گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۲: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۷۵: خط ۷۵:
<span id='link17'><span>
<span id='link17'><span>


==فلسفه و حكمت تشريع ازدواج موقت در اسلام ==
==بحث حقوقی و اجتماعی==
جاى هيچ ترديدى نيست كه حوائج زندگى، بشر را وادار كرده كه براى اجتماع خود
 
جاى هيچ ترديدى نيست كه حوائج زندگى، بشر را وادار كرده كه براى اجتماع خود قوانينى وضع نمايد، و به سنن اجتماعى جارى در مجتمع خود عمل كند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه :۲۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه :۲۰ </center>
قوانينى وضع نمايد، و به سنن اجتماعى جارى در مجتمع خود عمل كند.
و اين احتياج هرچه ساده تر و طبيعى تر باشد، كوشش براى رفع آن واجب تر و سهل انگارى در دفع آن مضرتر است. و پُر واضح است كه احتياج به اصل تغذّى كه زنده ماندن دائر مدار آن است، غير از احتياج به تنعم در غذا و انواع ميوه ها است، و به همين قياس است ساير شؤون زندگى.
و اين احتياج هرچه ساده تر و طبيعى تر باشد، كوشش براى رفع آن واجب تر و سهل انگارى در دفع آن مضرتر است. و پرواضح است كه احتياج به اصل تغذى كه زنده ماندن دائر مدار آن است، غير از احتياج به تنعم در غذا و انواع ميوه ها است و به همين قياس است ساير شؤون زندگى.
 
يكى از حوائج اوليه انسان، احتياج هر يك از دو جنس نر و ماده اش، به جنس مخالف است، به اين كه با او درآميزد، و عمل جنسى با او انجام دهد، هرچند كه صانع بشر، احساس اين احتياج را در بشر قرار داده، و طرفين را به غريزه شهوت مجهز كرده است، تا نسل بشر باقى بماند.


يكى از حوائج اوليه انسان، احتياج هر يك از دو جنس نر و ماده اش به جنس مخالف است، به اين كه با او درآميزد، و عمل جنسى با او انجام دهد، هرچند كه صانع بشر، احساس اين احتياج را در بشر قرار داده، و طرفين را مجهز به غريزه شهوت كرده است، تا نسل بشر باقى بماند.
و به همين جهت است كه مجتمعات انسانى در گذشته و امروز، همگى داراى سنت ازدواج بوده اند، و خانواده تشكيل مى داده اند، و اين، بدان جهت است كه تنها ضامن بقاى نسل بشر، ازدواج است.


و به همين جهت است كه مجتمعات انسانى در گذشته و امروز، همگى داراى سنت ازدواج بوده اند، و خانواده تشكيل مى داده اند، و اين بدان جهت است كه تنها ضامن بقاى نسل بشر، ازدواج است.
ممكن است شما بگوييد: نه، اين انحصار را قبول نداريم. زيرا در تمدن جديد، راه ديگرى غير از اصل تناسل و يا ارضاى غريزه براى دفع اين حاجت پيشنهاد كرده اند و آن، اصل اشتراك در زندگى است، به اين كه مردان با آميختن با يكديگر و همچنين زنان با همجنس خود، اين احتياج را بر طرف سازند.


ممكن است شما بگوييد: نه، اين انحصار را قبول نداريم، زيرا در تمدن جديد، راه ديگرى غير از اصل تناسل و يا ارضاى غريزه براى دفع اين حاجت پيشنهاد كرده اند و آن، اصل اشتراك در زندگى است، به اين كه مردان با آميختن با يكديگر و همچنين زنان با همجنس خود، اين احتياج را بر طرف سازند.
ليكن در پاسخ مى گوييم: دليل بر غيرطبيعى بودن روش مذكور اين است كه هيچ اجتماعى سراغ نداريم كه اصل اشتراك در ميان آن ها شايع شده باشد، و از ازدواج و تشكيل خانواده بى نياز شده باشند.


ليكن در پاسخ مى گوييم: دليل بر غير طبيعى بودن روش مذكور اين است كه هيچ اجتماعى سراغ نداريم كه اصل اشتراك در ميان آن ها شايع شده باشد، و از ازدواج و تشكيل خانواده بى نياز شده باشند.
و كوتاه سخن اين كه: ازدواج، سنّتى است طبيعى كه از آغاز پيدايش بشر تاكنون در مجتمعات بشرى داير بوده، و هيچ مزاحمى به غير از زنا، سدّ راه و مزاحم آن نبوده.  


و كوتاه سخن اين كه: ازدواج سنتى است طبيعى كه از آغاز پيدايش بشر تاكنون در مجتمعات بشرى داير بوده، و هيچ مزاحمى به غير از زنا، سدّ راه و مزاحم آن نبوده. آرى، تنها مزاحم ازدواج، زنا است كه نمى گذارد خانواده اى تشكيل شود و طرفين بار سنگين ازدواج را تحمل كنند و به همين بهانه شهوات را به سوى خود مى خواند، و خانواده ها را مى سوزاند و نسل ها را قطع مى كند.
آرى، تنها مزاحم ازدواج، زنا است كه نمى گذارد خانواده اى تشكيل شود و طرفين، بارِ سنگين ازدواج را تحمل كنند و به همين بهانه، شهوات را به سوى خود مى خواند، و خانواده ها را مى سوزاند و نسل ها را قطع مى كند.


و باز به همين جهت است كه همه مجتمعات دينى و يا طبيعى ساده و سالم، عمل زنا را شنيع و زشت مى دانند و آن را فاحشه و منكر مى خوانند، و به هر وسيله اى كه شده، عليه آن مبارزه مى كنند، و مجتمعات متمدن هم اگرچه به كلى از آن جلوگيرى نمى كنند، وليكن در عين حال آن را كار نيكى نمى شمارند، چون مى دانند كه اين كار عميقا با تشكيل خانواده
و باز به همين جهت است كه همه مجتمعات دينى و يا طبيعى ساده و سالم، عمل زنا را شنيع و زشت مى دانند و آن را فاحشه و منكر مى خوانند، و به هر وسيله اى كه شده، عليه آن مبارزه مى كنند، و مجتمعات متمدن هم، اگرچه به كلّى از آن جلوگيرى نمى كنند، وليكن در عين حال آن را كار نيكى نمى شمارند، چون مى دانند كه اين كار عميقا با تشكيل خانواده ضدیت دارد و از زیادی نفوس و بقای نسل جلوگیری می کند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۲۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۲۱ </center>
ضديت دارد و از زيادى نفوس و بقاى نسل جلوگيرى مى كند. و لذا به هر وسيله اى كه شده، آن را كمتر مى كنند و سنت ازدواج را ترويج مى نمايند، و براى كسانى كه فرزند بيشترى بياورند، جايزه مقرر مى دارند و درجات آنان را بالا مى برند و همچنين مشوقات ديگر به كار مى بندند.
و لذا به هر وسيله اى كه شده، آن را كمتر مى كنند و سنت ازدواج را ترويج مى نمايند، و براى كسانى كه فرزند بيشترى بياورند، جايزه مقرر مى دارند و درجات آنان را بالا مى برند و همچنين مشوقات ديگر به كار مى بندند.


چيزى كه هست، على رغم همه آن سختگيرى ها عليه زنا و اين تشويق ها در امر ازدواج، باز مى بينيم كه در تمامى بلاد و ممالك، چه كوچك و چه بزرگ، اين عمل خانمانسوز و ويرانگر، يا علنى و يا به طور پنهانى انجام مى شود، كه البته علنى و يا سرى بودن آن، بستگى به اختلاف سنت هاى جارى در آن اجتماع دارد.
چيزى كه هست، على رغم همه آن سختگيرى ها عليه زنا و اين تشويق ها در امر ازدواج، باز مى بينيم كه در تمامى بلاد و ممالك، چه كوچك و چه بزرگ، اين عمل خانمانسوز و ويرانگر، يا علنى و يا به طور پنهانى انجام مى شود، كه البته علنى و يا سرى بودن آن، بستگى به اختلاف سنت هاى جارى در آن اجتماع دارد.


و اين خود روشن ترين دليل است بر اين كه سنت ازدواج دائم براى نوع بشر، كافى براى رفع اين احتياج حيوانى نيست و انسانيت و بشريت، با داشتن سنت ازدواج، باز در پى تتميم نقص آن است. پس آن هايى كه در جوامع بشرى زمام قانون را به دست دارند، بايد در مقام توسعه و تسهيل امر ازدواج برآيند.
و اين، خود روشن ترين دليل است بر اين كه سنت ازدواج دائم براى نوع بشر، كافى براى رفع اين احتياج حيوانى نيست و انسانيت و بشريت، با داشتن سنت ازدواج، باز در پى تتميم نقص آن است. پس آن هايى كه در جوامع بشرى زمام قانون را به دست دارند، بايد در مقام توسعه و تسهيل امر ازدواج برآيند.
 
و به همين جهت است كه شارع اسلام، سنت ازدواج دائم را با ازدواج موقت توأم نموده، تا امر ازدواج آسان گردد و در آن شروطى قرار داده، تا محذورهاى زنا را از قبيل آميخته شدن نطفه ها، اختلال انساب، واژگون شدن رشته خانوادگى، انقطاع نسل و مشخص نشدن پدر آن فرزند نداشته باشد.
 
و آن شرايط اين است كه: يك زن، مختص به يك مرد باشد و زن بعد از جدايى از شوهرش، عدّه نگه دارد و آنچه بر شوهرش شرط كرده، در آن ذى حق باشد.  


و به همين جهت است كه شارع اسلام، سنت ازدواج دائم را با ازدواج موقت توأم نموده، تا امر ازدواج آسان گردد و در آن شروطى قرار داده، تا محذورهاى زنا را از قبيل آميخته شدن نطفه ها، اختلال انساب، واژگون شدن رشته خانوادگى، انقطاع نسل و مشخص نشدن پدر آن فرزند نداشته باشد. و آن شرايط اين است كه: يك زن مختص به يك مرد باشد و زن بعد از جدايى از شوهرش، عده نگهدارد و آنچه بر شوهرش شرط كرده، در آن ذى حق باشد. پس با جعل اين مقررات، محذورهاى زنا را بر طرف كرده و با القاى ساير قوانين ازدواج دائم، از قبيل حق نفقه و... مشقت ازدواج دائم را بر داشته است.
پس با جعل اين مقررات، محذورهاى زنا را بر طرف كرده و با القاى ساير قوانين ازدواج دائم، از قبيل حق نفقه و... مشقت ازدواج دائم را بر داشته است.


و به خدا سوگند اين حكم، (تشريع متعه) از افتخارات اسلام در شريعت سهل و آسان آن به شمار مى رود، مانند طلاق و تعدد زوجات، و بسيارى از قوانين ديگرش، ولیکن به فرموده قرآن كريم: «ما تغنى الايات و النذر عن قوم لا يؤمنون»؛ حرف منطقى و مستدل كجا و مردم كر و ناشنوا كجا؟ آن ها هنوز حرف خود را مى زنند، كه من زنا را از متعه بيشتر دوست مى دارم!
و به خدا سوگند اين حكم، (تشريع متعه) از افتخارات اسلام در شريعت سهل و آسان آن به شمار مى رود، مانند طلاق و تعدد زوجات، و بسيارى از قوانين ديگرش، ولیکن به فرموده قرآن كريم: «مَا تُغنِى الآيَاتُ وَ النُّذُرُ عَن قَومٍ لَا يُؤمِنُون»؛ حرف منطقى و مستدل كجا و مردم كر و ناشنوا كجا؟ آن ها هنوز حرف خود را مى زنند، كه من زنا را از متعه بيشتر دوست مى دارم!
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۲۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۲۲ </center>
<span id='link18'><span>
<span id='link18'><span>
۱۶٬۳۳۸

ویرایش