گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۲ بخش۲۴: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۳۳: خط ۱۳۳:
ولى دومى، مركب از مقدمات علمى است كه فهم آن جز براى دانشمندانى كه از اوضاع اجرام آسمانى و اسرار زمينى باخبرند، ميسر نيست. تنها كسى از آن حجت نتيجه مى گيرد كه حركات و انتقالات اجرام آسمانى و آثار آن حركات را مى داند.
ولى دومى، مركب از مقدمات علمى است كه فهم آن جز براى دانشمندانى كه از اوضاع اجرام آسمانى و اسرار زمينى باخبرند، ميسر نيست. تنها كسى از آن حجت نتيجه مى گيرد كه حركات و انتقالات اجرام آسمانى و آثار آن حركات را مى داند.


سومى هم، مركب از مقدماتى كلى و فلسفى است كه تنها كسانى مى توانند از آن نتيجه گرفته و با آن، وحدانيت خدا را در ربوبيت اثبات كنند، كه متذكر احكام كلى وجود باشند. مثلا بدانند كه: عالَمى كه همواره در دگرگونى است، لابد و ناچار احتياج به ماده دارد، و بدانند تمامى مواد آن به يك ماده عمومى و متشابه منتهى مى گردد، و بدانند كه واجب است تمامى اختلافاتى كه در مواد هست، بايد به غير ماده منتهى شود، كه در ماوراى اين ماده است.
سومى هم، مركب از مقدماتى كلى و فلسفى است كه تنها كسانى مى توانند از آن نتيجه گرفته و با آن، وحدانيت خدا را در ربوبيت اثبات كنند، كه متذكر احكام كلى وجود باشند.  
 
مثلا بدانند كه: عالَمى كه همواره در دگرگونى است، لابد و ناچار احتياج به ماده دارد، و بدانند تمامى مواد آن به يك ماده عمومى و متشابه منتهى مى گردد، و بدانند كه واجب است تمامى اختلافاتى كه در مواد هست، بايد به غير ماده منتهى شود، كه در ماوراى اين ماده است.


«'''وَ هُوَ الَّذِى سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْكلُوا مِنْهُ لَحْماً طرِيًّا وَ تَستَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْيَةً تَلْبَسُونَهَا...'''»:
«'''وَ هُوَ الَّذِى سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْكلُوا مِنْهُ لَحْماً طرِيًّا وَ تَستَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْيَةً تَلْبَسُونَهَا...'''»:
خط ۱۴۵: خط ۱۴۷:
و مقصود از خوردن گوشت تازه از دريا، خوردن گوشت ماهى است كه از دريا صيد مى شود. و مقصود از «استخراج زينت براى پوشيدن»، لؤلؤ و مرجانى است كه از دريا گرفته مى شود و زنان، خود را با آن مى آرايند.
و مقصود از خوردن گوشت تازه از دريا، خوردن گوشت ماهى است كه از دريا صيد مى شود. و مقصود از «استخراج زينت براى پوشيدن»، لؤلؤ و مرجانى است كه از دريا گرفته مى شود و زنان، خود را با آن مى آرايند.


«'''وَ تَرَى الفُلكَ مَوَاخِرَ فِيهِ '''» - يعنى: كشتی ها را مى بينى كه آب دريا را از چپ و راست مى شكافند. و بعيد نيست اين كه فرمود: «تَرَى»، از خطاب هاى عمومى باشد كه در آن، مخاطب مخصوصى منظور نيست، و در بسیارى موارد، اين كلمه همين طور استعمال مى شود، و معنايش اين است كه: هر بيننده اى و هر كسى كه نيروى مشاهده داشته باشد، اين مطلب را مى بيند.  
«'''وَ تَرَى الفُلكَ مَوَاخِرَ فِيهِ '''» - يعنى: كشتی ها را مى بينى كه آب دريا را از چپ و راست مى شكافند.  
 
و بعيد نيست اين كه فرمود: «تَرَى»، از خطاب هاى عمومى باشد كه در آن، مخاطب مخصوصى منظور نيست، و در بسیارى موارد، اين كلمه همين طور استعمال مى شود، و معنايش اين است كه: هر بيننده اى و هر كسى كه نيروى مشاهده داشته باشد، اين مطلب را مى بيند.  


پس بنابراين، خطاب به رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» نيست، تا گفته شود در آيه، التفات از جمع به مفرد، به كار رفته است.
پس بنابراين، خطاب به رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» نيست، تا گفته شود در آيه، التفات از جمع به مفرد، به كار رفته است.
خط ۱۵۳: خط ۱۵۷:
اين جمله، عطف بر جمله حذف شده است و تقدير آن، چنين است: «وَ تَرَى الفُلكَ مَوَاخِرَ فِيهِ لِتَنَالُوا بِكَذَا وَ كَذَا وَ لِتَبتَغُوا... : كشتی ها را مى بينى كه در دريا آب را مى شكافند، تا شما به وسيله آن، فلان و فلان را به دست آورده و تا از فضل او طلب كنيد». و نظير اين گونه عطف ها در كلام خداى تعالى، بسيار است.
اين جمله، عطف بر جمله حذف شده است و تقدير آن، چنين است: «وَ تَرَى الفُلكَ مَوَاخِرَ فِيهِ لِتَنَالُوا بِكَذَا وَ كَذَا وَ لِتَبتَغُوا... : كشتی ها را مى بينى كه در دريا آب را مى شكافند، تا شما به وسيله آن، فلان و فلان را به دست آورده و تا از فضل او طلب كنيد». و نظير اين گونه عطف ها در كلام خداى تعالى، بسيار است.


«'''وَ لَعَلَّكُم تَشكُرُون'''»: يعنى: يكی ديگر از نتايج تسخير دريا و به راه انداختن كشتی ها در آن، اين است كه شايد شما شكرگزار شويد. زيرا نعمتهاى دريایى، فضل زيادتى است از خداى تعالى. براى اين كه خداوند در خشكی ها، آن قدر نعمت داده كه بشر به نعمت هاى دريایى احتیاج نداشته باشد، وليكن خداوند اين نعمت زيادى را هم ارزانى داشت، و درياها را مسخر بشر فرمود، تا شايد خدا را شكرگزار باشند.  
«'''وَ لَعَلَّكُم تَشكُرُون'''»: يعنى: يكی ديگر از نتايج تسخير دريا و به راه انداختن كشتی ها در آن، اين است كه شايد شما شكرگزار شويد.  
 
زيرا نعمت هاى دريایى، فضل زيادتى است از خداى تعالى. براى اين كه خداوند در خشكی ها، آن قدر نعمت داده كه بشر به نعمت هاى دريایى احتیاج نداشته باشد، وليكن خداوند اين نعمت زيادى را هم ارزانى داشت، و درياها را مسخر بشر فرمود، تا شايد خدا را شكرگزار باشند.  


چون انسان در ضروريات زندگى خود، کمتر متوجه نعمت خدا مى شود و به ياد اين معنا مى افتد كه اين ضروريات زندگى، نعمت هاى خداى سبحان است، كه اگر بخواهد، يك روزى از انسان سلب مى كند. به خلاف نعمت هاى بيش از حدّ ضرورت، كه آدمى در برخورد به آن ها، بيشتر متوجه نعمت خدا مى شود.
چون انسان در ضروريات زندگى خود، کمتر متوجه نعمت خدا مى شود و به ياد اين معنا مى افتد كه اين ضروريات زندگى، نعمت هاى خداى سبحان است، كه اگر بخواهد، يك روزى از انسان سلب مى كند. به خلاف نعمت هاى بيش از حدّ ضرورت، كه آدمى در برخورد به آن ها، بيشتر متوجه نعمت خدا مى شود.
خط ۱۸۲: خط ۱۸۸:
خداى سبحان، سپس راه يافتن به وسيله ستارگان را ذكر مى كند و مى فرمايد: «وَ بِالنَّجمِ هُم يَهتَدُوَنَ». و با اين كه جا داشت بر طبق سياق قبلى، صيغه مخاطب بياورد، صيغه غائب آورد و فرمود: «يَهتَدُونَ». براى اين بود كه نخواسته است كلمۀ «تَهتَدُون» كه در آيه قبلى بود، تكرار شود.
خداى سبحان، سپس راه يافتن به وسيله ستارگان را ذكر مى كند و مى فرمايد: «وَ بِالنَّجمِ هُم يَهتَدُوَنَ». و با اين كه جا داشت بر طبق سياق قبلى، صيغه مخاطب بياورد، صيغه غائب آورد و فرمود: «يَهتَدُونَ». براى اين بود كه نخواسته است كلمۀ «تَهتَدُون» كه در آيه قبلى بود، تكرار شود.


آيه قبلى، يعنى آيه «وَ عَلَى اللهِ قَصدُ السَّبِيلِ وَ مِنهَا جَائِرٌ وَ لَو شَاءَ لَهَدَيكُم أجمَعِين»، كه متعرض هدايت معنوى است، در وسط آيات مربوط به نعمت هاى صورى و ظاهرى، جنبۀ جمله «معترضه» به خود گرفته، هر چند جا داشت بعد از جملۀ «وَ بِالنَّجمِ هُم يَهتَدُون»، كه مربوط به هدايت صورى است، واقع شود. (چون بعد از به ميان آمدن هدايت صورى، مناسب است هدايت معنوى هم به ميان آيد)، وليكن چون باعث اشتباه مى شد، و بویى از تناقض به خود مى گرفت، لذا در همين جا كه قرار گرفته، هر چند شكل جمله معترضه را دارد، مع ذلك در جاى بهترى قرار گرفته است.
آيه قبلى، يعنى آيه «وَ عَلَى اللهِ قَصدُ السَّبِيلِ وَ مِنهَا جَائِرٌ وَ لَو شَاءَ لَهَدَيكُم أجمَعِين»، كه متعرض هدايت معنوى است، در وسط آيات مربوط به نعمت هاى صورى و ظاهرى، جنبۀ جمله «معترضه» به خود گرفته، هر چند جا داشت بعد از جملۀ «وَ بِالنَّجمِ هُم يَهتَدُون»، كه مربوط به هدايت صورى است، واقع شود.  
 
(چون بعد از به ميان آمدن هدايت صورى، مناسب است هدايت معنوى هم به ميان آيد)، وليكن چون باعث اشتباه مى شد، و بویى از تناقض به خود مى گرفت، لذا در همين جا كه قرار گرفته، هر چند شكل جمله معترضه را دارد، مع ذلك در جاى بهترى قرار گرفته است.
<span id='link219'><span>
<span id='link219'><span>


۱۶٬۸۸۰

ویرایش