۱۶٬۸۸۰
ویرایش
خط ۱۶۹: | خط ۱۶۹: | ||
اين جمله، عطف بر مطلبى است كه جملۀ «وَ اتلُ مَا أُوحِىَ إلَيك» و جمله «وَ اصبِر نَفسَك»، عطف به آن شده است. پس سياق، سياق شمردن وظائف رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» در قبال كفر كفار نسبت به قرآن و اصرارشان بر كفر است، و معنايش چنين است: | اين جمله، عطف بر مطلبى است كه جملۀ «وَ اتلُ مَا أُوحِىَ إلَيك» و جمله «وَ اصبِر نَفسَك»، عطف به آن شده است. پس سياق، سياق شمردن وظائف رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» در قبال كفر كفار نسبت به قرآن و اصرارشان بر كفر است، و معنايش چنين است: | ||
بر وضع كفار تأسف مخور و آنچه كه بر تو وحى شده، تلاوت كن و نفس خويش را بردبار ساز، تا با اين مؤمنان فقير بسازد و به كفار بگو حق از ناحيه پروردگارتان است و بيش از اين كارى صورت مده. هر كه خواست ايمان آورد، بياورد، و هر كس خواست كافر شود، بشود. آرى، ايمان ايشان سودى به ما نمى رساند، و كفرشان ضرر نمى زند، بلكه آنچه سود و زيان و ثواب و عذاب دنبال كفر و ايمانشان هست، به خودشان عايد مى گردد. بنابراين، بايد هر يك را مى خواهند، خودشان انتخاب كنند. براى ظالمان عذابى چنين و چنان، و براى صالحان و مؤمنان، پاداشى چنين و چنان آماده كرده ايم. | بر وضع كفار تأسف مخور و آنچه كه بر تو وحى شده، تلاوت كن و نفس خويش را بردبار ساز، تا با اين مؤمنان فقير بسازد و به كفار بگو حق از ناحيه پروردگارتان است و بيش از اين كارى صورت مده. هر كه خواست ايمان آورد، بياورد، و هر كس خواست كافر شود، بشود. | ||
آرى، ايمان ايشان سودى به ما نمى رساند، و كفرشان ضرر نمى زند، بلكه آنچه سود و زيان و ثواب و عذاب دنبال كفر و ايمانشان هست، به خودشان عايد مى گردد. بنابراين، بايد هر يك را مى خواهند، خودشان انتخاب كنند. براى ظالمان عذابى چنين و چنان، و براى صالحان و مؤمنان، پاداشى چنين و چنان آماده كرده ايم. | |||
از همين جا روشن مى شود كه جمله «فَمَن شَاءَ فَليُؤمِن وَ مَن شَاءَ فَليَكُفر»، تتمه كلام خداى تعالى در خطاب به رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» است. نه اين كه داخل در مقول قول باشد، و رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» مأمور باشد اين را هم بگويد. پس ديگر اعتنایى نمى شود نمود به گفته كسى كه گفته است: جمله مذكور، تتمه سخنى است كه رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، مأمور به گفتن آن شده. | از همين جا روشن مى شود كه جمله «فَمَن شَاءَ فَليُؤمِن وَ مَن شَاءَ فَليَكُفر»، تتمه كلام خداى تعالى در خطاب به رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» است. نه اين كه داخل در مقول قول باشد، و رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» مأمور باشد اين را هم بگويد. پس ديگر اعتنایى نمى شود نمود به گفته كسى كه گفته است: جمله مذكور، تتمه سخنى است كه رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، مأمور به گفتن آن شده. | ||
خط ۱۸۷: | خط ۱۸۹: | ||
اين جمله بيان جزاى مؤمنان و مزد ايشان در ازاى ايمان و عمل صالحشان است. و اگر در آخر فرمود: «ما ضايع نمى كنيم...» و نفرمود: «ما براى اين دسته چنين و چنان تهيه كرده ايم»، براى اين است كه عنايت خداى تعالى و شكر او را نسبت به اين طائفه برساند و گرنه ممكن بود بفرمايد ما چنين و چنان مزد مى دهيم، ولى فرمود: ما مزد چنين كسانى را ضايع نمى كنيم. | اين جمله بيان جزاى مؤمنان و مزد ايشان در ازاى ايمان و عمل صالحشان است. و اگر در آخر فرمود: «ما ضايع نمى كنيم...» و نفرمود: «ما براى اين دسته چنين و چنان تهيه كرده ايم»، براى اين است كه عنايت خداى تعالى و شكر او را نسبت به اين طائفه برساند و گرنه ممكن بود بفرمايد ما چنين و چنان مزد مى دهيم، ولى فرمود: ما مزد چنين كسانى را ضايع نمى كنيم. | ||
و | و جملۀ «إنّا لا نُضِيعُ» در جاى خبر إنَّ» قرار گرفته و در حقيقت، سبب در جاى مسبّب نشسته و تقدير آن چنين است: «إنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَات سَنُوَفِّيهِم أجرَهُم فَإنَّهُم مُحسِنُونَ وَ إنّا لَا نُضِيعُ...». يعنى: كسانى كه ايمان آورده، عمل صالح كردند، ما اجرشان را مى دهيم. براى اين كه اينان نيكوكارند، و ما هم كسى نيستيم كه اجر نيكوكار را ضايع بگذاريم. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۴۲۲ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۴۲۲ </center> | ||
و چون در آيه، عقاب، اثر ظلم و در مقابلش ثواب، اثر ايمان و عمل صالح ناميده شده، ما از آن چنين استفاده مى كنيم كه ايمان به تنهايى و بدون عمل صالح ثواب ندارد، بلكه چه بسا آيه اشعار داشته باشد بر اين كه ايمان بدون عمل، ظلم هم هست. | |||
«'''أُولَئك لهَُمْ | «'''أُولَئك لهَُمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِى مِن تَحْتهِمُ الاَنهَارُ...'''»: | ||
كلمه | كلمه «عَدن» به معناى اقامت است، و «جنّات عدن» يعنى بهشت اقامت و زندگى. بعضى گفته اند: كلمه «أساور» جمع «أسورة» است و «أسورة» هم جمع «سِوار» - به كسر سين - است كه دستبند زنان را گويند. ولى راغب گفته: اين كلمه فارسى است، و اصل آن «دستواره است». «سُندُس» به معناى پارچه ابريشمى نازك است، و «استبرق» پارچه ابريشمى ضخيم را گويند، و «أرائك» جمع «أريكه»، به معناى تخت است و معناى آيه روشن است. | ||
<span id='link285'><span> | <span id='link285'><span> | ||
ویرایش