۱۷٬۰۰۵
ویرایش
خط ۱۶۰: | خط ۱۶۰: | ||
<span id='link62'><span> | <span id='link62'><span> | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۱۱۰ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۱۱۰ </center> | ||
==اشاره به ثروت فراوان قارون و هلاکت او== | |||
<center> «'''بیان آیات'''» </center> | <center> «'''بیان آیات'''» </center> | ||
بعد از | بعد از آن كه در آيات گذشته، عذر و بهانه مشركان را نقل كرد، كه گفتند: اگر به تو ايمان آوريم، عرب ما را از سرزمينمان مى ربايند، و سپس جواب هايى از آن داد، اينك در اين آيات، داستان قارون بنى اسرائيل را خاطرنشان فرموده، تا از اين داستان عبرت بگيرند. | ||
چون حال و وضع قارون، درست حال و روز مشركان را مجسم مى كند. و چون كفر او، كارش را به آن عاقبت زشت كشانيد، پس مشركان نيز بترسند از اين كه مثل آنچه كه بر سر قارون آمد، بر سرشان بيايد. زيرا خداى تعالى، از مال دنيا آن قدر به او روزى داده بود، كه سنگينى كليد گنجينه هايش، مردان نيرومند را هم خسته مى كرد، و در اثر داشتن چنين ثروتى، خيال مى كرد كه او خودش، اين ثروت را جمع آورى كرده. | |||
چون راه جمع آورى آن را مى دانسته و خوش فكر بوده و حُسن تدبير داشته. اين فكر او را مغرور نمود، پس از عذاب الهى ايمن و خاطر جمع شد، و زندگى دنيا را بر آخرت ترجيح داده و در زمين فساد برانگيخت. خداى تعالى هم، او و خانه او را در زمين فرو برد. نه آن خوش فكرى و حُسن تدبيرش، مانع از هلاكت او شد و نه آن جمعى كه دورش بودند. | |||
«'''إِنَّ قَارُونَ كانَ مِن قَوْمِ مُوسى فَبَغَى عَلَيْهِمْ وَ آتَيْنَاهُ مِنَ الْكُنُوزِ مَا إِنَّ مَفَاتحَهُ لَتَنُوأُ بِالْعُصبَةِ أُولى الْقُوَّةِ'''»: | |||
در مجمع البيان گفته: كلمۀ «بغى»، به معناى برترى طلبى بدون حق است. و نيز گفته: كلمۀ «مفاتح»، جمع مفتح است، همچنان كه كلمه «مفاتيح»، جمع مفتاح است، و معناى هر دو يكى است. و آن، عبارت است از هر چيزى كه قفل ها را باز مى كند. | |||
و | و نيز گفته: «نَاءَ بِحَملِهِ يَنُوءُ نَوءاً»، معنايش اين است كه كسى بارش را با اين كه برايش سنگين بود، از زمين بلند كرد». ديگران گفته اند: «نَاءَ بِهِ الحَملُ»، معنايش اين است كه: بار او از شدت سنگينى، كمرش را خوابانيد. و اين معنا با آيه شريفه، موافق تر است. | ||
و | و نيز در مجمع البيان گفته: كلمۀ «عُصبَه»، به معناى جماعتى به هم پيوسته است، ولى در عدد آن، اختلاف است. بعضى گفته اند: «عُصبَه»، مابين ده نفر تا پانزده نفر را گويند. نقل از مجاهد. و بعضى ديگر گفته اند: مابين ده تا چهل را «عُصبَه» گويند. نقل از قتاده. | ||
و بعضى ديگر گفته اند: «عُصبَه»، به معناى چهل نفر است - نقل از ابى صالح. بعضى ديگر گفته اند: مابين سه تا ده نفر است. نقل از ابن عباس. و بعضى ديگر گفته اند: به معناى جماعتى است كه به يكديگر تعصب بورزند. | |||
وليكن كلام برادران يوسف كه به پدر گفتند: «وَ نَحنُ عُصبَةٌ: ما عصبه هستيم»، غير از دو قول اخير را تضعيف مى كند. چون برادران او، آن روز، نُه نفر بودند. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۱۱۱ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۱۱۱ </center> | ||
و به هر | و به هر حال، معناى آيه اين است كه: قارون از بنى اسرائيل بود، و در مقام اين برآمد كه بدون حق بر بنى اسرائيل تجاوز كند، و ما از گنجينه ها، آن قدر به او داديم كه حمل كليدهاى آن ها، جماعتى نيرومند را خسته مى كرد. بعضى از مفسران گفته اند: «مراد از «مفاتيح»، كليد گنجينه ها نيست، بلكه خود گنجينه ها است»، وليكن درست نيست. | ||
<span id='link64'><span> | <span id='link64'><span> | ||
ویرایش