گمنام

تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۳: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۴: خط ۱۴:
پس ناگزير بايد بگوييم: مراد از جملۀ «لِلّذِينَ كَفَرُوا»، منافقانى است كه ظاهرا به رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» ايمان آوردند، ولى دوباره در دل به كفر اول خود برگشتند، و پاره اى از احكام را رد نمودند. همچنان كه از آيه: «ذَلِكَ بِأنّهُم آمَنُوا ثُمّ كَفَرُوا فَطُبِعَ عَلى قُلُوبِهِم» و آيه: «لا تَعتَذِرُوا قَد كَفَرتُم بَعدَ إيمَانِكُم»، و آيه: «فَأعقَبَهُم نِفَاقاً فِى قُلُوبِهِم» بر مى آيد كه قرآن، منافقان را كافر خوانده.
پس ناگزير بايد بگوييم: مراد از جملۀ «لِلّذِينَ كَفَرُوا»، منافقانى است كه ظاهرا به رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» ايمان آوردند، ولى دوباره در دل به كفر اول خود برگشتند، و پاره اى از احكام را رد نمودند. همچنان كه از آيه: «ذَلِكَ بِأنّهُم آمَنُوا ثُمّ كَفَرُوا فَطُبِعَ عَلى قُلُوبِهِم» و آيه: «لا تَعتَذِرُوا قَد كَفَرتُم بَعدَ إيمَانِكُم»، و آيه: «فَأعقَبَهُم نِفَاقاً فِى قُلُوبِهِم» بر مى آيد كه قرآن، منافقان را كافر خوانده.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۱ </center>
بنابراين، آيه مورد بحث مربوط به طايفه اى از مسلمانان است كه ايمان آورده و داخل مؤمنان بودند، و بيشتر از مؤمنان واقعى، چپ و راست رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» را احاطه مى كردند، ولى در باطن به بعضى از احكام كه بر رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» نازل شده، كفر ورزيدند و اعتنايى به آن نكردند. خداى سبحان در اين آيات، توبيخشان كرده كه از احاطه كردن رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» و همواره با آن جناب بودن، سودى نخواهند برد و نبايد طمع بهشت كنند. چون از آنانى كه داخل بهشت شوند، نيستند، و نه مى توانند قضا و قدر خدا را لغو كنند، و نه خدا را به ستوه آورند.
بنابراين، آيه مورد بحث مربوط به طايفه اى از مسلمانان است كه ايمان آورده و داخل مؤمنان بودند، و بيشتر از مؤمنان واقعى، چپ و راست رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» را احاطه مى كردند، ولى در باطن به بعضى از احكام كه بر رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» نازل شده، كفر ورزيدند و اعتنايى به آن نكردند.  
 
خداى سبحان در اين آيات، توبيخشان كرده كه از احاطه كردن رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» و همواره با آن جناب بودن، سودى نخواهند برد و نبايد طمع بهشت كنند. چون از آنانى كه داخل بهشت شوند، نيستند، و نه مى توانند قضا و قدر خدا را لغو كنند، و نه خدا را به ستوه آورند.


مؤيد اين وجه، آيه بعدى است كه مى فرمايد: «إنّا لَقَادِرُونَ عَلى أن نُبَدّلَ خَيراً مِنهُم...» كه معنايش به زودى مى آيد.
مؤيد اين وجه، آيه بعدى است كه مى فرمايد: «إنّا لَقَادِرُونَ عَلى أن نُبَدّلَ خَيراً مِنهُم...» كه معنايش به زودى مى آيد.
خط ۲۰: خط ۲۲:
َ«'''كَلّا إِنَّا خَلَقْنَاهُم مِّمَّا يَعْلَمُونَ'''»:
َ«'''كَلّا إِنَّا خَلَقْنَاهُم مِّمَّا يَعْلَمُونَ'''»:


در اين آيه، طمع آنان را رد مى كند كه به هيچ وجه ممكن نيست با كفر داخل بهشت شوند. و منظور از اين كه فرمود: ما ايشان را از چيزى خلق كرده ايم كه خودشان مى دانند، اين است كه ما ايشان را از نطفه خلق كرديم. و اين جمله مربوط به مابعد است، و مجموع آن و جمله ما بعدش، ردّ قبلى را تعليل مى كند. و خلاصه آن تعليل اين است كه: ما آنان را از نطفه خلق كرديم، كه خودشان هم مى دانند. وقتى چنين است، براى ما آسان است كه آنان را از بين برده، قومى ديگر به جاى آنان خلق كنيم، كه بهتر از آنان و مؤمن باشند، و چيزى از احكام دين خدا را رد نكنند. و كسى نيست كه بر قضا و قدر ما سبقت گيرد و ما را عاجز سازد، تا اين كفار هم طمع كنند از آنان باشند، و با كفر داخل بهشت گردند و قضاء و قدر ما را نقض كنند.
در اين آيه، طمع آنان را رد مى كند كه به هيچ وجه ممكن نيست با كفر داخل بهشت شوند. و منظور از اين كه فرمود: ما ايشان را از چيزى خلق كرده ايم كه خودشان مى دانند، اين است كه ما ايشان را از نطفه خلق كرديم. و اين جمله مربوط به مابعد است، و مجموع آن و جمله ما بعدش، ردّ قبلى را تعليل مى كند.  
 
و خلاصه آن تعليل اين است كه: ما آنان را از نطفه خلق كرديم، كه خودشان هم مى دانند. وقتى چنين است، براى ما آسان است كه آنان را از بين برده، قومى ديگر به جاى آنان خلق كنيم، كه بهتر از آنان و مؤمن باشند، و چيزى از احكام دين خدا را رد نكنند. و كسى نيست كه بر قضا و قدر ما سبقت گيرد و ما را عاجز سازد، تا اين كفار هم طمع كنند از آنان باشند، و با كفر داخل بهشت گردند و قضاء و قدر ما را نقض كنند.


==چند وجه در معناى «إنّا خَلَقنَاهُم مِمّا يَعلَمُون»==
==چند وجه در معناى «إنّا خَلَقنَاهُم مِمّا يَعلَمُون»==
۱۴٬۴۴۷

ویرایش