گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۴ بخش۳: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۱۴: خط ۱۱۴:


==داستان حضرت زكريا «ع»، در قرآن ==
==داستان حضرت زكريا «ع»، در قرآن ==
خداى تعالى زكريا (عليه السلام ) را در كلام خود به صفت نبوت و وحى توصيف نموده ،
خداى تعالى، زكريا «عليه السلام» را در كلام خود به صفت نبوت و وحى توصيف نموده، و نيز در اول سوره «مريم» او را به عبوديت و در سوره «انعام»، در عداد انبيايش شمرده، و از صالحينش و از مجتبينش خوانده، كه عبارتند از مخلصون و همچنين از مهديونش دانسته است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۳۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۳۵ </center>
و نيز در اول سوره مريم او را به عبوديت و در سوره انعام در عداد انبيايش شمرده ، و از صالحينش و از مجتبينش خوانده ، كه عبارتند از مخلصون و همچنين از مهديونش دانسته است.


تاريخ زندگيش - قرآن كريم از تاريخ زندگى آن جناب غير از دعاى او در طلب فرزند و استجابت دعايش و تولد فرزندش يحيى چيزى نياورده ، و اين قسمت از زندگى آن جناب را بعد از نقل سرگذشتش با مريم كه چگونه عبادت مى كند و چگونه خدا كرامتها را به او داده نقل كرده است.
تاريخ زندگی اش - قرآن كريم، از تاريخ زندگى آن جناب غير از دعاى او در طلب فرزند و استجابت دعايش و تولد فرزندش يحيى چيزى نياورده، و اين قسمت از زندگى آن جناب را بعد از نقل سرگذشتش با مريم كه چگونه عبادت مى كند و چگونه خدا كرامت ها را به او داده، نقل كرده است.


آرى در اين قسمت فرموده زكريا متكفل امر مريم شد، چون مريم پدرش عمران را از دست داده بود، و چون بزرگ شد از مردم كناره گيرى كرد، و در محرابى كه در مسجد به خود اختصاص داده بود مشغول عبادت شد، و تنها زكريا به او سر مى زد، و هر وقت به محراب او مى رفت مى ديد نزد او رزقى آماده است ، مى پرسيد اين غذا را چه كسى برايت آورده ؟ مى گفت : اين از ناحيه خداى تعالى است كه خداى تعالى به هر كه بخواهد بدون حساب روزى مى دهد.
آرى، در اين قسمت فرموده زكريا متكفل امر مريم شد. چون مريم پدرش عمران را از دست داده بود، و چون بزرگ شد از مردم كناره گيرى كرد، و در محرابى كه در مسجد به خود اختصاص داده بود، مشغول عبادت شد، و تنها زكريا به او سر مى زد، و هر وقت به محراب او مى رفت مى ديد، نزد او رزقى آماده است. مى پرسيد: اين غذا را چه كسى برايت آورده؟ مى گفت: اين از ناحيه خداى تعالى است كه خداى تعالى، به هر كه بخواهد، بدون حساب روزى مى دهد.


در اينجا طمع زكريا به رحمت خدا تحريك شد، خداى خود را خواند، و از او فرزندى از همسرش درخواست نمود، و ذريه طيبه اى مساءلت كرد، و با اينكه او خودش مردى سالخورده ، و همسرش زنى نازا بود، دعايش مستجاب شد، و در حالى كه در محراب خود به نماز ايستاده بود ملائكه ندايش دادند: اى زكريا خداى تعالى تو را به فرزندى كه اسمش يحيى است بشارت مى دهد، زكريا براى اينكه قلبش اطمينان يابد و بفهمد اين ندا از ناحيه خدا بوده و يا از جاى ديگر،
در اين جا، طمع زكريا به رحمت خدا تحريك شد، خداى خود را خواند، و از او فرزندى از همسرش درخواست نمود، و ذرّيه طيبه اى مسألت كرد، و با اين كه او خودش مردى سالخورده، و همسرش زنى نازا بود، دعايش مستجاب شد، و در حالى كه در محراب خود به نماز ايستاده بود، ملائكه ندايش دادند:  


پرسيد پروردگارا آيتى به من بده كه بفهمم اين ندا از تو بود، خطاب آمد آيت و نشانه تو اين است كه سه روز زبانت از تكلم با مردم بسته مى شود، و سه روز جز با اشاره و رمز نمى توانى سخن بگوئى ، و همينطور هم شد، از محراب خود بيرون شده نزد مردم آمد، و به ايشان اشاره كرد كه صبح و شام تسبيح خدا گوئيد، و خدا همسر او را اصلاح نموده يحيى را بزائيد (سوره آل عمران ، آيات ۳۷ - ۴۱، سوره مريم ، آيات ۲ - ۱۱، سوره انبياء آيات ۸۹ - ۹۰)
اى زكريا! خداى تعالى، تو را به فرزندى كه اسمش «يحيى» است، بشارت مى دهد. زكريا، براى اين كه قلبش اطمينان يابد و بفهمد اين ندا از ناحيه خدا بوده و يا از جاى ديگر، پرسيد: پروردگارا! آيتى به من بده كه بفهمم اين ندا از تو بود.


قرآن كريم درباره سرانجام و مال امر او و چگونگى درگذشتش چيزى نفرموده ، ولى در اخبار بسيارى از طرق شيعه و سنى آمده كه قومش او را به قتل رساندند، بدين صورت كه وقتى تصميم گرفتند او را بكشند او فرار كرده و به درخت پناهنده شد، درخت شكافته شد و او در داخل درخت قرار گرفته درخت به حال اولش برگشت ، شيطان ايشان را به نهانگاه وى خبر داد، و گفت كه بايد درخت را اره كنيد، ايشان همين كار را كردند و آن جناب را با اره دو نيم نمودند، و به اين وسيله از دنيا رفت .
خطاب آمد: آيت و نشانۀ تو، اين است كه سه روز زبانت از تكلم با مردم بسته مى شود، و سه روز، جز با اشاره و رمز نمى توانى سخن بگویى. و همين طور هم شد. از محراب خود بيرون شده، نزد مردم آمد، و به ايشان اشاره كرد كه صبح و شام تسبيح خدا گویيد، و خدا همسر او را اصلاح نموده، يحيى را بزایيد. (سوره «آل عمران»، آيات ۳۷ - ۴۱، سوره «مريم»، آيات ۲ - ۱۱، سوره «انبياء»، آيات ۸۹ - ۹۰)
 
قرآن كريم، درباره سرانجام و مآل امر او و چگونگى درگذشتش چيزى نفرموده، ولى در اخبار بسيارى از طرق شيعه و سنى آمده كه قومش او را به قتل رساندند. بدين صورت كه وقتى تصميم گرفتند او را بكشند، او فرار كرده و به درخت پناهنده شد. درخت شكافته شد و او در داخل درخت قرار گرفته، درخت به حال اولش برگشت. شيطان ايشان را به نهانگاه وى خبر داد، و گفت كه بايد درخت را ارّه كنيد. ايشان همين كار را كردند و آن جناب را با ارّه دو نيم نمودند، و به اين وسيله از دنيا رفت.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۳۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۳۶ </center>
در بعضى از روايات آمده كه سبب كشتن وى اين بود كه او را متهم كردند كه با حضرت مريم عمل منافى عفت انجام داده و از اين راه مريم به عيسى (عليهما السلام) حامله شده و دليلشان اين بود كه غير از زكريا كسى به مريم سر نمى زد، جهات ديگرى نيز روايت شده .
در بعضى از روايات آمده كه سبب كشتن وى، اين بود كه او را متهم كردند كه با حضرت مريم عمل منافى عفت انجام داده و از اين راه، مريم به عيسى «عليهما السلام» حامله شده و دليلشان اين بود كه غير از زكريا، كسى به مريم سر نمى زد. جهات ديگرى نيز روايت شده.
<span id='link26'><span>
<span id='link26'><span>


۱۶٬۹۰۷

ویرایش