۱۶٬۲۶۹
ویرایش
خط ۱۹۶: | خط ۱۹۶: | ||
==اقامه حجت بر توحيد، و اشاره به مسأله نبوت، با ذكر يك مَثَل == | ==اقامه حجت بر توحيد، و اشاره به مسأله نبوت، با ذكر يك مَثَل == | ||
«'''وَ | «'''وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً رَجُلَينِ أَحَدُهُمَا أَبْكمُ ...'''»: | ||
در مجمع البيان گفته است: «أبكَم»، به معناى كسى است كه از شكم مادر، لال به دنيا آيد. نه چيزى بفهمد و نه بتواند بفهماند. بعضى گفته اند: «أبكُم»، آن كسى است كه نتواند سخن گويد. | در مجمع البيان گفته است: «أبكَم»، به معناى كسى است كه از شكم مادر، لال به دنيا آيد. نه چيزى بفهمد و نه بتواند بفهماند. بعضى گفته اند: «أبكُم»، آن كسى است كه نتواند سخن گويد. | ||
و كلمۀ «كَلّ»، به معناى سنگين است. وقتى گفته مى شود: «كَلَّ عَنِ الأمرِ، يَكِلُّ، كَلّاً»، يعنى: فلان | و كلمۀ «كَلّ»، به معناى سنگين است. وقتى گفته مى شود: «كَلَّ عَنِ الأمرِ، يَكِلُّ، كَلّاً»، يعنى: فلان امر، بر او سنگين آمد و به همين جهت، براى انجامش برنخاست. و «كَلَّتِ السِّكِّين كَلُولاً»، به معناى كُند شدن و كلفت شدن لبۀ كارد است. و «كَلَّ لِسَانُهُ»، به معناى اين است كه زبانش كُند شد و سخن گفتن بر او دشوار آمد، و به همين جهت تصميم بر سخن نگرفت، و اين، در حقيقت به خاطر كُند شدن زبان است. | ||
پس اصل در معناى اين كلمه، همان كلمه كلفت شدن و كُند شدن است، كه مانع نفوذ مى شود. و «يُوَجِّهَهُ»، از «توجيه» است، به معناى فرستادن كسى به سوى راهى. گفته مى شود: «وَجَّهتُهُ إلَى مَوضِعٍ كَذَا فَتَوجَّهَ إلَيهِ: فرستادم او را به فلان محل، او هم متوجه آن شد». | پس اصل در معناى اين كلمه، همان كلمه كلفت شدن و كُند شدن است، كه مانع نفوذ مى شود. و «يُوَجِّهَهُ»، از «توجيه» است، به معناى فرستادن كسى به سوى راهى. گفته مى شود: «وَجَّهتُهُ إلَى مَوضِعٍ كَذَا فَتَوجَّهَ إلَيهِ: فرستادم او را به فلان محل، او هم متوجه آن شد». |
ویرایش