۱۶٬۹۱۱
ویرایش
خط ۱۳۸: | خط ۱۳۸: | ||
پس اين آيه به منزله تفصيل همان اجمالى است كه ذوالقرنين در كلام خود اشاره كرده وگفته بود: ((فاذا جاء وعد ربى جعله دكاء(( ونظير تفصيلى است كه در جاى ديگر آمده كه: ((حتى اذا فتحت ياجوج و ماجوج و هم من كل حدب ينسلون و اقترب الوعد الحق فاذا هى شاخصة ابصار الذين كفروا يا ويلنا قد كنا فى غفلة من هذا بل كنا ظالمين (. و به هر تقدير اين جمله از ملاحم يعنى پيشگويی هاى قرآن است. | پس اين آيه به منزله تفصيل همان اجمالى است كه ذوالقرنين در كلام خود اشاره كرده وگفته بود: ((فاذا جاء وعد ربى جعله دكاء(( ونظير تفصيلى است كه در جاى ديگر آمده كه: ((حتى اذا فتحت ياجوج و ماجوج و هم من كل حدب ينسلون و اقترب الوعد الحق فاذا هى شاخصة ابصار الذين كفروا يا ويلنا قد كنا فى غفلة من هذا بل كنا ظالمين (. و به هر تقدير اين جمله از ملاحم يعنى پيشگويی هاى قرآن است. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۵۰۷ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۵۰۷ </center> | ||
از آنچه | از آنچه گفتيم، به خوبى روشن گرديد كه: «ترك» در جمله «وَ تَرَكنَا»، به همان معناى متبادر از كلمه است، كه مقابل گرفتن و اخذ است، و هيچ جهتى ندارد كه مانند بعضى بگوييم: «ترك» به معناى «جَعل»، و از لغات اضداد است. | ||
و اين آيه از كلام خداى | و اين آيه از كلام خداى عزّوجلّ است، نه تتمه كلام ذوالقرنين. به دليل اين كه در آن، سياق از غيبت به تكلم با غير، كه سياق كلام سابق بر اين خداى تعالى بود و در آن مى فرمود: «إنَّا مَكَّنَا لَهُ» «قُلنَا يَا ذَا القَرنَين»، تغيير يافته، و اگر تتمه كلام ذوالقرنين بود، جا داشت چنين بيايد: «تَرَكَ بَعضَهُم...» در مقابل جمله ديگر كه فرمود: «جَعَلَهُ دَكّاء». | ||
و مقصود از | و مقصود از «وَ نُفِخَ فِى الصُّور»، نفخۀ دومى قبل از قيامت است كه با آن، همۀ مُردگان زنده مى شوند. به دليل اين كه دنبالش مى فرمايد: «فَجَمَعنَاهُم جَمعاً وَ عَرَضنَا جَهَنَّمَ يَومَئِذٍ لِلكَافِرِينَ عَرضاً». | ||
«'''الَّذِينَ كانَت أَعْيُنهُمْ فى غِطاءٍ عَن ذِكْرِى وَ كانُوا لا يَستَطِيعُونَ سمْعاً'''»: | «'''الَّذِينَ كانَت أَعْيُنهُمْ فى غِطاءٍ عَن ذِكْرِى وَ كانُوا لا يَستَطِيعُونَ سمْعاً'''»: | ||
اين | اين آيه، تفسير «كافرين» است. و آنان، همان هايى هستند كه خداوند ميان آنان و ذكرش سدّى قرار داده و پرده اى كشيده - و به همين مناسبت بعد از ذكر سدّ، متعرض حال آنان شده - ديدگان ايشان را در پرده اى از ياد خدا كرده و استطاعت شنيدن را از گوششان گرفته، در نتيجه راهى كه ميان آنان و حق فاصله بود، آن راه كه همان ياد خدا است، بريده شده است. | ||
آرى، انسان يا از راه چشم به حق مى رسد، و از ديدن و تفكر در آيات خداى عزوجل به سوى مدلول | آرى، انسان يا از راه چشم به حق مى رسد، و از ديدن و تفكر در آيات خداى عزوجل به سوى مدلول آن ها راه مى يابد، و يا از طريق گوش و شنيدن كلمات حكمت و موعظه و قصص و عبرت ها. و اينان نه چشم دارند و نه گوش. | ||
==وجوهى كه در تفسیر آيه شريفه: «أفَحَسِبَ الَّذِينَ كَفَرُوا...» گفته شده است== | |||
«'''أَ فَحَسِب الَّذِينَ كَفَرُوا أَن يَتَّخِذُوا عِبَادِى مِن دُونى أَوْلِيَاءَ...'''»: | «'''أَ فَحَسِب الَّذِينَ كَفَرُوا أَن يَتَّخِذُوا عِبَادِى مِن دُونى أَوْلِيَاءَ...'''»: | ||
استفهامى است انكارى. در مجمع البيان گفته : معنايش اين است كه آيا كسانى كه توحيد خداى را انكار مى كنند خيال مى كنند اگر غير از خدا اولياى ديگرى اتخاذ كنند ايشان را يارى خواهند نمود، وعقاب مرا از ايشان دفع توانند كرد ؟ آنگاه بر گفته خود استدلال نموده مى گويد: جمله ((انا اعتدنا جهنم للكافرين نزلا((، بر اين حذف دلالت مى كند. | استفهامى است انكارى. در مجمع البيان گفته : معنايش اين است كه آيا كسانى كه توحيد خداى را انكار مى كنند خيال مى كنند اگر غير از خدا اولياى ديگرى اتخاذ كنند ايشان را يارى خواهند نمود، وعقاب مرا از ايشان دفع توانند كرد ؟ آنگاه بر گفته خود استدلال نموده مى گويد: جمله ((انا اعتدنا جهنم للكافرين نزلا((، بر اين حذف دلالت مى كند. |
ویرایش