۱۶٬۸۸۹
ویرایش
خط ۲۰۱: | خط ۲۰۱: | ||
==مقصود از نفخ در صور در آيه: «وَ يَومَ يُنفَخُ فِى الصُّور...»، كدام نفخه است؟== | ==مقصود از نفخ در صور در آيه: «وَ يَومَ يُنفَخُ فِى الصُّور...»، كدام نفخه است؟== | ||
«'''وَ يَوْمَ يُنفَخُ فى الصورِ فَفَزِعَ مَن فى | «'''وَ يَوْمَ يُنفَخُ فى الصورِ فَفَزِعَ مَن فى السَّمَاوَاتِ وَ مَن فى الاَرْضِ إِلّا مَن شاءَ اللَّهُ وَ كُلُّ أَتَوْهُ دَاخِرِينَ'''»: | ||
«نفخ صور | «نفخ صور: دميدن در بوق»، كنايه است از اعلام به جمعيت انبوهى چون لشكر، مطلبى را كه بايد همگى عملى كنند. مثل اين كه همگى در فلان روز و فلان ساعت حاضر باشند و یا حرکت کنند و یا امثال این. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۵۷۳ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۵۷۳ </center> | ||
و كلمّ «فَزَع»، به طورى كه راغب گفته، به معناى آن گرفتگى و نفرتى است كه از منظره اى نفرت آور، به انسان دست مى دهد، و «فزع» هم، از همان جنس «جَزَع» است. و كلمۀ «دُخُور»، به معناى كوچكى و خوارى است. | |||
بعضى گفته اند: مراد از اين | بعضى گفته اند: مراد از اين «نفخ صور»، نفخۀ دومى است كه با آن، روح به كالبدها دميده مى شود، و همه براى «فصل قضاء» مبعوث مى گردند. | ||
مؤيد اين، جملۀ ذيل آيه است كه مى فرمايد: «وَ كُلٌّ أتَوهُ دَاخِرِين». يعنى همگى با ذلت و خوارى، بدان جا مى آيند. چون مراد از «أتَوهُ: مى آيند آن را»، حضورشان نزد خداى سبحان است. | |||
و بعيد نيست كه مراد نفخ در صور، در اين صورت مطلق نفخ | و نيز مؤيد ديگر آن، استثناى «مَن شَاءَ اللّهُ: هر كس را كه خدا بخواهد»، از حكم «فَزَع» است، كه بعد از آن، جملۀ «وَ هُم مِن فَزَعِ يَومَئِذٍ آمِنُون» را، در باره نيكوكاران آورده، و همين خود دلالت مى كند بر اين كه «فزع مذكور»، همان فزع در نفخۀ دوم است. | ||
بعضى ديگر گفته اند: مراد از آن، نفخۀ اول است، كه با آن، همه زندگان مى ميرند. به دليل اين كه در جاى ديگر فرمود: «وَ نُفِخَ فِى الصُّورِ فَصَعِقَ مَن فِى السَّمَاوَاتِ وَ مَن فِى الأرضِ إلّا مَن شَاءَ اللّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخرَى فَإذَا هُم قِيامٌ يَنظُرُونَ». چون «صعقه» در اين آيه، همان «فزع» در آن آيه است، كه در هر دو آيه، نتيجۀ نفخه اولى گرفته شده. و بنابراين، مراد از جملۀ «كُلٌّ أتَوهُ دَاخِرِين»، رجوعشان به سوى خدا، به سبب مُردن مى باشد. | |||
و بعيد نيست كه مراد نفخ در صور، در اين صورت مطلق نفخ باشد. چه آن نفخى كه با آن مى ميرند و يا آن نفخى كه با آن زنده مى شوند. براى اين كه «نفخه»، هرچه باشد، از مختصات قيامت است و اين كه بعضى در «فَزَع»، و بعضى در ايمنى هستند و نيز كوه ها به راه مى افتند، همه از خواص نفخۀ اول باشد، و اين كه مردم با خوارى نزد خدا مى شوند، از خواص نفخۀ دوم باشد، كه بنابر اين احتمال، اشكالى كه چه بسا ممكن است بر هر دو وجه سابق بشود؛ دفع مى گردد. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۵۷۴ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۵۷۴ </center> | ||
جمعى از بندگان خود را استثناء | خداى تعالى، از حكم فزع عمومى، كه شامل همه موجودات آسمان ها و زمين است، جمعى از بندگان خود را استثناء كرده، و به زودى، گفتارى پيرامون اين استثناء خواهد آمد. آن جا كه در باره جملۀ «وَ هُم مِن فَزَعِ يَومَئِذٍ آمِنُون»، بحث خواهيم كرد. | ||
و ظاهرا مراد از جملۀ «وَ كُلٌّ أتَوهُ دَاخِرِين»، رجوع تمامى موجودات عاقل در آسمان ها و زمين است. حتى آن هايى كه از حكم «فَزَع» استثناء شده اند. (چه آن ها و چه اين ها) همه نزد پروردگار متعال حاضر مى شوند. | |||
و آيه شريفه «فَإنَّهُم لَمُحضَرُونَ * إلّا عِبَادَ اللّهِ المُخلَصِين» هم، با اين گفتار ما منافات ندارد و نمى خواهد غير اين را بگويد. چون مراد از حضور در آن، مطلق حضور و رجوع به خدا نيست، بلكه مراد از آن، حضور در موقف حساب و سؤال است. ممكن است همه به سوى خدا برگردند و حتى استثناء شدگان نيز برگردند و نيز بندگان مخلص خدا برگردند، وليكن بندگان مخلص در موطن جمع حاضر نشوند، نه اين كه بعث و رجوع نداشته باشند. | |||
پس آيات قيامت، نصّ صريح اند بر اين كه «بعث»، شامل همه خلائق مى شود و احدى از آن، مستثنا نيست. | |||
و اگر | و اگر «دُخُور» و «ذلّت» را به اولياى خداى تعالى هم نسبت داده، منافاتى با عزت آنان نزد خدا ندارد. چون عزت و غناى بنده نزد خدا، ذلت و فقر او است در نزد خودش. بله ذلت دشمنان خدا در قبال عزت كاذبه اى كه براى خود قائل بودند، ذلت واقعى و خوارى حقيقى است. | ||
ویرایش