۱۶٬۹۱۱
ویرایش
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۹۳: | خط ۹۳: | ||
<span id='link27'><span> | <span id='link27'><span> | ||
==توضيحى در | ==توضيحى در باره تكلم خداوند با موسى «ع»، در طور سينا == | ||
اين آيه شريفه، بدون ترديد دلالت دارد بر اين كه درخت مزبور به وجهى، مبدأ آن نداء و آن گفتگو بوده. چيزى كه هست، اين نيز مسلم است كه درخت سخن نگفته، بلكه سخن سخن خدا و قائم به او بوده، نه قائم به درخت. همان طور كه كلام ما آدميان، قائم است به خود متكلم. | |||
اين آيه | |||
پس در حقيقت، درخت حجابى بود كه خداى تعالى، از وراى آن، با موسى سخن گفت. البته اين احتجاب به معنايى بوده كه لايق ساحت قدس او باشد. احتجابى كه با احاطه او بر هر چيز منافات نداشته باشد، همچنان كه آيه: «وَ مَا كَانَ لِبَشَرٍ أن يُكَلّمَهُ اللهُ إلّا وَحياً أو مِن وَرَاءِ حِجَابٍ أو يُرسِلَ رَسُولاً فَيُوحى بِإذنِهِ مَا يَشَاءُ» نيز، سخن گفتن خدا با يك فرد بشر را منحصر كرده به طريق وحى، يا از پشت حجاب. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۴۵ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۴۵ </center> | ||
و از همين | و از همين جا، ضعف اين تفسير كه بعضى گفته اند: «درخت، محل كلام بوده، چون كلام از مقولۀ عرض است، و محتاج است به محلى كه قائم بدان باشد»، روشن مى گردد. | ||
و همچنين اين كه بعضى ديگر گفته اند: اين نحوه تكلمى كه خدا با موسى كرد، عالى ترين مرتبۀ تماس خدا با انبياء «عليهم السلام» است. چون بدون واسطه با وى سخن گفته، و موسى بدون واسطه، سخن او را شنيده، وجه فساد اين تفسير، اين است كه: | |||
و | در اين جريان نيز، سخن گفتن خداى تعالى بدون واسطه نبوده. چون گفتيم كلام خدا از ماوراى حجاب بود، و حجاب در اين تكلم، درخت بود، كه واسطه شد ميان موسى «عليه السلام» و خداى تعالى. و ظاهر آيه «شورى» اين بود كه تكلم كردن خدا با خلق خود، به يكى از سه نحو است: يكى به وسيله رسول و مبلغ. دوم از وراى حجاب. سوم كه عالی ترين مراحل تكلم است، تكلم بدون واسطه و بدون حجاب است. | ||
در اين | «'''أن يَا مُوسَى إنّى أنَا اللهُ رَبُّ العَالَمِين'''» - كلمه «أن» در اين جمله، تفسيريه است، و در آن از ذات متعالى - كه نامش «الله» است - خبر مى دهد، و او را به وصف وحدانيت و يكتايى در ربوبيت توصيف مى كند. و شرك را به همه انواعش، به طور مطلق، از او نفى مى كند. | ||
به اين بيان كه: وقتى او را به ربوبيت براى همه عالَميان ستود، و با در نظر گرفتن اين كه «رب» به معناى مالك و مدبر مى باشد، و مستحق است كه مملوك هايش او را پرستش كنند، ديگر چيزى از عالَميان را باقى نگذاشته، كه مربوب غير او باشد. در نتيجه، ديگر ربّى غير از او باقى نمانده، و معبودى سواى او نيست. | |||
پس در آيه | پس در آيه شريفه، اجمال آن مطالبى است كه در سوره «طه» تفصيلش آمده، و اين ندايى كه در آيه مورد بحث، به طور اجمال به معارف سه گانه توحيد و نبوت و معاد اشاره مى كند، در آن جا آن ها را از يكديگر جدا كرده، درباره توحيد فرموده: «إنّنِى أنَا اللهُ لَا إلَه إلّا أنَا فَاعبُدنِى». و درباره نبوت فرموده: «وَ أقِمِ الصّلوة لِذِكرِى». و درباره معاد فرموده: «إنّ السّاعَةَ آتِيَةٌ...». | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۴۶ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۴۶ </center> | ||
«'''وَ أَنْ أَلْقِ عَصاك فَلَمَّا | «'''وَ أَنْ أَلْقِ عَصاك فَلَمَّا رَآهَا تهْتزُّ كَأَنهَا جَانُّ وَلى مُدْبِراً وَ لَمْ يُعَقِّب'''»: | ||
تفسير اين جمله در سوره «نمل» گذشت. | تفسير اين جمله در سوره «نمل» گذشت. | ||
«'''يَا مُوسى أَقْبِلْ وَ لا تخَف إِنَّك مِنَ | «'''يَا مُوسى أَقْبِلْ وَ لا تخَف إِنَّك مِنَ الآمِنِينَ'''»: | ||
در اين آيه، جمله «قِيلَ لَهُ: بدو گفته شد» حذف شده، و تقدير آيه، چنين است: «وَ قِيلَ لَهُ يَا مُوسَى أقبِل وَ لَا تَخَف إنّكَ مِنَ الآمِنِين: و بدو گفته شد اى موسى، پيش برو و مترس، كه تو از ايمنانى». و در اين خطاب به او امنيت مى دهد. | |||
و با اين جمله، معناى آيه شريفه: «يَا مُوسَى لَا تَخَف إنّى لَا يَخَافُ لَدَىّ المُرسَلُون» روشن مى شود، كه معنايش اين است كه: موسى تو فرستاده و مرسلى، و رسولان نزد من ايمن اند. نه اين كه مفاد آن عتاب و توبيخ باشد. | |||
«'''اسلُك يَدَك فى جَيْبِك تخْرُجْ بَيْضاءَ مِنْ غَيرِ سوءٍ'''»: | «'''اسلُك يَدَك فى جَيْبِك تخْرُجْ بَيْضاءَ مِنْ غَيرِ سوءٍ'''»: | ||
خط ۱۴۵: | خط ۱۵۰: | ||
در مجمع البيان گفته : ((وقتى گفته مى شود ((فلانى ردء فلانى (( است ، معنايش اين است كه : او را يارى و پشتيبانى مى كند(( | در مجمع البيان گفته : ((وقتى گفته مى شود ((فلانى ردء فلانى (( است ، معنايش اين است كه : او را يارى و پشتيبانى مى كند(( | ||
<span id='link29'><span> | <span id='link29'><span> | ||
==سبب درخواست موسى (ع ) از خداوند كه هارون را به يارى اش بفرستد == | ==سبب درخواست موسى (ع ) از خداوند كه هارون را به يارى اش بفرستد == | ||
جمله ((انى اخاف ان يكذبون (( تعليل درخواستى است كه كرده ، و آن اين بود كه : برادرم هارون را با من بفرست ، و از سياق برمى آيد كه آن جناب از اين ترس داشته كه فرعونيان تكذيبش كنند، و او خشمگين شود، و نتواند حجت خود را بيان نمايد، چون در حال خشم لكنتى كه در زبانش بوده ، بيشتر مى شده ، نه اينكه معنايش اين است كه : هارون را با من بفرست تا مرا تكذيب نكنند، زيرا آنهايى كه وى را تكذيب مى كردند باك نداشتند از اين كه هارون را هم همراه او تكذيب كنند، كسى كه بخواهد زير بار موسى نرود و او را تكذيب كند هارون هم با او باشد باز تكذيب خواهد كرد | جمله ((انى اخاف ان يكذبون (( تعليل درخواستى است كه كرده ، و آن اين بود كه : برادرم هارون را با من بفرست ، و از سياق برمى آيد كه آن جناب از اين ترس داشته كه فرعونيان تكذيبش كنند، و او خشمگين شود، و نتواند حجت خود را بيان نمايد، چون در حال خشم لكنتى كه در زبانش بوده ، بيشتر مى شده ، نه اينكه معنايش اين است كه : هارون را با من بفرست تا مرا تكذيب نكنند، زيرا آنهايى كه وى را تكذيب مى كردند باك نداشتند از اين كه هارون را هم همراه او تكذيب كنند، كسى كه بخواهد زير بار موسى نرود و او را تكذيب كند هارون هم با او باشد باز تكذيب خواهد كرد |
ویرایش