۱۷٬۱۰۲
ویرایش
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
<span id='link93'><span> | <span id='link93'><span> | ||
== | ==صاحبان ایمان عاریتی، همان منافقان اند == | ||
«'''وَ لَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ | «'''وَ لَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَيَعْلَمَنَّ الْمُنَافِقِينَ'''»: | ||
اين | اين جمله، تتمه كلامى است كه در آيه قبلى بود، و حاصل معناى آن، اين است كه: خدا با همه اين احوال به وسيله امتحان بين مؤمنان واقعى و منافقان، جدايى خواهد انداخت و از يكديگر متمايزشان خواهد كرد. | ||
و در آيه | و در آيه شريفه، اشاره است به اين كه طائفه اى كه مورد بحث در آيات سابق بودند، همان منافقان اند، كه ايمان آوردنشان در واقع مقيد بود به اين كه دردسرى برايشان ايجاد نكند، ولى در ظاهر وانمود مى كرد كه ما در هر حال ايمان داريم. ولى سنت الهى بر امتحان اشخاص كار خود را كرده، رسواشان ساخت. چون هيچ چيز جلو اين سنت را نمى گيرد. | ||
بعضى از | بعضى از مفسران، به اين دو آيه كه گفتيم درباره منافقان است، استدلال كرده اند به اين كه سوره مورد بحث، يا خصوص اين چند آيه در مدينه نازل شده است. چون آيات پيرامون نفاق | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۱۵۸ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۱۵۸ </center> | ||
و | و منافقان بحث مى كند، كه ظهور و پيدايش منافقان، آغازش در مدينه و بعد از هجرت بود، كه اسلام ، شوكت و نيرويى به خود گرفت. و اما در مكه كه اسلام در شدت ضعف و ذلت بود، و همواره به مؤمنان اهانت مى شد، و در تنور فتنه ها و گرفتاری ها مى سوختند، در آن روز، رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» و جامعه اسلامى، نيرويى نداشت.مخصوصا در مقابل قريش عزتى و شوكتى نداشت، تا كسى از ترس شوكتش تظاهر به اسلام كند، و كفر باطنى خود را پنهان بدارد. | ||
علاوه بر | علاوه بر اين، آيه شريفه «وَ لَئِن جَاءَ نَصرٌ مِن رَبِّكَ لَيَقُولَنَّ إنَّا كُنَّا مَعَكُم»، از نصرت و فتح و غنيمت خبر مى دهد، و معلوم است كه همۀ اين ها در مدينه اتفاق افتاده، نه در مكه. | ||
و نظير دو آيه مورد | و نظير دو آيه مورد بحث، آيه «وَ مَن جَاهَدَ فَإنَّمَا يُجَاهِدُ لِنَفسِهِ» است كه گفتگو از جهاد مى كند، و معلوم است كه جهاد و جنگ، همه در مدينه و بعد از هجرت اتفاق افتاده است. | ||
و اما داستان نصرت آنان | وليكن اين نظريه سخيف و باطل است، و ادله اى كه آورده، هيچ دلالت بر مدعايش ندارد. اما داستان منافقان، اتفاقا دليل بر اين است كه آيه شريفه در مكه نازل شده. براى اين كه در آيه گفتگو از آزار و اذيت شده، و در مدينه، مسلمانان از كسى آزار و اذيت نديدند. هرچه اذيت و شكنجه ديدند، در مكه ديدند. | ||
و اما آن ملاكى كه در آيه براى نفاق ذكر كرد، كه منافقان مى گويند: «آمَنَّا بِاللهِ فَإذَا أُوذِىَ فِى الله...»، يعنى مى گويند ايمان آورديم و بر اين دعوى ادامه مى دهند، تا آن جا كه به خاطر ايمان به خدا اذيت شوند. آن وقت از حرف خود بر مى گردند. اين ملاك، ملاكى است كه هم ممكن است در مكه تحقق پيدا كند و هم در مدينه. | |||
و اما داستان نصرت آنان نيز، مستلزم فتح و غنيمت نيست، بلكه مصاديق ديگرى نيز دارد، كه خداوند با آن گشايشى به كار بندگانش بدهد. علاوه بر اين، آيه شريفه نمى خواهد بفرمايد كه نصرت خدا به ايشان رسيد، بلكه مى فرمايد: اهل نفاق مادام كه اذيتى نديده اند، دَم از اسلام مى زنند. همين كه آزار ديدند، به عقب بر مى گردند، و اگر نصرتى از خدا به مؤمنان برسد، آن ها نيز خود را جزو مسلمانان قلمداد كرده و براى اين كه از آن پيروزى سهمى ببرند، مى گويند: ما هم مسلمانيم، و با شماييم. | |||
و اين عبارت درباره آزار ديدن دلالت بر وقوع آن دارد. چون مى فرمايد: «و همين كه اذيت ديدند»، ولى درباره نصرت اين دلالت را ندارد، چون فرموده: «و اگر نصرتى از خدا به مؤمنان برسد»، و معلوم است كه كلمۀ «اگر»، تنها امكان تحقق را مى رساند. نه وقوع آن را. | |||
ساده تر بگوييم: كلمۀ «اگر»، تنها دلالت دارد كه چنين چيزى ممكن است واقع شود، و اما اين كه واقع هم شده، دلالت ندارد. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۱۵۹ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۱۵۹ </center> | ||
و اما | و اما اين كه استدلال كرده به جملۀ «وَ مَن جَاهَدَ...»، اين نيز دلالت ندارد. براى اين كه در سابق توضيح داديم كه مراد از اين جهاد، جهاد با نفس است. نه قتال با كفار. پس حق مطلب اين است كه: آيات شريفه هيچ دلالتى ندارد بر اين كه سوره و يا بعضى از آن، در مدينه نازل شده است. | ||
<span id='link94'><span> | <span id='link94'><span> |
ویرایش