۱۶٬۸۸۰
ویرایش
خط ۱۷۵: | خط ۱۷۵: | ||
==معناى آيه: «وَ لَوِ اتّبَعَ الحَقّ أهوَائَهُم لَفَسَدَتِ السّمَاوَاتُ وَ الأرضُ» == | ==معناى آيه: «وَ لَوِ اتّبَعَ الحَقّ أهوَائَهُم لَفَسَدَتِ السّمَاوَاتُ وَ الأرضُ» == | ||
به عبارت دقيق تر و نيز به بيان سازگارتر با آنچه كه قرآن در باره | به عبارت دقيق تر و نيز به بيان سازگارتر با آنچه كه قرآن در باره «دين قيّم» دارد: | ||
انسان يكى از حقايق اين عالََم است كه وجودش مرتبط با تمامى عالََم مى باشد. و اين موجود نيز، در نوعيتش، غايتى دارد كه همان سعادت او است و براى رسيدنش به آن، خط مشى و مسيرى برايش معين شده. همان طور كه ساير انواع موجودات نيز چنين اند. | |||
و | پس هستى عام عالَمى انسان و هستى خصوصى اش، وى را مجهز به قوا و آلاتى كرده كه مايه سعادت و كمال او است، و طريقى از اعتقاد و عمل برايش معين نموده كه او را به آن سعادت مى رساند. | ||
پس | پس طريقى كه آدمى را به سعادت برساند - يعنى اعتقادات و اعمالى معين - واسطه بين او و بين سعادت او است، كه نامش را «دين» و يا «سنت حياتى» مى گذاريم، كه به مقتضاى نظام عام عالَمى و نظام خاص انسانى تعيين يافته است. و به عبارتى ديگر، آن را «فطرت» نام مى گذاريم، و اين طريق و اين واسطه تابع آن نظام است. | ||
مى گوييم: از اين جا كه مى بينيم اقتضاهاى آن قوانينى است «لا يتغير»، كه در تمامى نظام | و اين، همان است كه خداى تعالى به آن اشاره نموده و مى فرمايد: «فَأقِم وَجهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً فِطرَةَ اللهِ الَّتِى فَطَرَ النَّاسَ عَلَيهَا لَا تَبدِيلَ لِخَلقِ اللّه ذَلِكَ الدِّينُ القَيِّمُ». | ||
پس معلوم شد كه آن سنت حياتى، كه سالك خود را به سعادت انسانى اش مى رساند، يك سنت است. سنتى است كه نظام عالَمى و آدمى آن را اقتضاء دارد. | |||
خواهى گفت: از كجا بايد فهميد كه نظام عام و خاص مزبور، اقتضاى آن را دارد؟ | |||
در جواب مى گوييم: از اين كه مى بينيم جهازات وجودى خود ما نيز، آن را اقتضا دارد. خواهى گفت: از كجا بفهميم جهازات وجودى ما، چنين اقتضايى را به حق دارد؟ | |||
مى گوييم: از اين جا كه مى بينيم اقتضاهاى آن قوانينى است «لا يتغير»، كه در تمامى نظام عالَمى كه يكى از اجزاى آن آدمى است، جريان دارد، و حاكم بر آن و مدبّر آن است، و آن را به سوى غايتى كه دارد سوق مى دهد، به همان غايتى که خدای سبحان مقدّر فرموده. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۶۵ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۶۵ </center> | ||
با اين حال، اگر حق، پيروِ | با اين حال، اگر حق، پيروِ هوا و هوس ايشان شود، يعنى شرع و دين را به مقتضاى هواى دل آن ها گزاف و بيهوده تشريع كند، جز به اين ممكن نيست، مگر آن که به كلّى اجزاى عالََم را از آنچه كه بايد باشد، تغيير داده و علل و اسباب جارى در آن را با علل و اسبابى ديگر عوض كند. | ||
و نيز روابط منظم در اجزاى آن را به روابطى گزاف و بيهوده تبديل نمايد - روابطى مختل و مناقض - تا هر يك مطابق دلخواه يكى از افراد بشر باشد، كه معلوم است چنين تغييرى مساوى است با فساد | و نيز روابط منظم در اجزاى آن را به روابطى گزاف و بيهوده تبديل نمايد - روابطى مختل و مناقض - تا هر يك مطابق دلخواه يكى از افراد بشر باشد، كه معلوم است چنين تغييرى مساوى است با فساد عالََم. كار زمين و آسمان و موجودات بين آن دو و تدبير جارى در آن را به تباهى مى كشاند. چون نظام جارى در همه عالََم و تدبير آن، به هم پيوسته است و اين طور نيست كه عالََم و بشريت، هر يك براى خود نظام جداگانه اى داشته باشد. | ||
اين، آن معنايى است كه آيه شريفه: «وَ لَو اتَّبَعَ الحَقُّ أهوَاءَهُم لَفَسَدَتِ السَّماوَاتُ وَ الأرضُ وَ مَن فِيهِنَّ»، بيانگر آن است. | |||
==وجه اين كه از قرآن كريم، به «ذكر» تعبير شده است == | ==وجه اين كه از قرآن كريم، به «ذكر» تعبير شده است == |
ویرایش