۱۶٬۹۰۷
ویرایش
خط ۱۰۲: | خط ۱۰۲: | ||
==توضيح استدلال بر نفى وجود آلهه جز خدا، در جمله: «لَو كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إلّا الله لَفَسَدَتَا»== | ==توضيح استدلال بر نفى وجود آلهه جز خدا، در جمله: «لَو كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إلّا الله لَفَسَدَتَا»== | ||
و اما بيان حجتى كه آيه آورده، حاصلش اين است كه: اگر فرض شود كه براى عالَم آلهه متعددى باشد، ناچار بايد اين چند إله با يكديگر اختلاف ذاتى و تباين حقيقى داشته باشند، و گرنه چند إله نمى شدند، و تباين در حقيقت و ذات مستلزم آن است كه در تدبير هم با يكدگر متباين و مختلف باشند، و همين كه پاى اختلاف در تدبير به ميان بيايد، تدبير هر يك، تدبير ديگرى را فاسد مى كند، و آسمان و زمين رو به تباهى مى گذارند. | و اما بيان حجتى كه آيه آورده، حاصلش اين است كه: | ||
اگر فرض شود كه براى عالَم آلهه متعددى باشد، ناچار بايد اين چند إله با يكديگر اختلاف ذاتى و تباين حقيقى داشته باشند، و گرنه چند إله نمى شدند، و تباين در حقيقت و ذات مستلزم آن است كه در تدبير هم با يكدگر متباين و مختلف باشند، و همين كه پاى اختلاف در تدبير به ميان بيايد، تدبير هر يك، تدبير ديگرى را فاسد مى كند، و آسمان و زمين رو به تباهى مى گذارند. | |||
و چون مى بينيم نظام جارى در عالَم، نظامى است واحد، كه همه اجزاى آن يكديگر را در رسيدن به هدف خود يارى مى دهند، و با رسيدن اجزاى ديگر به هدف هاى خود سازگارند، مى فهميم كه پس براى عالَم غير از يك إله نيست، و همين هم مدعاى ما است. | و چون مى بينيم نظام جارى در عالَم، نظامى است واحد، كه همه اجزاى آن يكديگر را در رسيدن به هدف خود يارى مى دهند، و با رسيدن اجزاى ديگر به هدف هاى خود سازگارند، مى فهميم كه پس براى عالَم غير از يك إله نيست، و همين هم مدعاى ما است. |
ویرایش