۱۶٬۳۳۸
ویرایش
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
==وصف حال مجرمان، در قيامت == | ==وصف حال مجرمان، در قيامت == | ||
«'''وَ يَوْمَ تَقُومُ | «'''وَ يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ يُقْسِمُ الْمُجْرِمُونَ مَا لَبِثُوا غَيرَ سَاعَةٍ كَذَلِك كانُوا يُؤْفَكُونَ'''»: | ||
اين | اين آيات، به منزله دنباله اى است براى آيات سابق، كه قدرت نمايى ها و براهين خدايى بر وحدانيت او، و نيز بر معاد را ذكر مى كرد. و نيز به منزلۀ توطئه و زمينه چينى است براى آيه اى كه سوره با آن ختم مى شود. | ||
و | چون بعد از آن كه مقدارى از آيات و حجت ها را بيان نموده و اشاره فرمود به اين كه مشركان از كسانى نيستند كه انتظار ايمان از ايشان داشته، و يا حتى اميد و طمع آن را داشته باشى، خواست بيان كند كه ايمان نياوردنشان، به خاطر جهلى است كه نسبت به حق دارند، و سخن حق را باطل مى پندارند و آيات صريح الدلاله را بى دلالت مى پندارند. و به همين جهت افتراء مى بندند، و هيچ عذرى هم كه بدان متعذر شوند، ندارند. | ||
و اين افتراها و حالى به حالى شدن ها، و ميلشان از حق به باطل، همچنان در ايشان ادامه دارد، و از ايشان جدا شدنى نيست، تا قيام قيامت. براى اين كه در آن روز هم، امر بر ايشان مشتبه مى شود. خيال مى كنند كه بين مرگ و قيامت، غير از يك ساعت از روز درنگ نكرده اند، همچنان كه هر حقى بر آنان مشتبه مى شد، و آن را باطل مى پنداشتند. | |||
پس اين كه فرمود: «وَ يَومَ تَقُومُ السَّاعَةُ يُقسِمُ المُجرِمُونَ مَا لَبِثُوا غَيرَ سَاعَةٍ»، حكايت وضع ايشان است، كه در مسأله فاصله بين دنيا و آخرت دچار اشتباه شده، به حدى كه پنداشتند كه اين فاصله، ساعتى از يك روز بوده. | |||
«''' | «'''كَذَلِكَ كَانُوا يُؤفُكُون'''» - يعنى: اين چنين از حق به سوى باطل مى گرايند. به سوى حق دعوت مى شوند، و بر ايشان استدلال ها مى شود، مع ذلك، آن را باطل و خرافى مى پندارند. | ||
اين | «'''وَ قَالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَ الإيمَانَ لَقَدْ لَبِثْتُمْ فى كِتَابِ اللَّهِ إِلى يَوْمِ الْبَعْثِ فَهَذَا يَوْمُ الْبَعْثِ...'''»: | ||
اين آيه، حكايت كلام مؤمنان، در ردّ سخن مجرمان است كه مى گفتند: «مَا لَبِثُوا غَيرَ سَاعَةٍ». چون مجرمان به خاطر روحيه مادى، و فرورفتگى كه در نشئه دنيا داشتند، روز قيامت و فاصله آن تا دنيا را محكوم به همان نظام دنيا مى دانستند، و با آن مقياس مى سنجيدند، | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۳۰۹ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۳۰۹ </center> | ||
گفتند: | لذا گفتند: «غير از ساعتى درنگ نكردند». و يك ساعت، مقدار كمى از زمان است. گويا خيال مى كردند كه هنوز هم در دنيا هستند، چون فهم و شعورشان همين قدر بود. | ||
لذا اهل علم و | لذا اهل علم و ايمان، سخن ايشان را رد كرده اند، كه درنگ آنان، يك ساعت نبوده، بلكه به مقدار فاصله بين دنيا و آخرت بوده است. همان فاصله اى كه آيه: «وَ مِن وَرَائِهِم بَرزَخٌ إلَى يَومِ يُبعَثُون»، آن را بيان مى كند. | ||
اهل علم و ايمان نتيجه گرفتند كه | اهل علم و ايمان نتيجه گرفتند كه اين، همان روز قيامت است، وليكن مجرمان از آن جا كه هميشه درباره قيامت در شك بودند، و جز به امور مادى دنيوى يقين پيدا نمى كردند، لذا پنداشتند كه بيش از يك ساعت، از ساعت هاى دنيا، از مُردنشان نگذشته است. | ||
اين است معناى كلام اهل علم و ايمان كه گفتند | اين است معناى كلام اهل علم و ايمان كه گفتند: «لَقَد لَبِثتُم فِى كِتَابِ اللهِ إلَى يَومِ البَعثِ فَهَذاَ يَومُ البَعثِ وَلَكِنَّكُم كُنتُم لَا تَعلَمُون». يعنى: شما جاهل و شكاك بوديد، يقين به چنين روز نداشتيد، و به همين جهت، امروز امر بر شما مشتبه شده است. | ||
از | از اين جا معلوم مى شود كه مراد از «علم» و «ايمان»، در جملۀ «أُوتُوا العِلمَ وَ الإيمَانَ»، يقين و التزام به مقتضاى يقين است، و اصولا «علم» در زبان قرآن، عبارت است از يقين به خدا و آيات او، و «ايمان» به معنى التزام به آنچه يقين اقتضاى آن را دارد، كه خود موهبتى است الهى. | ||
و نيز از | و نيز از اين جا روشن مى شود كه مراد از «كِتَاب الله»، كتاب هاى آسمانى، و يا خصوص قرآن كريم است. و اين كه بعضى از مفسران گفته اند: در آيه، تقديم و تأخيرى به كار رفته است، و تقدير آيه: «وَ قَالَ الَّذِينَ أُوتُوا العِلمَ وَ الإيمَانَ فِى كِتَابِ اللهِ لَقَد لَبِثتُم إلَى يَومِ البَعثِ» مى باشد، صحيح و قابل اعتنا نيست. | ||
«'''فَيَوْمَئذٍ لا يَنفَعُ الَّذِينَ ظلَمُوا مَعْذِرَتُهُمْ وَ لا هُمْ يُستَعْتَبُونَ'''»: | «'''فَيَوْمَئذٍ لا يَنفَعُ الَّذِينَ ظلَمُوا مَعْذِرَتُهُمْ وَ لا هُمْ يُستَعْتَبُونَ'''»: | ||
«استعتاب»، به معناى طلب عتبى است، و «عُتبى»، به معناى از بين بردن عتاب است، و معناى آيه اين است كه: آن روز، معذرت خواهى از ظلم سودى به حالشان ندارد، و از ايشان نمى خواهند تا عتاب را از خود زايل كنند. | |||
«'''وَ لَقَدْ ضرَبْنَا لِلنَّاسِ فى هَذَا | «'''وَ لَقَدْ ضرَبْنَا لِلنَّاسِ فى هَذَا الْقُرْآنِ مِن كُلِّ مَثَلٍ... إِلّا مُبْطِلُونَ'''»: | ||
اين | اين آيه، اشاره است به اين كه اشخاص مورد بحث، به روگردانى از حق مبتلا شدند، به حدّى كه ديگر هر چه مَثَل ها برايشان آورده شود، و هر قدر آن مَثَل ها، حق را به دل ها نزديك كند، | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۳۱۰ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۳۱۰ </center> | ||
سودى به حالشان | سودى به حالشان ندارد. چون بر لب هايشان مُهر زده شده، و حالت روگردانى، جزو طبيعتشان شده است. | ||
و لذا دنبال اين بيان فرموده: «وَ لَئِن جِئتَهُم بِآيَةٍ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا إن أنتُم إلّا مُبطِلُون». يعنى: هر آيتى برايشان بياورى، آن ها كه كافر شدند، خواهند گفت چيزى جز باطل نياورده اى، و اين را بدان جهت مى گويند كه روگردان از حق شدند، و هر حقى را باطل مى بينند. | |||
در اين جمله، مى توانست به آوردن ضمير كفار اكتفا نموده، بفرمايد: «وَ لَئِن جِئتَهُم بِآيَةٍ لَيَقُولُونَ أن أنتُم...». | |||
ولى به جاى ضمير، | ولى به جاى ضمير، كلمۀ موصول «الَّذِينَ» و صله «كَفَرُوا» را آورده، براى اين كه منشأ و علت اين حرفشان را بيان كند و بفهماند كه اگر اين حرف را مى زنند، به خاطر كفرشان است. | ||
«'''كَذَلِك يَطبَعُ اللَّهُ عَلى قُلُوبِ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ'''»: | «'''كَذَلِك يَطبَعُ اللَّهُ عَلى قُلُوبِ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ'''»: | ||
منظور از | منظور از جملۀ «نمى دانند»، اين است كه درباره خدا و آيات او، كه يكى از آن ها مسأله بعث است - جاهل اند، و تازه بر جهل و شك خود اصرار هم مى ورزند. | ||
«'''فَاصبرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقُّ وَ لا يَستَخِفَّنَّك الَّذِينَ لا يُوقِنُونَ'''»: | «'''فَاصبرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقُّ وَ لا يَستَخِفَّنَّك الَّذِينَ لا يُوقِنُونَ'''»: | ||
يعنى به هر عكس العملى كه با تو روبرو مى | يعنى: به هر عكس العملى كه با تو روبرو مى شوند، بساز، و در برابر اين كه مى گويند: «إن أنتُم إلّا مُبطِلُون» و ساير زورگويی هايشان صبر كن، كه وعده خدا حق است. و اگر او وعده داده كه ياريت كند، قطعا خواهد كرد. همچنان كه در آيات قبل نيز فرموده: «وَ كَانَ حَقّاً عَلَينَا نَصرُ المُؤمِنِين». پس كسانى كه به وعده خداى سبحان یقین ندارند، تو را سست نسازند. | ||
و | و اين كه بعضى گفته اند مراد از «لا يُوقِنُون»، اين است كه به آنچه از آيات بينات كه برايشان مى خوانى، يقين ندارند، و آن را تكذيب نموده، تو را با اباطيل خود اذيت مى كنند، صحيح نيست. چون همان طور كه گفتيم، وعده آخر آيه و اول آن يكى است، و آن وعده به نصرت است. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۳۱۱ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۳۱۱ </center> | ||
ویرایش