گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۲ بخش۳۳: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵: خط ۵:


<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۴۲۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۴۲۴ </center>
در مجمع البيان گفته: كلمه «ذلل» جمع ذلول (رام) است گفته مى شود: «انه ذلول - يعنى حيوانى كه ذلتش آشكار است ، و رجل ذلول يعنى مردى كه ذلت و خضوعش آشكار است».
در مجمع البيان گفته: كلمۀ «ذُلَل»، جمع ذَلُول (رام) است. گفته مى شود: «إنَّهُ ذَلُولٌ». يعنى: «حيوانى كه ذلتش آشكار است»، و «رَجُلٌ ذَلُولٌ»، يعنى: «مردى كه ذلت و خضوعش آشكار است».
<span id='link289'><span>
<span id='link289'><span>
==وحی ها والهام های خداى سبحان به زنبور عسل ==
==وحی ها و الهام های خداى سبحان، به زنبور عسل ==
پس معناى اينكه فرمود: «و اوحى ربك الى النحل» اين است كه خداوند به زنبور عسل از راه غريزه اى كه در بنيه او قرار داده الهام كرده، و داستان زنبور عسل و نظامى كه در حيات اجتماعى خود و سيره و طبيعتش دارد امرى است عجيب و حيرت آور، و شايد همين نظام عجيبش باعث شده كه خطاب از مشركين را به خطاب مخصوص رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) برگرداند و بفرمايد «و اوحى ربك: و وحى كرد پروردگار تو».
پس معناى اين كه فرمود: «وَ أوحَى رَبُّكَ إلَى النَّحلِ»، اين است كه: خداوند به زنبور عسل از راه غريزه اى كه در بنيه او قرار داده، الهام كرده، و داستان زنبور عسل و نظامى كه در حيات اجتماعى خود و سيره و طبيعتش دارد، امرى است عجيب و حيرت آور. و شايد همين نظام عجيبش، باعث شده كه خطاب از مشركان را به خطاب مخصوص رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» برگرداند و بفرمايد: «وَ أوحَى رَبُّكَ: و وحى كرد پروردگار تو».


و اين كه فرمود: «ان اتخذى من الجبال بيوتا و من الشجر و مما يعرشون» اين همان مضمونى است كه خدا به زنبور عسل وحى كرد، و ظاهرا مراد از «مما يعرشون» همان محلى است كه كندوهاى عسل را در آنجا مى گذارند.
و اين كه فرمود: «أنِ اتَّخِذِى مِنَ الجِبَالِ بُيُوتاً وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا يَعرِشُونَ»، اين همان مضمونى است كه خدا به زنبور عسل وحى كرد، و ظاهرا مراد از «مِمَّا يَعرِشُونَ»، همان محلى است كه كندوهاى عسل را در آن جا مى گذارند.


و اينكه فرمود: «ثم كلى من كل الثمرات» امر به اينكه از همه ميوه ها بخورد، با اينكه زنبور عسل از ميوه ها نمى خورد و غالبا روى گلها مى نشيند بدان جهت است كه غذاى زنبور عسل از همان مواد اوليه ميوه ها است ، كه در شكوفه ها جاى دارد، و هنوز بزرگ نشده و پخته نگشته است.  
و اين كه فرمود: «ثُمَّ كُلِى مِن كُلِّ الثَّمَرَات»، امر به اين كه از همه ميوه ها بخورد، با اين كه زنبور عسل از ميوه ها نمى خورد و غالبا روى گُل ها مى نشيند، بدان جهت است كه غذاى زنبور عسل، از همان مواد اوليه ميوه ها است، كه در شكوفه ها جاى دارد، و هنوز بزرگ نشده و پخته نگشته است.  


خداى تعالى جمله : «فاسلكى سبل ربك ذللا» را با فاء تفريع متفرع بر امر به خوردن نموده ، و اين تفريع مؤيد اين است كه مراد از خوردن، برداشتن و به منزل بردن است ، تا عسلى را كه از ثمرات گرفته به خانه ها برده ذخيره نمايند، و اضافه «سبل» به كلمه «رب» در جمله «ربك» براى اين است كه دلالت كند بر اينكه تمامى كارها و رفت و آمدهاى زنبور عسل با الهام انجام مى گيرد.
خداى تعالى، جملۀ: «فَاسلُكِى سُبُلَ رَبِّكَ ذُلَلاً» را، با «فاء» تفريع، متفرع بر امر به خوردن نموده، و اين تفريع مؤيد اين است كه مراد از خوردن، برداشتن و به منزل بردن است، تا عسلى را كه از «ثمرات» گرفته، به خانه ها برده ذخيره نمايند، و اضافه «سُبُل» به كلمۀ «رَبّ»، در جملۀ «رَبِّكَ»، براى اين است كه دلالت كند بر اين كه تمامى كارها و رفت و آمدهاى زنبور عسل با الهام انجام مى گيرد.


و جمله «يخرج من بطونها شراب مختلف الوانه...»، جمله اى است مستانفه كه بعد از جمله امر مزبور، نتيجه عمل و مجاهدت وى را در امتثال امر خداى سبحان و رام بودن در امتثالش را بيان مى كند، و آن نتيجه عبارت است از اينكه: از شكم او بيرون مى آيد شرابى به نام «عسل» كه داراى رنگهاى مختلف است بعضى سفيد و بعضى زرد و بعضى قرمز سير و بعضى مايل به سياهى «فيه شفاء للناس» كه براى بيشتر امراض شفا است.
و جملۀ «يَخرُجُ مِن بُطُونِهَا شَرَابٌ مُختَلِفٌ ألوَانُهُ...»، جمله اى است مستأنفه كه بعد از جمله امر مزبور، نتيجه عمل و مجاهدت وى را در امتثال امر خداى سبحان و رام بودن در امتثالش را بيان مى كند، و آن نتيجه، عبارت است از اين كه: از شكم او بيرون مى آيد شرابى به نام «عسل»، كه داراى رنگ هاى مختلف است. بعضى سفيد و بعضى زرد و بعضى قرمز سير، و بعضى مايل به سياهى، «فِيهِ شِفَاءٌ لِلنَّاس»، كه براى بيشتر امراض شفا است.


بحث مفصل در زنبور عسل ، اين حشره زيرك كه حياتش مبنى بر اساس مدنى عجيب و فاضله است بطورى كه نمى توان غرائب و حقايق آن را شمرد و سپس بحث در پيرامون عسل كه آن را با مجاهدتهاى پيگيرش تهيه مى كند،
بحث مفصل در زنبور عسل، اين حشره زيرك كه حياتش مبنى بر اساس مدنى عجيب و فاضله است، به طورى كه نمى توان غرائب و حقايق آن را شمرد، و سپس بحث در پيرامون عسل كه آن را با مجاهدت هاى پيگيرش تهيه مى كند،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۴۲۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۴۲۵ </center>
و خواص عسل ، بحثهايى است كه از طاقت اين كتاب خارج است ، و خواننده بايد به كتابهايى كه در خصوص اين مباحث نوشته شده مراجعه نمايد.
و خواص عسل، بحث هايى است كه از طاقت اين كتاب خارج است، و خواننده بايد به كتاب هايى كه در خصوص اين مباحث نوشته شده، مراجعه نمايد.


وجه اينكه آيه زنبور عسل به «لقوم يسمعون»
==وجه اين كه: آيه زنبور عسل، به جملۀ «لِقوَمٍ يَسمَعُون» ختم شده==


خداى تعالى آيه مورد بحث را با جمله «ان فى ذلك لاية لقوم يتفكرون» ختم فرموده ، و در آيات مورد بحث اين تعبير به صورتهاى مختلفى تكرار شده . آيه اى كه مربوط به زنده كردن زمين بعد از موتش ‍ بود با جمله «لقوم يسمعون» ختم گرديده و آيه مربوط به ثمرات نخيل و اعناب با جمله «لقوم يعقلون»، و آيه مورد بحث كه مربوط به امر نحل است با جمله «لقوم يتفكرون» و شايد علتش اين باشد كه:  
خداى تعالى آيه مورد بحث را با جمله «ان فى ذلك لاية لقوم يتفكرون» ختم فرموده ، و در آيات مورد بحث اين تعبير به صورتهاى مختلفى تكرار شده . آيه اى كه مربوط به زنده كردن زمين بعد از موتش ‍ بود با جمله «لقوم يسمعون» ختم گرديده و آيه مربوط به ثمرات نخيل و اعناب با جمله «لقوم يعقلون»، و آيه مورد بحث كه مربوط به امر نحل است با جمله «لقوم يتفكرون» و شايد علتش اين باشد كه:  
۱۶٬۲۶۸

ویرایش