۱۶٬۸۸۰
ویرایش
خط ۲۰۹: | خط ۲۰۹: | ||
از آنچه گذشت، معلوم شد كه آنچه آيات در استدلال بر نفى ولد متضمن آن است، يك حجت است، كه خلاصه اش، اين است كه: | از آنچه گذشت، معلوم شد كه آنچه آيات در استدلال بر نفى ولد متضمن آن است، يك حجت است، كه خلاصه اش، اين است كه: | ||
هرچه و هر كس در آسمان ها و زمين است، بنده خدا و مطيع او در عبوديت است، و از وجود و آثار وجود، جز آنچه را خدا به او داده، ندارد، و آنچه را هم به او داده، از درِ بندگى و اطاعت پذيرفته. حتى در پذيرفتنش هم اختيارى از خود نداشته و ازعبوديتش، تنها اين معنا ظاهر نمى گردد، بلكه «اللّهُ | هرچه و هر كس در آسمان ها و زمين است، بنده خدا و مطيع او در عبوديت است، و از وجود و آثار وجود، جز آنچه را خدا به او داده، ندارد، و آنچه را هم به او داده، از درِ بندگى و اطاعت پذيرفته. حتى در پذيرفتنش هم اختيارى از خود نداشته و ازعبوديتش، تنها اين معنا ظاهر نمى گردد، بلكه «اللّهُ أحصَاهُم وَ عَدَّهُم عَدّاً». خدا عبوديت را بر آنان مسجّل كرده، و هر يك را در جاى خود قرار داده، و او را در كارى كه از او مى خواسته، به كار زده، و خود شاهد عبوديتش بوده. | ||
باز تنها اين نيست، بلكه به زودى هر يك، فرد و تنها نزد او خواهند آمد، در حالى كه مالك هيچ چيز نيستند، و همراهشان چيزى ندارند. و با همين وضع است كه حقيقت عبوديتشان براى همه روشن مى شود، و آن را به چشم خود مى بينند. و وقتى حال تمامى موجودات كه در آسمان ها و زمين است، اين باشد، ديگر چطور ممكن است بعضى از همين موجودات فرزند خدا باشد، و واجد حقيقت لاهوتى و مشتق از جوهره آن باشد؟ و چگونه الوهيت با فقر جمع مى شود؟ | باز تنها اين نيست، بلكه به زودى هر يك، فرد و تنها نزد او خواهند آمد، در حالى كه مالك هيچ چيز نيستند، و همراهشان چيزى ندارند. و با همين وضع است كه حقيقت عبوديتشان براى همه روشن مى شود، و آن را به چشم خود مى بينند. و وقتى حال تمامى موجودات كه در آسمان ها و زمين است، اين باشد، ديگر چطور ممكن است بعضى از همين موجودات فرزند خدا باشد، و واجد حقيقت لاهوتى و مشتق از جوهره آن باشد؟ و چگونه الوهيت با فقر جمع مى شود؟ |
ویرایش