گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۶ بخش۱۰: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۸۲: خط ۸۲:
<span id='link71'><span>
<span id='link71'><span>


==بهشت مختص كسانى است كه در اين دنيا خواهان برترى جوئى و فساد نباشند ==
==بهشت مختص كسانى است كه در اين دنيا، خواهان برترى جویى و فساد نباشند ==
«'''تِلْك الدَّارُ الاَخِرَةُ نجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فى الاَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ'''»:
«'''تِلْك الدَّارُ الآخِرَةُ نجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فى الاَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ'''»:


اين آيه و آيه بعدش به منزله نتيجه گيرى از داستان قارون است
اين آيه و آيه بعدش، به منزله نتيجه گيرى از داستان قارون است.
و در جمله ((تلك الدار الاخره (( كلمه ((تلك (( كه مخصوص ‍ اشاره به دور است ، شرافت و ارجمندى و علو مكان آخرت را مى رساند، و همين خود شاهد است بر اينكه مراد از دار آخرت ، دار آخرت سعيده است ، نه هر آخرتى ، و نيز به همين جهت مفسرين دار آخرت را در آيه مورد بحث به بهشت تفسير كرده اند


و معناى اينكه فرمود: ((نجعلها للذين لا يريدون علوا فى الارض و لا فسادا - قرارش مى دهيم براى كسانى كه نمى خواهند در زمين گردن فرازى كنند، و فساد انگيزند(( اين است كه : ما بهشت را اختصاص به چنين كسانى مى دهيم ، و منظور از گردن فرازى اين است كه : بر بندگان خدا استعلا و استكبار بورزند، و منظور از فسادانگيزى اين است كه : خواستار گناهان و نافرمانى خدا باشند، چون خداى تعالى شرايعش را، كه انسانها را به آنها مكلف فرموده ، بر اساس آنچه كه فطرت و خلقت آنان اقتضاء دارد بنا نهاده ، و فطرت انسان تقاضا ندارد مگر آن كار و آن روشى را كه موافق با نظام اتم و احسن در حيات زمينى انسانهاست ، پس هر معصيتى ، بى واسطه و يا باواسطه در فساد اين زندگى اثر دارد، همچنان كه قرآن كريم مى فرمايد: ((ظهر الفساد فى البر و البحر بما كسبت ايدى الناس ((
و در جملۀ «تِلكَ الدَّارُ الآخِرَة»، كلمۀ «تِلكَ» كه مخصوص اشاره به دور است، شرافت و ارجمندى و علو مكان آخرت را مى رساند، و همين خود شاهد است بر اين كه مراد از «دار آخرت»، دار آخرت سعيده است، نه هر آخرتى. و نيز به همين جهت، مفسران، «دار آخرت» را در آيه مورد بحث، به بهشت تفسير كرده اند.
 
و معناى اين كه فرمود: «نَجعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوّاً فِى الأرضِ وَ لَا فَسَاداً - قرارش مى دهيم براى كسانى كه نمى خواهند در زمين گردن فرازى كنند و فساد انگيزند» اين است كه:  
 
ما بهشت را به چنين كسانى اختصاص مى دهيم، و منظور از گردن فرازى، اين است كه: بر بندگان خدا استعلا و استكبار بورزند. و منظور از فسادانگيزى اين است كه: خواستار گناهان و نافرمانى خدا باشند.
 
چون خداى تعالى، شرايعش را كه انسان ها را به آن ها مكلف فرموده، بر اساس آنچه كه فطرت و خلقت آنان اقتضاء دارد، بنا نهاده، و فطرت انسان تقاضا ندارد مگر آن كار و آن روشى را كه موافق با نظام اتم و احسن در حيات زمينى انسان هاست.
 
پس هر معصيتى، بى واسطه و يا با واسطه، در فساد اين زندگى اثر دارد. همچنان كه قرآن كريم مى فرمايد: «ظَهَرَ الفَسَادُ فِى البَرِّ وَ البَحرِ بِمَا كَسَبَت أيدِى النَّاس».
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه : ۱۲۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه : ۱۲۰ </center>
از اينجا روشن مى شود كه علو خواهى يكى از مصاديق فسادخواهى است ، و اگر از ميان فسادها خصوص علوخواهى و برترى جويى را نام برده ، براى اين است كه نسبت به خصوص آن عنايت داشته است ، و حاصل معناى آيه اين است كه : اين خانه آخرت ، يعنى بهشت را اختصاص به افرادى مى دهيم ، كه نمى خواهند با برترى جويى بر بندگان خداوند و با هر معصيتى ديگر در زمين فساد راه بيندازند
از اين جا روشن مى شود كه «علو خواهى»، يكى از مصاديق فسادخواهى است، و اگر از ميان فسادها، خصوص علوخواهى و برترى جويى را نام برده، براى اين است كه نسبت به خصوص آن عنايت داشته است، و حاصل معناى آيه، اين است كه:  


اين آيه شريفه عموميت دارد، و مى رساند كه تنها كسانى به بهشت مى روند، كه در زمين ، هيچ يك از مصاديق فساد و يا به عبارتى ديگر هيچ يك از گناهان را مرتكب نشوند، به طورى كه حتى اگر در همه عمر يك گناه كرده باشند، از بهشت محروم مى شوند، و ليكن آيه ديگرى از قرآن كريم اين عموم را تخصيص زده و فرموده : ((ان تجتنبوا كبائر ما تنهون عنه ، نكفر عنكم سيئاتكم ، و ندخلكم مدخلا كريما((
اين خانۀ آخرت، يعنى بهشت را به افرادى اختصاص مى دهيم، كه نمى خواهند با برترى جويى بر بندگان خداوند و با هر معصيتى ديگر در زمين فساد راه بيندازند.


«'''و العاقبة للمتقين'''» - يعنى عاقبت نيك و پسنديده ، كه همان خانه سعيد آخرت ، و يا عاقبت سعيد در دنيا و آخرت است ، از آن مردمى است كه تقوى پيشه كنند، چيزى كه هست از دو احتمال مزبور احتمال اول مورد تاييد سياق هر دو آيه است
اين آيه شريفه، عموميت دارد و مى رساند كه تنها كسانى به بهشت مى روند، كه در زمين، هيچ يك از مصاديق فساد و يا به عبارتى ديگر، هيچ يك از گناهان را مرتكب نشوند، به طورى كه حتى اگر در همه عمر يك گناه كرده باشند، از بهشت محروم مى شوند، وليكن آيه ديگرى از قرآن كريم، اين عموم را تخصيص زده و فرموده: «إن تَجتَنِبُوا كَبَائِرَ مَا تُنهَونَ عَنهُ، نُكَفِّر عَنكُم سَيِّئَاتِكُم وَ نُدخِلُكُم مُدخَلاً كَرِيماً».
 
«'''وَ العَاقِبَةُ لِلمُتَّقِين'''» - يعنى عاقبت نيك و پسنديده، كه همان خانه سعيد آخرت، و يا عاقبت سعيد در دنيا و آخرت است، از آنِ مردمى است كه تقوا پيشه كنند. چيزى كه هست، از دو احتمال مزبور، احتمال اول مورد تأييد سياق هر دو آيه است.


«'''مَن جَاءَ بِالحَْسنَةِ فَلَهُ خَيرٌ مِّنهَا'''»:
«'''مَن جَاءَ بِالحَْسنَةِ فَلَهُ خَيرٌ مِّنهَا'''»:


هر كس كارى نيك كند پاداشى بهتر از آن دارد، براى اينكه پاداشش به فضل خدا چند برابر مى شود، همچنان كه خودش در جاى ديگر فرمود: ((من جاء بالحسنه فله عشر امثالها((
هر كس كارى نيك كند، پاداشى بهتر از آن دارد. براى اين كه پاداشش به فضل خدا، چند برابر مى شود. همچنان كه خودش در جاى ديگر فرمود: «مَن جَاءَ بِالحَسَنَةِ فَلَهُ عَشرُ أمثَالِهَا».


«'''وَ مَن جَاءَ بِالسيِّئَةِ فَلا يجْزَى الَّذِينَ عَمِلُوا السيِّئَاتِ إِلا مَا كانُوا يَعْمَلُونَ'''»:
«'''وَ مَن جَاءَ بِالسيِّئَةِ فَلا يُجْزَى الَّذِينَ عَمِلُوا السيِّئَاتِ إِلّا مَا كانُوا يَعْمَلُونَ'''»:


و كسى كه عمل زشت كند زشتكاران جز همان عملشان پاداش داده نمى شوند، يعنى برآنچه كه كرده اند چيزى اضافه نمى شود، و در اين ، كمال عدل الهى است ، همچنان كه در كار نيك پاداش به ده برابر كمال فضل اوست
و كسى كه عمل زشت كند، زشتكاران، جز همان عملشان پاداش داده نمى شوند. يعنى بر آنچه كه كرده اند، چيزى اضافه نمى شود، و در اين، كمال عدل الهى است. همچنان كه در كار نيك، پاداش به ده برابر، كمال فضل اوست.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۱۲۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۱۲۱ </center>
ظاهر كلام اقتضاء داشت به جاى جمله ((فلا يجزى الذين عملوا(( بفرمايد: ((فلا يجزون (( يعنى ضميرى به كلمه ((من - كسى كه (( برگرداند، ولى چنين نفرمود، بلكه دوباره اسم ظاهر به كار برد، يعنى به جاى ضمير، موصول ((الذين (( را به كار برد، و شايد اين تعبيراشاره به اين باشد كه حكم در آيه ، مخصوص كسانى است كه زياد معصيت مى كنند، و خطا سراپايشان را گرفته ، نه كسى كه در عمر يك گناه از او سرمى زند، همچنان كه كلمه ((سيئات (( كه جمع ((سيئه (( است ، و نيز جمله ((كانوا يعملون - همواره مرتكب مى شدند((، نيز دلالت بر اين كثرت و اصرار و استمرار دارد، و اما كسى كه هم گناه مى كند و هم حسنه به جاى مى آورد، اميد هست كه خداى تعالى او را بيامرزد، همچنان كه خودش فرموده : ((و آخرون اعترفوا بذنوبهم ، خلطوا عملا صالحا و آخر سيئا، عسى الله ان يتوب عليهم ان الله غفور رحيم ((
ظاهر كلام اقتضاء داشت به جاى جملۀ «فَلَا يُجزَى الَّذِينَ عَمِلُوا» بفرمايد: «فَلَا يُجزَونَ»، يعنى ضميرى به كلمۀ «مَن: كسى كه» برگرداند، ولى چنين نفرمود، بلكه دوباره اسم ظاهر به كار برد. يعنى به جاى ضمير، موصول «الَّذِينَ» را به كار برد.
 
و شايد اين تعبير، اشاره به اين باشد كه حكم در آيه، مخصوص كسانى است كه زياد معصيت مى كنند، و خطا سراپايشان را گرفته. نه كسى كه در عمر يك گناه از او سر مى زند، همچنان كه كلمۀ «سَيّئَات»، كه جمع «سَيّئه» است. و نيز جملۀ «كَانُوا يَعمَلُون: همواره مرتكب مى شدند»، نيز دلالت بر اين كثرت و اصرار و استمرار دارد.
 
و اما كسى كه هم گناه مى كند و هم حسنه به جاى مى آورد، اميد هست كه خداى تعالى او را بيامرزد. همچنان كه خودش فرموده: «وَ آخَرُونَ اعتَرَفُوا بِذُنُوبِهِم خَلَطُوا عَمَلاً صَالِحاً وَ آخَرَ سَيِّئاً عَسَى اللهُ أن يَتُوبَ عَلَيهِم إنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ».
<span id='link72'><span>
<span id='link72'><span>


۱۶٬۹۲۸

ویرایش