۱۶٬۸۸۱
ویرایش
خط ۱۱۸: | خط ۱۱۸: | ||
<span id='link131'><span> | <span id='link131'><span> | ||
==معناى قول شيطان: | ==معناى قول شيطان: «لَأحتَنِكَنَّ ذُرِّيَتَهُ إلّا قَلِيلاً»== | ||
كلمۀ «إحتناك» - به طورى كه در مجمع البيان گفته - به معناى قطع شدن از ريشه است. و وقتى گفته مى شود: «إحتَنَكَ فُلَانٌ مَا عِندَ فُلَانٍ مِن مَالٍ أو عِلمٍ: فلانى آنچه مال يا علم نزد فلان كس بود، همه را احتناك كرد»، معنايش اين است كه جستجو نموده، تا دينار آخرش را از او گرفت. و يا وقتى گفته مى شود: «أحتَنَكَ الجَرَادُ المَزرَعَ: ملخ زراعت را احتناك كرد»، معنايش اين است كه تا دانه آخرش را خورد. | |||
بعضى گفته اند اصل اين | بعضى گفته اند: اصل اين كلمه، از «حنك» است. وقتى گفته مى شود: «حَنَكَ الدَّابَّةُ بِحَبلِهَا»، معنايش اين است كه: ريسمانى به گردن حيوان بست و او را كشيد، و ظاهرا معناى آخرى، معناى اصلى «احتناك» است. چون احتناك، خود به معناى افسار كردن است. | ||
و معناى | و معناى آيه، اين است كه: ابليس بعد از آن كه سرپيچى كرد، دچار غضب الهى شد و گفت: پروردگارا! اين بود آن كس كه مرا به سجده كردن بر وى مأمور نمودى؟ و چون انجام ندادم، از درگاه خودت دورم ساختى؟ سوگند كه اگر تا روز قيامت، كه مدت عمر بشر در زمين است، مرا مهلت دهى، فرد فرد ذرّيه او را افسار مى كنم، مگر اندكى را كه بندگان مخلص تواند. | ||
«'''قَالَ اذْهَب فَمَن تَبِعَك مِنْهُمْ فَإِنَّ جَهَنَّمَ | «'''قَالَ اذْهَب فَمَن تَبِعَك مِنْهُمْ فَإِنَّ جَهَنَّمَ جَزَاؤُكُمْ جَزَاءً مَّوْفُوراً'''»: | ||
بعضى گفته اند: امر ( | بعضى گفته اند: امر «برو» (إذهَب)، امر حقيقى نيست، بلكه كنايه از آزادى است، همچنان كه در محاورات روزمره، به مخالف خود مى گویيم: برو و هرچه از دستت بر مى آيد، كوتاهى مكن . | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه :۲۰۰ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه :۲۰۰ </center> | ||
بعضى ديگر گفته اند: امر | بعضى ديگر گفته اند: امر «برو»، امر حقيقى است، و عبارت اخراى «أُخرُج مِنهَا فَإنَّكَ رَجِيمٌ» است، و كلمه «موفور»، به معناى كامل است، و «جزاى موفور»، آن جزایى است كه چيزى از آن ذخيره نگردد و همه اش داده شود، و معناى آيه روشن است. | ||
«'''وَ استَفْزِزْ مَنِ | «'''وَ استَفْزِزْ مَنِ استَطعْتَ مِنهُم بِصوْتِك وَ أَجْلِب عَلَيهِم بخَيْلِكَ وَ رَجِلِك'''»: | ||
«استفزز»، به معناى هل دادن به آرامى و به سرعت است، و «جلب» - به طورى كه در مجمع گفته - سوق دادن به وسيله سائق است، و «جلبه»، به معناى صوت است. و در مفردات گفته كه: اصل «جلب» و ثلاثى مجرد آن به معناى سوق دادن چيزى است. وقتى گفته مى شود: فلانى را جلب كردم، معنايش اين است كه او را كشاندم. همچنان كه شاعر عرب هم گفته: | |||
«وَ قَد يَجلِبُ الشَئ البعيد الجواب: گاه مى شود كه جواب چيز دورى را هم جلب مى كند»، ولى اگر به باب افعال برود، و گفته شود: «أجلَبتُ عَلَيه»، معنايش اين مى شود كه: از روى قهر بر سرش فرياد زدم، همچنان كه در قرآن آمده: «وَ أجلِب عَلَیهِم بِخَيلِكَ وَ رَجِلِك». | |||
<span id='link132'><span> | <span id='link132'><span> | ||
==لشكر سواره نظام و پياده نظام شيطان، ياور او در گمراهى انسان == | ==لشكر سواره نظام و پياده نظام شيطان، ياور او در گمراهى انسان == | ||
و كلمه ((خيل (( به طورى كه گفته شده به معناى اسبان است ، واز اين ماده كلمه اى كه به معناى يك اسب باشد نيامده ، ولى گاهى مجازا به اسب سوار هم اطلاق مى شود. | و كلمه ((خيل (( به طورى كه گفته شده به معناى اسبان است ، واز اين ماده كلمه اى كه به معناى يك اسب باشد نيامده ، ولى گاهى مجازا به اسب سوار هم اطلاق مى شود. |
ویرایش