گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۳ بخش۲۹: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۹: خط ۲۹:
از اين جا استفاده مى شود كه اصحاب كهف، هفت نفر يا بيشتر بوده اند، نه كمتر. زيرا در حكايت گفتگوى ايشان، يك جا تعبير به «قال» آمده، و دو جا: «قَالُوا»، و چون كمترين عدد جمع سه است، نتيجتا عددشان از هفت نفر كمتر نبوده و حداقل سه نفر سؤال كرده اند و حداقل سه نفر جواب داده اند، و يك نفر هم صاحب كلامى است كه كلمه «قَالَ» در آغازش آمده.
از اين جا استفاده مى شود كه اصحاب كهف، هفت نفر يا بيشتر بوده اند، نه كمتر. زيرا در حكايت گفتگوى ايشان، يك جا تعبير به «قال» آمده، و دو جا: «قَالُوا»، و چون كمترين عدد جمع سه است، نتيجتا عددشان از هفت نفر كمتر نبوده و حداقل سه نفر سؤال كرده اند و حداقل سه نفر جواب داده اند، و يك نفر هم صاحب كلامى است كه كلمه «قَالَ» در آغازش آمده.
<span id='link240'><span>
<span id='link240'><span>
==گفتگوى اصحاب كهف بعد از بيدار شدن درباره رفتن به شهر ==
==گفتگوى اصحاب كهف بعد از بيدار شدن، درباره رفتن به شهر ==
«'''فابعثوا احدكم بورقكم هذه الى المدينه فلينظر ايها ازكى طعاما فلياتكم برزق منه'''» - اين جمله نيز تتمه محاوره وگفتگوى ايشان است ، كه پيشنهاد مى كند يك نفر را به شهر بفرستند تا طعامى برايشان بخرد، وغذايى تهيه كند. ضمير در كلمه ((ايها(( به مدينه بر مى گردد، ومقصود اهل مدينه است ، يعنى كدام يك از اهل شهر طعام بهترى دارد از اوبخرد وبياورد، واين قسم اضمار را استخدام گويند.
«'''فَابعَثُوا أحَدَكُم بِوَرَقِكُم هَذِهِ إلَى المَدِينَةِ فَليَنظُر أيُّهَا أزكَى طَعَاماً فَليَأتِكُم بِرِزقٍ مِنهُ'''» - اين جمله نيز تتمه محاوره و گفتگوى ايشان است، كه پيشنهاد مى كند يك نفر را به شهر بفرستند تا طعامى برايشان بخرد و غذايى تهيه كند.  


كلمه ((ازكى : پاكيزه تر(( از ماده زكات است ، وزكات طعام پاكيزه آن است . بعضى گفته اند: يعنى حلال تر آن . بعضى ديگر گفته اند يعنى پاك تر آن ، وليكن اينكه كلمه را به صيغه افعل تفصيل (ازكى ) آورده خالى از اين اشعار واشاره نيست كه مقصود از كلمه مذكور همان معناى اول باشد.
ضمير در كلمۀ «أيُّهَا» به مدينه بر مى گردد، و مقصود اهل مدينه است. يعنى: كدام يك از اهل شهر طعام بهترى دارد، از او بخرد و بياورد، و اين قسم اضمار را «استخدام» گويند.


ضمير در ((منه (( به طعامى برمى گردد، كه از جمله ((ازكى طعاما(( استفاده مى شود بعضى گفته اند به كلمه ((ازكى طعاما(( برمى گردد وكلمه ((من (( در ((منه (( براى ابتداء ويا تبعيض است كه اگر تبعيض باشد معناى جمله اين مى شود كه ((يكى را بفرستيد در شهر بگردد وببيند كداميك ازفروشگاههاجنس پاكيزه تر مى فروشد و مقدارى از آن برايتان خريدارى كند تا با آن ارتزاق كنيد((
كلمۀ «أزكَى: پاكيزه تر»، از ماده «زكات» است، و زكات، طعام پاكيزه آن است. بعضى گفته اند: يعنى حلال تر آن. بعضى ديگر گفته اند: يعنى پاك تر آن، وليكن اين كه كلمه را به صيغه افعل تفصيل (أزكَى) آورده، خالى از اين إشعار و اشاره نيست كه مقصود از كلمه مذكور، همان معناى اول باشد.
 
ضمير در «مِنهُ» به طعامى بر مى گردد كه از جملۀ «أزكَى طَعَاماً» استفاده مى شود، بعضى گفته اند به كلمۀ «أزكَى طَعَاماً» بر مى گردد، و كلمۀ «مِن» در «مِنهُ» براى ابتداء و يا تبعيض است، كه اگر تبعيض باشد، معناى جمله اين مى شود كه: «يكى را بفرستيد در شهر بگردد و ببيند كداميك از فروشگاه ها، جنس پاكيزه تر مى فروشد و مقدارى از آن برايتان خريدارى كند تا با آن ارتزاق كنيد».
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه :۳۶۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه :۳۶۲ </center>
بعضى ديگر گفته اند ضمير به كلمه ((ورق (( بر مى گردد، آنگاه حرف ((من (( را بدلى گرفته وگفته اند: معناى آيه اين است كه ((بياورد رزقى بدل از پول ((، ولى اين احتمال بعيد است ، چون مستلزم تقدير گرفتن ضمير ديگرى است كه به جمله قبلى برگردد، علاوه بر اينكه ضمير مورد گفتگو ضمير مذكر است، واگر به ورق بر مى گشت بايد مؤنث آورده مى شد، به شهادت اينكه خود آيه قبلا ورق را مؤنث دانسته در باره اش اشاره مؤنث به كار برده و فرموده ((ورقكم هذه (( ((و ليتلطف و لايشعرن بكم احدا(( - ((تلطف (( به معناى اعمال لطف ورفق واظهار مدارات است ، پس اينكه فرمود: ((و لايشعرون بكم احدا(( عطفى است تفسيرى ، كه مى خواهد همان جمله قبلى را معنا كند، ومقصود از اين كلام به طورى كه از سياق برمى آيد اين است كه بايد اين شخص كه مى فرستيد در اعمال نازك كارى و لطف با اهل شهر در رفتن و برگشتن و معامله كردن خيلى سعى كند، تا مبادا خصومتى يا نزاعى واقع شود كه نتيجه اش اين شود كه مردم از راز و حال ما سر در آورند.
بعضى ديگر گفته اند: ضمير به كلمۀ «وَرَق» بر مى گردد. آنگاه حرف «مِن» را بدلى گرفته و گفته اند: معناى آيه اين است كه: «بياورد رزقى بدل از پول»، ولى اين احتمال بعيد است. چون مستلزم تقدير گرفتن ضمير ديگرى است كه به جملۀ قبلى برگردد.
 
علاوه بر اين كه ضمير مورد گفتگو، ضمير مذكر است، و اگر به «ورق» بر مى گشت، بايد مؤنث آورده مى شد، به شهادت اين كه خود آيه، قبلا «ورق» را مؤنث دانسته، در باره اش اشاره مؤنث به كار برده و فرموده: «وَرَقِكُم هَذِهِ» «وَليَتَلَطَّف وَ لَا يُشعِرَنَّ بِكُم أحَداً» - «تلطّف»، به معناى اعمال لطف و رفق و اظهار مدارات است.
 
پس اين كه فرمود: «وَ لَا يُشعِرُونَ بِكُم أحَداً»، عطفى است تفسيرى، كه مى خواهد همان جمله قبلى را معنا كند، و مقصود از اين كلام، به طورى كه از سياق بر مى آيد، اين است كه بايد اين شخص كه مى فرستيد، در اعمال نازك كارى و لطف با اهل شهر در رفتن و برگشتن و معامله كردن خيلى سعى كند، تا مبادا خصومتى يا نزاعى واقع شود، كه نتيجه اش اين شود كه مردم از راز و حال ما سر در آورند.


بعضى ديگر اينطور معنا كرده اند كه در معامله بسيار نازك كارى به خرج دهد. ولى كلام مطلق است وقيدى براى خصوص معامله در آن نيست .
بعضى ديگر اين طور معنا كرده اند كه: در معامله، بسيار نازك كارى به خرج دهد. ولى كلام مطلق است و قيدى براى خصوص معامله در آن نيست.
<span id='link241'><span>
<span id='link241'><span>
==نگرانى اصحاب كهف از فاش شدن رازشان و دست يافتن كفار به آنان ==
==نگرانى اصحاب كهف از فاش شدن رازشان و دست يافتن كفار به آنان ==
«'''إِنهُمْ إِن يَظهَرُوا عَلَيْكمْ يَرْجُمُوكمْ أَوْ يُعِيدُوكمْ فى مِلَّتِهِمْ وَ لَن تُفْلِحُوا إِذاً أَبَداً'''»:
«'''إِنهُمْ إِن يَظهَرُوا عَلَيْكمْ يَرْجُمُوكمْ أَوْ يُعِيدُوكمْ فى مِلَّتِهِمْ وَ لَن تُفْلِحُوا إِذاً أَبَداً'''»:
۱۷٬۰۰۸

ویرایش