌ وَ إنَّ الدَّارَ الآخِرَةَ لَهِىَ الحَيَوَانُ لَو كَانُوا يَعلَمُونَ». | ||
<span id='link341'><span> | <span id='link341'><span> | ||
==بحث روايتى == | ==بحث روايتى == | ||
در احتجاج از اميرالمؤمنين (عليه السّلام)، در ضمن حديثى كه در پيرامون احوال كفار بحث مى كند، نقل كرده كه در ذيل آيه «فاما الزبد فيذهب جفاء و اما ما ينفع الناس فيمكث فى الارض» فرموده: «زبد» در اين جا، عبارت از گفتارى است كه ملحدين درباره قرآن گفته بودند، و گفتاری است كه در موقع تجزيه و تحليل، باطل و مضمحل مى گردد. | در احتجاج از اميرالمؤمنين (عليه السّلام)، در ضمن حديثى كه در پيرامون احوال كفار بحث مى كند، نقل كرده كه در ذيل آيه «فاما الزبد فيذهب جفاء و اما ما ينفع الناس فيمكث فى الارض» فرموده: «زبد» در اين جا، عبارت از گفتارى است كه ملحدين درباره قرآن گفته بودند، و گفتاری است كه در موقع تجزيه و تحليل، باطل و مضمحل مى گردد. |
ویرایش