گمنام

تفسیر:المیزان جلد۸ بخش۳۱: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۱۳۶: خط ۱۳۶:
<span id='link244'><span>
<span id='link244'><span>


==مقصود از نسيان در آيه شريفه بى اثر شدن تذكرات در دلهاى بنىاسرائيل است . ==
==مقصود از نسيان تذکرها، در آيه شريفه ==
فَلَمَّا نَسوا مَا ذُكرُوا بِهِ أَنجَيْنَا الَّذِينَ يَنهَوْنَ عَنِ السوءِ  
«'''فَلَمَّا نَسوا مَا ذُكرُوا بِهِ أَنجَيْنَا الَّذِينَ يَنهَوْنَ عَنِ السوءِ '''»:
مقصود از فراموشى تذكرها بى تاءثير شدن آن در دل هاى ايشان است ، هر چند به ياد آن تذكرها بوده باشند، زيرا اخذ الهى مسبب از بى اعتنايى به اوامر او و اعراض از تذكرهاى انبياى او است ، وگرنه اگر مقصود فراموشى باشد عقوبت معنا نداشت چون فراموشى بحسب طبع خودش مانع از فعليت تكليف و حلول عقوبت است . توضيح اينكه ، انسان وقتى به وسايل و وسايط مختلفى كه خداوند در اختيارش گذاشته متذكر و متوجه به تكاليفى الهى شود (و حتما مى شود) امتثال آن تكاليف يا موافق طبع و ميل درونى او است و يا نيست ، و در صورتى كه موافق طبع او نباشد يا بخاطر خدا از ميل نفسانى خود چشم پوشيده و آن تكاليف را انجام مى دهد، و يا به حدود الهى و تكاليف او وقعى ننهاده و بخاطر ميل نفسانى خود خدا را معصيت مى كند، چيزى كه هست بار اول از اين نافرمانى خود در دل احساس شرمسارى و ناراحتى مى كند، و در هر بار ديگرى كه نافرمانى را تكرار كند آن احساس ضعيف تر شده و بى اعتنايى به امر پروردگار در نظرش آسان تر مى شود، همچنانكه اثر تذكرهاى انبياء (عليهم السلام ) هم در دلش كمتر مى گردد، و خلاصه در هر تكرارى امكان معصيت در نظرش قوى تر و اثر تذكرات ضعيف تر شده تا آنجا كه بطور كلى تذكرات در دلش بى اثر و وجود و عدمش ‍ يكسان مى شود، در آيه مورد بحث كه فرمود: (( فلما نسوا ما ذكروا به ...(( مقصود از نسيان همين بى اثر شدن تذكرات است .
 
مقصود از فراموشى تذكرها بى تاءثير شدن آن در دل هاى ايشان است ، هر چند به ياد آن تذكرها بوده باشند، زيرا اخذ الهى مسبب از بى اعتنايى به اوامر او و اعراض از تذكرهاى انبياى او است ، وگرنه اگر مقصود فراموشى باشد عقوبت معنا نداشت چون فراموشى بحسب طبع خودش مانع از فعليت تكليف و حلول عقوبت است .  
 
توضيح اينكه: انسان وقتى به وسايل و وسايط مختلفى كه خداوند در اختيارش گذاشته متذكر و متوجه به تكاليفى الهى شود (و حتما مى شود) امتثال آن تكاليف يا موافق طبع و ميل درونى او است و يا نيست ، و در صورتى كه موافق طبع او نباشد يا بخاطر خدا از ميل نفسانى خود چشم پوشيده و آن تكاليف را انجام مى دهد، و يا به حدود الهى و تكاليف او وقعى ننهاده و بخاطر ميل نفسانى خود خدا را معصيت مى كند.
 
چيزى كه هست بار اول از اين نافرمانى خود در دل احساس شرمسارى و ناراحتى مى كند، و در هر بار ديگرى كه نافرمانى را تكرار كند آن احساس ضعيف تر شده و بى اعتنايى به امر پروردگار در نظرش آسان تر مى شود، همچنانكه اثر تذكرهاى انبياء (عليهم السلام ) هم در دلش كمتر مى گردد، و خلاصه در هر تكرارى امكان معصيت در نظرش قوى تر و اثر تذكرات ضعيف تر شده تا آنجا كه بطور كلى تذكرات در دلش بى اثر و وجود و عدمش ‍ يكسان مى شود، در آيه مورد بحث كه فرمود: (( فلما نسوا ما ذكروا به ...(( مقصود از نسيان همين بى اثر شدن تذكرات است .
 
و در خود آيه دلالت هست بر اينكه نجات يافتگان از ايشان تنها همان اشخاصى بوده اند كه نهى از منكر مى كردند، و خداوند مابقى ايشان يعنى مرتكبين صيد ماهى در روز شنبه و آن كسانى را كه سكوت كرده بودند و تازه به دسته اول اعتراض مى كردند كه چرا ايشان را موعظه مى كنيد، همه را به عذاب خود هلاك كرده است .
و در خود آيه دلالت هست بر اينكه نجات يافتگان از ايشان تنها همان اشخاصى بوده اند كه نهى از منكر مى كردند، و خداوند مابقى ايشان يعنى مرتكبين صيد ماهى در روز شنبه و آن كسانى را كه سكوت كرده بودند و تازه به دسته اول اعتراض مى كردند كه چرا ايشان را موعظه مى كنيد، همه را به عذاب خود هلاك كرده است .
و نيز آيه دلالت مى كند كه خداوند اعتراض كنندگان را بخاطر سكوتشان و ترك نكردن مراوده با ايشان شريك ظلم و فسق متجاوزين شناخته است .
و نيز آيه دلالت مى كند كه خداوند اعتراض كنندگان را بخاطر سكوتشان و ترك نكردن مراوده با ايشان شريك ظلم و فسق متجاوزين شناخته است .
و نيز آيه شريفه دلالت مى كند بر يك سنت عمومى الهى - نه اينكه اين روش تنها اختصاص به بنى اسرائيل داشته باشد - و آن سنت اين است كه جلوگيرى نكردن از ستم ستمگران و موعظه نكردن ايشان در صورت امكان ، و قطع نكردن رابطه با ايشان در صورت عدم امكان موعظه ، شركت در ظلم است ، و عذابى كه از طرف پروردگار در كمين ستمگران است در كمين شركاى ايشان نيز هست .
و نيز آيه شريفه دلالت مى كند بر يك سنت عمومى الهى - نه اينكه اين روش تنها اختصاص به بنى اسرائيل داشته باشد - و آن سنت اين است كه جلوگيرى نكردن از ستم ستمگران و موعظه نكردن ايشان در صورت امكان ، و قطع نكردن رابطه با ايشان در صورت عدم امكان موعظه ، شركت در ظلم است ، و عذابى كه از طرف پروردگار در كمين ستمگران است در كمين شركاى ايشان نيز هست .
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۳۸۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۳۸۶ </center>
فَلَمَّا عَتَوْا عَن مَّا نهُوا عَنْهُ قُلْنَا لهَُمْ كُونُوا قِرَدَةً خَسِئِينَ
«'''فَلَمَّا عَتَوْا عَن مَّا نهُوا عَنْهُ قُلْنَا لهَُمْ كُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِينَ'''»:
 
كلمه (( عتو(( به معناى زياده روى در معصيت است ، و (( قرده (( جمع (( قرد(( است ، كه حيوانى است معروف (ميمون ) و كلمه (( خاسى ء(( به معناى رانده شده است ، و از (( خساالكلب (( گرفته شده كه به معناى سگ رانده شد است .
كلمه (( عتو(( به معناى زياده روى در معصيت است ، و (( قرده (( جمع (( قرد(( است ، كه حيوانى است معروف (ميمون ) و كلمه (( خاسى ء(( به معناى رانده شده است ، و از (( خساالكلب (( گرفته شده كه به معناى سگ رانده شد است .
و اينكه فرمود: (( فلما عتوا عن ما نهوا عنه (( تقديرش (( عن ترك ما نهوا(( است ، براى اينكه از ترك منهيات سرپيچى مى شود، نه از خود آنها، بقيه معناى آيه روشن است .
و اينكه فرمود: (( فلما عتوا عن ما نهوا عنه (( تقديرش (( عن ترك ما نهوا(( است ، براى اينكه از ترك منهيات سرپيچى مى شود، نه از خود آنها، بقيه معناى آيه روشن است .
وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّك لَيَبْعَثنَّ عَلَيْهِمْ إِلى يَوْمِ الْقِيَمَةِ...
 
«'''وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّك لَيَبْعَثنَّ عَلَيْهِمْ إِلى يَوْمِ الْقِيَامَةِ...'''»:
 
كلمه (( تاذن (( مانند كلمه (( اذن (( به معناى (( اعلام كرد(( است و لام در (( ليبعثن (( لام قسم و معناى آيه اين است : به ياد آر آن وقتى را كه پروردگارت اعلام كرد كه سوگند خورده كسانى را بر ايشان بگمارد كه دائما بدترين شكنجه ها را به آنان بچشاند، گماشتنى كه با دوام و بقاى دنيا ادامه داشته باشد.
كلمه (( تاذن (( مانند كلمه (( اذن (( به معناى (( اعلام كرد(( است و لام در (( ليبعثن (( لام قسم و معناى آيه اين است : به ياد آر آن وقتى را كه پروردگارت اعلام كرد كه سوگند خورده كسانى را بر ايشان بگمارد كه دائما بدترين شكنجه ها را به آنان بچشاند، گماشتنى كه با دوام و بقاى دنيا ادامه داشته باشد.
<span id='link245'><span>
<span id='link245'><span>
==معناى : ان ربك لسريع العقاب ==
==معناى : ان ربك لسريع العقاب ==
و اينكه فرمود: (( ان ربك لسريع العقاب (( معنايش اين است كه پاره اى از عقاب هاى خداوند عقابى است كه فورى و با شتاب روى مى آورد، مانند عقاب اهل طغيان ، همچنانكه در آن آيه ديگر فرموده : (( الذين طغوا فى البلاد... ان ربك لبالمرصاد(( و اگر ما در معناى آيه گفتيم (( پاره اى از عقابهاى ...(( ، و حال آنكه در آيه كلمه (( بعض (( نيامده است ، دليلش جمله (( وانه لغفور رحيم (( است ، چون بحسب ظاهر، اين جمله در دنباله آيه شريفه نيامده مگر براى اينكه بفهماند همه عقاب هاى خدا سريع و فورى نيست ، چه اگر خداوند همواره سريع العقاب مى بود، و همه عقاب هايش فورى بود ديگر جمله (( و انه لغفور رحيم (( در ذيل آيه معنا نداشت ، چون سياق آيه سياقى است ممحض ‍ در معناى مؤ اخذه و انتقام ، پس جمله مذكور معناى آيه را به اين برگشت مى دهد كه (( پروردگار تو بخشنده گناهان ، و مهربان با بندگانش هست ، و ليكن اينطور هم نيست كه وقتى حكم عقاب را درباره بعضى از بندگانش بخاطر استحقاقى كه بجهت طغيان و سركشى دارند براند، عقابش سريع است ، و فورا محكوم را مى گيرد، چون بعد از حكم راندنش هيچ چيزى مانع از نفوذ حكمش نمى شود(( .
و اينكه فرمود: (( ان ربك لسريع العقاب (( معنايش اين است كه پاره اى از عقاب هاى خداوند عقابى است كه فورى و با شتاب روى مى آورد، مانند عقاب اهل طغيان ، همچنانكه در آن آيه ديگر فرموده : (( الذين طغوا فى البلاد... ان ربك لبالمرصاد(( و اگر ما در معناى آيه گفتيم (( پاره اى از عقابهاى ...(( ، و حال آنكه در آيه كلمه (( بعض (( نيامده است ، دليلش جمله (( وانه لغفور رحيم (( است ، چون بحسب ظاهر، اين جمله در دنباله آيه شريفه نيامده مگر براى اينكه بفهماند همه عقاب هاى خدا سريع و فورى نيست ، چه اگر خداوند همواره سريع العقاب مى بود، و همه عقاب هايش فورى بود ديگر جمله (( و انه لغفور رحيم (( در ذيل آيه معنا نداشت ، چون سياق آيه سياقى است ممحض ‍ در معناى مؤ اخذه و انتقام ، پس جمله مذكور معناى آيه را به اين برگشت مى دهد كه (( پروردگار تو بخشنده گناهان ، و مهربان با بندگانش هست ، و ليكن اينطور هم نيست كه وقتى حكم عقاب را درباره بعضى از بندگانش بخاطر استحقاقى كه بجهت طغيان و سركشى دارند براند، عقابش سريع است ، و فورا محكوم را مى گيرد، چون بعد از حكم راندنش هيچ چيزى مانع از نفوذ حكمش نمى شود(( .
۱۷٬۰۰۸

ویرایش