گمنام

تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۲۵: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
 
خط ۱۷۱: خط ۱۷۱:


==بیان معذور نبودن بشر در كفر و استكبارش، در برابر خداوند==
==بیان معذور نبودن بشر در كفر و استكبارش، در برابر خداوند==
«'''مِنْ أَىّ شىْءٍ خَلَقَهُ'''»:
«'''مِنْ أَىّ شئ خَلَقَهُ'''»:


معناى اين جمله - با كمكى كه مقام مى دهد - اين است كه: خداى تعالى، انسان را از چه چيز خلق كرده كه به خود اجازه طغيان و استكبار را مى دهد. استكبار از ايمان و اطاعت. و اگر فاعل در فعل «خَلَقَهُ» را در اين جمله و در جملات بعدى حذف كرده، براى اين بوده كه اشاره كند به اين كه فطرت هر كسى مى داند كه فاعل فعل خلقت و تقدير سبيل، كسى به جز خداى تعالى نيست. حتى مشركان هم به اين معنا اعتراف دارند.
معناى اين جمله - با كمكى كه مقام مى دهد - اين است كه: خداى تعالى، انسان را از چه چيز خلق كرده كه به خود اجازه طغيان و استكبار را مى دهد. استكبار از ايمان و اطاعت. و اگر فاعل در فعل «خَلَقَهُ» را در اين جمله و در جملات بعدى حذف كرده، براى اين بوده كه اشاره كند به اين كه فطرت هر كسى مى داند كه فاعل فعل خلقت و تقدير سبيل، كسى به جز خداى تعالى نيست. حتى مشركان هم به اين معنا اعتراف دارند.


و اگر مطلب را در قالب استفهام آورد، به اين انگيزه بود كه عجيب بودن مفاد «مَاأكفَرَهُ» را تأكيد كند - و چون معمولا از چيزى تعجب مى شود كه علت و سبب روشنى نداشته باشد - استفهام مذكور، قهرا مى فهماند كه اوّلا: اين اصرار بشر در كفرش، امرى عجيب است. و سپس مى پرسد: آيا در اين خلقت عجيب علتى بوده كه باعث شده اين طور در كفرش افراط كند؟ آنگاه خودش پاسخ مى دهد به اين كه: انسان، هيچ دليل و عذرى ندارد كه كفران گرى خود را، بدان مستند كند. چون او كسى است كه از آبى پست، خلق شده و چيزى از خلقت و تدبير امور زندگى و مرگ و بعث خود را مالك نيست. و كوتاه سخن اين كه: استفهام مذكور، زمينه چينى است براى پاسخى كه در جملۀ «مِن نُطفَةٍ خَلَقَهُ...» مى دهد.
و اگر مطلب را در قالب استفهام آورد، به اين انگيزه بود كه عجيب بودن مفاد «مَاأكفَرَهُ» را تأكيد كند - و چون معمولا از چيزى تعجب مى شود كه علت و سبب روشنى نداشته باشد - استفهام مذكور، قهرا مى فهماند كه اوّلا: اين اصرار بشر در كفرش، امرى عجيب است. و سپس مى پرسد: آيا در اين خلقت عجيب علتى بوده كه باعث شده اين طور در كفرش افراط كند؟  
 
آنگاه خودش پاسخ مى دهد به اين كه: انسان، هيچ دليل و عذرى ندارد كه كفران گرى خود را، بدان مستند كند. چون او كسى است كه از آبى پست، خلق شده و چيزى از خلقت و تدبير امور زندگى و مرگ و بعث خود را مالك نيست. و كوتاه سخن اين كه: استفهام مذكور، زمينه چينى است براى پاسخى كه در جملۀ «مِن نُطفَةٍ خَلَقَهُ...» مى دهد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۳۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۳۸ </center>
«'''مِن نُّطفَةٍ خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ'''»:
«'''مِن نُّطفَةٍ خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ'''»:
۱۴٬۴۶۷

ویرایش