۱۶٬۸۸۰
ویرایش
خط ۵: | خط ۵: | ||
==مقصود از شدت حساب در جملۀ «فَحَاسَبنَاهَا حِسَاباً شَدِيداً»== | ==مقصود از شدت حساب در جملۀ «فَحَاسَبنَاهَا حِسَاباً شَدِيداً»== | ||
و شدّت حساب در جملۀ «فَحَاسَبنَاهَا حِسَاباً شَدِيداً» عبارت است از: سختگيرى در حساب، و به اصطلاح، متّه به خشخاش گذاشتن، به منظور پاداش يا كيفر تمام و دقيق دادن. كيفر و پاداشى كه مو به مو، با وضع صاحب عمل تطبيق كند. و مراد از اين حساب، حساب دنيا است، نه حساب آخرت. به دليل اين كه در جاى ديگر مى فرمايد: «وَ مَا أصَابَكُم مِن مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَت أيدِيكُم وَ يَعفُوا عَن كَثِير». و نيز مى فرمايد: «وَ لَو أنّ أهلَ القُرَى آمَنُوا وَ اتّقَوا لَفَتَحنَا عَلَيهِم بَرَكَاتٍ مِنَ السّمَاءِ وَ الأرضِ وَلكِن كَذّبُوا فَأخَذنَاهُم بِمَا كَانِوا يَكسِبُونَ». | و شدّت حساب در جملۀ «فَحَاسَبنَاهَا حِسَاباً شَدِيداً» عبارت است از: سختگيرى در حساب، و به اصطلاح، متّه به خشخاش گذاشتن، به منظور پاداش يا كيفر تمام و دقيق دادن. كيفر و پاداشى كه مو به مو، با وضع صاحب عمل تطبيق كند. | ||
و مراد از اين حساب، حساب دنيا است، نه حساب آخرت. به دليل اين كه در جاى ديگر مى فرمايد: «وَ مَا أصَابَكُم مِن مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَت أيدِيكُم وَ يَعفُوا عَن كَثِير». و نيز مى فرمايد: «وَ لَو أنّ أهلَ القُرَى آمَنُوا وَ اتّقَوا لَفَتَحنَا عَلَيهِم بَرَكَاتٍ مِنَ السّمَاءِ وَ الأرضِ وَلكِن كَذّبُوا فَأخَذنَاهُم بِمَا كَانِوا يَكسِبُونَ». | |||
پس آنچه مصيبت به انسان مى رسد - البته آنچه كه در نظر دين مصيبت است - معدل و نتيجۀ محاسبه اعمال آدمى است، و خداى تعالى، از بسيارى از اعمال عفو نموده، مسامحه و سهل انگارى مى كند، و متّه به خشخاش نمى گذارد، بلكه از اين سختگيرى در مورد مستكبرين صرفنظر ننموده. آن هايى كه عارشان مى آيد، امر خدا و رسولان خدا را اطاعت كنند، حسابشان را سخت مى گيرد، و هيچ يك از گناهانشان را از قلم نمى اندازد. در نتيجه عذابى مى كند كه بى سابقه و ناشناخته باشد. | پس آنچه مصيبت به انسان مى رسد - البته آنچه كه در نظر دين مصيبت است - معدل و نتيجۀ محاسبه اعمال آدمى است، و خداى تعالى، از بسيارى از اعمال عفو نموده، مسامحه و سهل انگارى مى كند، و متّه به خشخاش نمى گذارد، بلكه از اين سختگيرى در مورد مستكبرين صرفنظر ننموده. آن هايى كه عارشان مى آيد، امر خدا و رسولان خدا را اطاعت كنند، حسابشان را سخت مى گيرد، و هيچ يك از گناهانشان را از قلم نمى اندازد. در نتيجه عذابى مى كند كه بى سابقه و ناشناخته باشد. | ||
خط ۱۱: | خط ۱۳: | ||
و معناى آيه اين است كه: چه بسيار قريه ها كه اهلش از امر پروردگارشان گردنكشى نموده، از اطاعت پيامبر خود استكبار ورزيدند. و در نتيجه، ما حساب شديدى از آن ها كشيديم، و در محاسبه اعمالشان به سختى مناقشه كرديم، و در آخر به عذابى سخت مبتلاشان نموديم. عذابى كه معهود نبود و سابقه نداشت و آن، عبارت بود از: انقراض نسلشان در دنيا. | و معناى آيه اين است كه: چه بسيار قريه ها كه اهلش از امر پروردگارشان گردنكشى نموده، از اطاعت پيامبر خود استكبار ورزيدند. و در نتيجه، ما حساب شديدى از آن ها كشيديم، و در محاسبه اعمالشان به سختى مناقشه كرديم، و در آخر به عذابى سخت مبتلاشان نموديم. عذابى كه معهود نبود و سابقه نداشت و آن، عبارت بود از: انقراض نسلشان در دنيا. | ||
و اين كه بعضى از مفسران گفته اند: مراد عذاب آخرت است، و اگر با فعل ماضى «عَذّبنَا» تعبير كرده، | و اين كه بعضى از مفسران گفته اند: مراد عذاب آخرت است، و اگر با فعل ماضى «عَذّبنَا» تعبير كرده، از نظر تحقق و حتميت وقوع بوده، سخن درستى نيست. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۵۴۴ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۵۴۴ </center> | ||
اين را هم بگوييم كه: در جملۀ «فَحَاسَبنَاهَا حِسَاباً شَدِيداً وَ عَذّبنَاهَا»، التفاتى از غيبت (عَتَت عَن أمرِ رَبّهَا) به تكلم، به كار رفته. در اول آيه، خداى تعالى غايب فرض شده، و در آخر، خود خدا گوينده شده است. و نكتۀ اين التفات، اين است كه بر عظمت عذاب دلالت كند. | اين را هم بگوييم كه: در جملۀ «فَحَاسَبنَاهَا حِسَاباً شَدِيداً وَ عَذّبنَاهَا»، التفاتى از غيبت (عَتَت عَن أمرِ رَبّهَا) به تكلم، به كار رفته. در اول آيه، خداى تعالى غايب فرض شده، و در آخر، خود خدا گوينده شده است. و نكتۀ اين التفات، اين است كه بر عظمت عذاب دلالت كند. | ||
خط ۳۰: | خط ۳۱: | ||
<span id='link366'><span> | <span id='link366'><span> | ||
و در اين جمله، مؤمنان را اولى الالباب (خردمندان) خوانده، فرموده: «فَاتّقُوا اللّهَ يَا أولِى الألباب الّذِينَ آمَنُوا». يعنى حال كه وضع اهل قريه ها چنين شد، پس شما از خدا بترسيد، اى خردمندانى كه ايمان آورده ايد. و منظور از اين تعبير، اين بود كه از عقل مؤمنان كمك بگيرد تا تقوايى كه از آنان خواسته، محقق شود. چون وقتى مؤمنان بشنوند كه مردمى از امر پروردگارشان استكبار ورزيدند و به حساب سختى محاسبه، و به عذاب نكرى و بى سابقه اى گرفتار شدند، و وقتى بفهمند كه عاقبت استكبار خسران است، بعد بشنوند كه اين سرنوشت مخصوص يك قوم و دو قوم نبوده، بلكه هر قومى كه آن چنان بوده اند، به اين چنين سرنوشتى دچار شده اند، عقلشان حكم مى كند به اين كه: | و در اين جمله، مؤمنان را اولى الالباب (خردمندان) خوانده، فرموده: «فَاتّقُوا اللّهَ يَا أولِى الألباب الّذِينَ آمَنُوا». يعنى حال كه وضع اهل قريه ها چنين شد، پس شما از خدا بترسيد، اى خردمندانى كه ايمان آورده ايد. و منظور از اين تعبير، اين بود كه از عقل مؤمنان كمك بگيرد تا تقوايى كه از آنان خواسته، محقق شود. | ||
چون وقتى مؤمنان بشنوند كه مردمى از امر پروردگارشان استكبار ورزيدند و به حساب سختى محاسبه، و به عذاب نكرى و بى سابقه اى گرفتار شدند، و وقتى بفهمند كه عاقبت استكبار خسران است، بعد بشنوند كه اين سرنوشت مخصوص يك قوم و دو قوم نبوده، بلكه هر قومى كه آن چنان بوده اند، به اين چنين سرنوشتى دچار شده اند، عقلشان حكم مى كند به اين كه: عُتُو و استكبار از امر خدا، در حقيقت به استقبال عذاب شديد خدا رفتن است. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۵۴۵ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۵۴۵ </center> | ||
و به همين جهت، ايشان را هشدار مى دهد، و عقلشان را بيدارتر مى سازد تا به حكم عقلشان به تقوا گرايند. مخصوصا مؤمنانى كه خداى تعالى برايشان كتابى تذكرآور فرستاده، آنچه نفعشان هست، معين و آنچه به ضررشان هست، تذكر داد، و به سوى حق و طريق مستقيم هدايتشان كرده، ديگر عقل آنان به هيچ وجه اجازه نمى دهد از چنين هدايتى منحرف گشته، راه آن قوم را بروند، و به سرنوشت آنان دچار گردند. | |||
==وجه اين كه رسول خدا«ص» را «ذكر» ناميد== | ==وجه اين كه رسول خدا«ص» را «ذكر» ناميد== |
ویرایش