گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۱۸: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۶۹: خط ۱۶۹:


==بيان يك استثنا از عموم حكم حجاب ==
==بيان يك استثنا از عموم حكم حجاب ==
«'''وَ الْقَوَاعِدُ مِنَ النِّساءِ الَّتى لا يَرْجُونَ نِكاحاً...'''»:
«'''وَ الْقَوَاعِدُ مِنَ النِّساءِ الَّاتى لا يَرْجُونَ نِكاحاً...'''»:


كلمه «قواعد»، جمع قاعده است، كه به معناى زنى است كه از نكاح بازنشسته باشد، يعنى ديگر كسى به خاطر پيرى اش، ميل به او نمى كند. بنابراين جمله «اللاتى لا يرجون نكاحا»، وصفى توضيحى براى كلمه قواعد است. و بعضى گفته اند: كلمه مذكور، به معناى زنى است كه از حيض يائسه شده باشد، و وصف بعد از آن صرفا براى رفع اشتباه است.
كلمۀ «قواعد»، جمع قاعده است، كه به معناى زنى است كه از نكاح بازنشسته باشد. يعنى ديگر كسى به خاطر پيرى اش، ميل به او نمى كند.  


و در مجمع البيان گفته: كلمه «تبرج»، به معناى اين است كه زن محاسن و زيبايى هاى خود را كه بايد بپوشاند، اظهار كند، و اين كلمه در اصل به معناى ظهور بوده. برج را هم به همين جهت برج ناميده اند، كه بنايى است ظاهر و پيدا.
بنابراين، جملۀ «اللَّاتِى لَا يَرجُونَ نِكَاحاً»، وصفى توضيحى براى كلمه «قواعد» است. و بعضى گفته اند: كلمه مذكور، به معناى زنى است كه از حيض يائسه شده باشد، و وصف بعد از آن، صرفا براى رفع اشتباه است.
 
و در مجمع البيان گفته: كلمۀ «تَبَرُّج»، به معناى اين است كه زن محاسن و زيبايى هاى خود را كه بايد بپوشاند، اظهار كند، و اين كلمه، در اصل به معناى ظهور بوده. «برج» را هم به همين جهت برج ناميده اند، كه بنايى است ظاهر و پيدا.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۲۲۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۲۲۸ </center>
اين آيه در معناى استثنايى است از عموم حكم حجاب، و معنايش اين است كه: بر هر زنى حجاب واجب است، الا زنان مسن، كه مى توانند بى حجاب باشند. البته در صورتى كه كرشمه و تبرج نداشته باشند.
اين آيه در معناى استثنايى است از عموم حكم حجاب، و معنايش اين است كه: بر هر زنى حجاب واجب است، الّا زنان مسن، كه مى توانند بى حجاب باشند. البته در صورتى كه كرشمه و تبرّج نداشته باشند.


و جمله «و ان يستعففن خير لهن»، كنايه است از خودپوشى. يعنى همين زنان سالخورده نيز اگر خود را بپوشانند، بهتر از برهنه بودن است، و جمله «و اللّه سميع عليم»، تعليل حكمى است كه تشريع كرده، و معنايش اين است كه خدا شنوا است آنچه را كه زنان به فطرت خود در خواستش را دارند، و دانا است به احكامى كه به آن محتاج اند.
و جملۀ «وَ أن يَستَعفِفنَ خَيرٌ لَهُنَّ»، كنايه است از خودپوشى. يعنى: همين زنان سالخورده نيز، اگر خود را بپوشانند، بهتر از برهنه بودن است. و جملۀ «وَ اللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ»، تعليل حكمى است كه تشريع كرده، و معنايش اين است كه خدا شنوا است، آنچه را كه زنان به فطرت خود درخواستش را دارند، و دانا است به احكامى كه به آن محتاج اند.


«'''لَّيْس عَلى الاَعْمَى حَرَجٌ وَ لا عَلى الاَعْرَج حَرَجٌ وَ لا عَلى الْمَرِيضِ حَرَجٌ وَ لا عَلى أَنفُسِكمْ أَن تَأْكلُوا مِن بُيُوتِكمْ...أَوْ صدِيقِكمْ'''»:
«'''لَّيْس عَلى الاَعْمَى حَرَجٌ وَ لا عَلى الاَعْرَج حَرَجٌ وَ لا عَلى الْمَرِيضِ حَرَجٌ وَ لا عَلى أَنفُسِكُمْ أَن تَأْكلُوا مِن بُيُوتِكُمْ...أَوْ صدِيقِكُمْ'''»:


ظاهر آيه اين است كه در آن براى مؤمنين حقى قائل شده، و آن اين است كه مى توانند در خانه خويشاوندان، و يا كسانى كه ايشان را امين مى دانند، و يا خانه دوستان خود چيزى بخورند، البته به مقدارى كه بدان احتياج دارند، نه به حد اسراف و افساد.
ظاهر آيه، اين است كه در آن براى مؤمنان حقى قائل شده، و آن، اين است كه مى توانند در خانه خويشاوندان، و يا كسانى كه ايشان را امين مى دانند، و يا خانه دوستان خود چيزى بخورند. البته به مقدارى كه بدان احتياج دارند، نه به حدّ اسراف و افساد.


«'''ليس على الاعمى حرج ... و لا على انفسكم '''» - در عطف «على انفسكم» كه عطف به ماقبل خود شده، دلالت است بر اين كه شمردن نامبردگان از اين باب نبوده كه خصوصيتى داشته باشند، بلكه از باب اين بوده كه به خاطر عيب و نقصى كه در اعضاء دارند احيانا نمى توانند رزق خود را كسب كنند، لذا جايز است كه از خانه هاى نامبردگان رفع حاجت كنند، و الا فرقى ميان كور و چلاق و مريض و غير ايشان نيست.
«'''لَيسَ عَلَى الأعمَى حَرَجٌ... وَ لَا عَلَى أنفُسِكُم '''» - در عطف «عَلَى أنفُسِكُم» كه عطف به ماقبل خود شده، دلالت است بر اين كه شمردن نامبردگان از اين باب نبوده كه خصوصيتى داشته باشند، بلكه از باب اين بوده كه به خاطر عيب و نقصى كه در اعضاء دارند، احيانا نمى توانند رزق خود را كسب كنند. لذا جايز است كه از خانه هاى نامبردگان رفع حاجت كنند، و الّا فرقى ميان كور و چلاق و مريض و غير ايشان نيست.


«'''من بيوتكم او بيوت آبائكم ...'''» - در اين كه خانه هايتان را با خانه هاى خويشاوندانتان و بقيه نامبردگان آورده، اشاره است به اين كه در دين اسلام خانه هاى نامبردگان با خانه خود شما فرقى ندارد. چون در اين دين مؤمنين، اولياى يكديگرند، و در حفظ خانه و زندگى يكديگر، فرقى با خانه و زندگى خودشان نمى گذارند. آن طور كه صاحب اختيار و سرپرست خانه خويش اند، خانه هاى اقرباء و كسانى كه شما قيم و سرپرستى آنان را داريد و دوستان خويش را نيز سرپرستى مى كنيد.
«'''مِن بُيُوتِكُم أو بُيُوتِ آبَائِكُم...'''» - در اين كه خانه هايتان را با خانه هاى خويشاوندان تان و بقيه نامبردگان آورده، اشاره است به اين كه در دين اسلام، خانه هاى نامبردگان با خانه خود شما فرقى ندارد. چون در اين دين، مؤمنان، اولياى يكديگرند، و در حفظ خانه و زندگى يكديگر، فرقى با خانه و زندگى خودشان نمى گذارند. آن طور كه صاحب اختيار و سرپرست خانه خويش اند، خانه هاى اقرباء و كسانى كه شما قيّم و سرپرستى آنان را داريد و دوستان خويش را نيز، سرپرستى مى كنيد.


علاوه بر اين، كلمه «بيوتكم»، شامل خانه فرزند و همسر انسان نيز مى شود، همچنان كه روايت هم به اين معنا دلالت دارد.
علاوه بر اين، كلمۀ «بُيُوتِكُم»، شامل خانه فرزند و همسر انسان نيز مى شود، همچنان كه روايت هم، به اين معنا دلالت دارد.


«'''او ما ملكتم مفاتحه '''» - كلمه «مفاتح»، جمع مفتح و به معناى مخزن است، و معناى جمله اين است كه: حرجى بر شما نيست از اين كه بخوريد از خانه هاى خودتان، (كه گفتيم منظور خانه فرزندان و همسران است)، و هرجا كه كليدش به شما سپرده شده. مانند خانه هايى كه انسان قيم و يا وكيل در آن شده باشد، و يا كليدش را به آدمى سپرده باشند.  
«'''أو مَا مَلَكتُم مَفَاتِحَهُ '''» - كلمۀ «مفاتح»، جمع «مفتح» و به معناى مخزن است، و معناى جمله اين است كه: حرجى بر شما نيست از اين كه بخوريد از خانه هاى خودتان، (كه گفتيم منظور خانه فرزندان و همسران است)، و هرجا كه كليدش به شما سپرده شده. مانند خانه هايى كه انسان قيّم و يا وكيل در آن شده باشد، و يا كليدش را به آدمى سپرده باشند.  


«'''او صديقكم '''» - اين جمله عطف است بر ماقبل، به تقدير كلمه «بيت». چون سياق آن را مى رساند، و تقدير «و يا خانه صديقتان» بوده است.
«'''أو صَدِيقِكُم '''» - اين جمله، عطف است بر ماقبل، به تقدير كلمۀ «بيت». چون سياق آن را مى رساند، و تقدير «و يا خانه صديقتان» بوده است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۲۲۹ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۲۲۹ </center>
«'''لَيْس عَلَيْكمْ جُنَاحٌ أَن تَأْكلُوا جَمِيعاً أَوْ أَشتَاتاً'''»:
«'''لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَن تَأْكلُوا جَمِيعاً أَوْ أَشتَاتاً'''»:


كلمه «اشتات» جمع «شت» است، و «شت»، مصدر است كه به معناى تفرق است، و اگر در معناى متفرق استعمال شده، به منظور مبالغه بوده، و باز به همين منظور به صيغه جمع آمده. ممكن هم هست مصدر نباشد، بلكه صفت باشد، به معناى متفرق، همچنان كه كلمه حق، وصفى است به معناى حق دار.
كلمۀ «أشتات»، جمع «شت» است، و «شت»، مصدر است كه به معناى تفرق است، و اگر در معناى متفرق استعمال شده، به منظور مبالغه بوده، و باز به همين منظور، به صيغه جمع آمده. ممكن هم هست مصدر نباشد، بلكه صفت باشد، به معناى متفرق، همچنان كه كلمه «حق»، وصفى است به معناى حق دار.


و معناى آيه اين است كه: گناهى بر شما نيست كه همگى دست جمعى و با يكديگر بخوريد، و يا جدا جدا. و اين آيه هر چند كه به حكم روايات درباره موردى خاص نازل شده، ولى مفادش عام است.
و معناى آيه اين است كه: گناهى بر شما نيست كه همگى دست جمعى و با يكديگر بخوريد، و يا جدا جدا. و اين آيه، هر چند كه به حكم روايات درباره موردى خاص نازل شده، ولى مفادش عام است.


مفسرين در اين فصل از آيه و در فصل قبلى آن اختلاف شديدى دارند، كه ما صلاح در آن ديديم كه از ايراد آن و غور و بحث از آن صرف نظر كنيم. چون معنايى كه ما براى اين دو فصل آورديم، معنايى است كه از سياق استفاده مى شود.
مفسران، در اين فصل از آيه و در فصل قبلى آن اختلاف شديدى دارند، كه ما صلاح در آن ديديم كه از ايراد آن و غور و بحث از آن صرف نظر كنيم. چون معنايى كه ما براى اين دو فصل آورديم، معنايى است كه از سياق استفاده مى شود.


معناى اين كه فرمود: «فاذا دخلتم بيوتا فسلموا على انفسكم»
==معناى اين كه فرمود: «فَإِذَا دَخَلْتُم بُيُوتاً فَسلِّمُوا عَلى أَنفُسِكُمْ...»==


«'''فَإِذَا دَخَلْتُم بُيُوتاً فَسلِّمُوا عَلى أَنفُسِكُمْ تحِيَّةً مِّنْ عِندِ اللَّهِ مُبَرَكةً طيِّبَةً...'''»:
«'''فَإِذَا دَخَلْتُم بُيُوتاً فَسلِّمُوا عَلى أَنفُسِكُمْ تحِيَّةً مِّنْ عِندِ اللَّهِ مُبَرَكةً طيِّبَةً...'''»:
۱۶٬۹۳۶

ویرایش