۱۶٬۸۸۹
ویرایش
خط ۱۹۵: | خط ۱۹۵: | ||
<span id='link134'><span> | <span id='link134'><span> | ||
==بحث | ==بحث :(روایاتی در باره برخی آیات گذشته)== | ||
در تفسير | در تفسير عياشى، از ابن سنان، از ابى عبداللّه «عليه السلام» روايت كرده كه در ذيل آيه: «وَ إن ِمن قَريَةٍ إلّا نَحنُ مُهلِكُوهَا قَبلَ يَومَ القِيَامَة» فرمود: مقصود نابودى به مر گ و يا غير آن است. و در روايت ديگرى از همان جناب آمده كه مقصود از آن، قتل و يا مرگ و يا غير آن است. | ||
مؤلف : شايد اين روايت دومى خواسته است همه آيه را تفسير | مؤلف: شايد اين روايت دومى خواسته است همه آيه را تفسير كند، يك فقره را به قتل و يكى را به مرگ. | ||
و در تفسير | و در تفسير قمى، در ذيل آيه: «وَ مَا مَنَعنَا أن نُرسِلَ بِالآيَاتِ...» فرمود: | ||
و در | اين آيه، در باره قريش نازل شده. و در روايت ابى الجارود، از امام باقر «عليه السلام» نيز آمده كه در تفسير آيه فرمود: رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» از قوم خود درخواست كرد كه نزدش بيايند. جبرئيل نازل شد و گفت: خداى تعالى مى فرمايد: «وَ مَا مَنَعنَا أن نُرسِلَ بِالآيَاتِ إلّا أن كَذَّبَ بِهَا الأوَّلُون»: و ما هر وقت آيتى به سوى قريش مى فرستاديم و ايمان نمى آوردند، به همين جهت هلاكشان مى كرديم، وليكن اين كار را با قريش اين عصر نمى كنيم. چون نمى خواهيم با بودن تو در ميان آنان، آن ها را هلاك كنيم. لذا معجزاتى كه مى خواهند، نمى فرستيم. | ||
اهل مكه از رسول خدا | و در الدرّ المنثور است كه احمد و نسائى و بزار و ابن جرير و ابن منذر و طبرانى و حاكم (وى حديث را صحيح دانسته) و ابن مردويه و بيهقى، در كتاب دلائل خود، و ضياء، در كتاب مختاره خود، همگى از ابن عباس روايت كرده اند كه گفت: | ||
اهل مكه از رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» اين چنين معجزه خواستند كه كوه صفا را برايشان طلا كند، و كوه هاى اطراف مكه كه آن شهر را محاصره نموده اند، از آن شهر دور شوند، تا بتوانند كشت و زرع كنند. | |||
خطاب رسيد: «اگر مى خواهى در باره خواسته آن ها درنگ كنيم، و يا آن را برآوريم، و اگر اين معجزه را برايشان آورديم، آن وقت باز هم ايمان نياوردند، بدان كه همه آنان را هلاك خواهيم كرد، همچنان كه امم گذشته را به خاطر اين كه معجزه پيشنهاديشان را فرستاديم و ايمان نياوردند، هلاكشان نموديم. و آيه شريفه: «وَ مَا مَنَعنَا أن نُرسِلَ بِالآيَاتِ إلّا أن كَذَّبَ بِهَا الأوَّلُون» در همين باره نازل شد، و رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» فرمود: پس درنگ مى كنم. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۲۰۴ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۲۰۴ </center> | ||
مؤلف : قريب به اين | مؤلف: قريب به اين معنا، به طرق زيادى روايت شده است. | ||
<span id='link136'><span> | <span id='link136'><span> | ||
و | و نيز، در الدرّ المنثور است كه: ابن جرير، از سهل بن سعد روايت كرده كه گفت: رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» در خواب ديد كه بنى فلان «بنى اميه» در منبرش، همچون ميمون ها جست و خيز مى كنند، بسيار ناراحت شد، و تا زنده بود كسى او را خندان نديد. خداى تعالى اين آيه را فرستاد:«وَ مَا جَعَلنَا الرُّؤيَا الَّتِى أرَينَاكَ إلّا فِتنَةً لِلنَّاس». | ||
و نيز، در آن كتاب آمده كه: ابن ابى حاتم، از ابن عمر روايت كرده كه رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» فرمود: من فرزندان حكم بن ابى العاص را در خواب ديدم كه بر فراز منبرها بر آمده اند و ديدم كه در ريخت و قيافه ميمون ها بودند، و سپس خداى تعالى اين آيه را فرستاد: «وَ مَا جَعَلنَا الرُّؤيَا الَّتِى أرَينَاكَ إلّا فِتنَةً لِلنَّاسِ وَ الشَّجَرَةَ المَلعُونَةَ»، كه منظور از آن شجره، دودمان حكم بن ابى العاص است. | |||
و | و نيز، در همان كتاب است كه: ابن ابى حاتم از يعلى بن مرة روايت كرده كه گفت: رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» فرمود: در خواب ديدم كه بنى اميه در همه شهرها بر فراز منبرها برآمده اند، و اين كه به زودى بر شما سلطنت مى كنند، و شما، ايشان را بدترين ارباب خواهيد يافت. آنگاه رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» از آن به بعد، در اندوه عميقى فرو رفت، و بدين جهت، خداى تعالى، اين آيه را فرستاد: «وَ مَا جَعَلنَا الرُّؤيَا الَّتِى أرَينَاكَ إلّا فِتنَةً لِلنَّاس». | ||
ویرایش