۱۷٬۰۵۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
نقطه ضعف پنجم اين است كه جواب چنين پاسخى اين است كه بفرمايد: ((كلا سنكتب ما يقول و نمد له من العذاب مدا...((، نه اينكه بفرمايد: ((اطلع الغيب ام اتخذ عند الرحمن عهدا(( زيرا اين جواب به هيچ وجه جواب او نيست ، چون عاص بن وائل كه مى خواسته خباب را الزام كند، الزام كردنش متوقف بر علم به درستى و راستى عقيده خباب نبود، بلكه غالبا با علم به دروغ هم جمع مى شود، بله توقف بر علم و اعتقاد خصم (خباب ) به آن عقيده و يا به لوازم آن هست ، و با اين حال چطور قرآن كريم در پاسخ او مى فرمايد: مگر او از غيب خبر دارد يا با رحمان عهدى بسته است ؟(( | نقطه ضعف پنجم اين است كه جواب چنين پاسخى اين است كه بفرمايد: ((كلا سنكتب ما يقول و نمد له من العذاب مدا...((، نه اينكه بفرمايد: ((اطلع الغيب ام اتخذ عند الرحمن عهدا(( زيرا اين جواب به هيچ وجه جواب او نيست ، چون عاص بن وائل كه مى خواسته خباب را الزام كند، الزام كردنش متوقف بر علم به درستى و راستى عقيده خباب نبود، بلكه غالبا با علم به دروغ هم جمع مى شود، بله توقف بر علم و اعتقاد خصم (خباب ) به آن عقيده و يا به لوازم آن هست ، و با اين حال چطور قرآن كريم در پاسخ او مى فرمايد: مگر او از غيب خبر دارد يا با رحمان عهدى بسته است ؟(( | ||
اين را هم بايد دانست كه در ذيل جمله ((و الباقيات الصالحات ...(( اخبارى از رسول خدا و ائمه اهل بيت (عليهم افضل الصلاه ) وارد شده كه ما آنها را در جلد سيزدهم اين كتاب در يك بحث روايتى در ذيل آيه ۴۶ از سوره كهف نقل كرديم . | اين را هم بايد دانست كه در ذيل جمله ((و الباقيات الصالحات ...(( اخبارى از رسول خدا و ائمه اهل بيت (عليهم افضل الصلاه) وارد شده كه ما آنها را در جلد سيزدهم اين كتاب در يك بحث روايتى در ذيل آيه ۴۶ از سوره كهف نقل كرديم . | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۱۴۶ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۱۴۶ </center> | ||
<span id='link115'><span> | <span id='link115'><span> | ||
خط ۱۲۴: | خط ۱۲۴: | ||
خلقت جانش پخته و تكميل گردد و خدا آنچه از عطايا برايش تقدير نموده برايش تا به آخر بشمارد. | خلقت جانش پخته و تكميل گردد و خدا آنچه از عطايا برايش تقدير نموده برايش تا به آخر بشمارد. | ||
و بنابراين جا ندارد كه انسانى از خداى تعالى مرگ كسى را طلب كند و در آن استعجال نمايد چه انسان كافر فاجر، و چه | و بنابراين جا ندارد كه انسانى از خداى تعالى مرگ كسى را طلب كند و در آن استعجال نمايد چه انسان كافر فاجر، و چه مؤمن صالح ، براى اينكه مدت بقاى اولى در دنيا همان مدت شمردن گناهان او است ، تا در برابرش كيفر شود، و مدت بقاى دومى مدت شمردن حسنات او است ، تا در برابرش پاداش داده شود و بدان متنعم گردد، و اين آيه شمردن را مقيد به هيچ قيدى نكرده ، ولى از ظاهرش در بدو نظر چنين فهميده مى شود كه مقصود شمردن نفس ها، يا ايام زندگى است. | ||
و به هر حال چه آن باشد، چه اين ، و چه اعمال ، جمله ((فلا تعجل عليهم تفريع (( و نتيجه گيرى از مطالب گذشته است ، و جمله ((انما نعد(( تعليل آن است ، و در حقيقت علت تاءخير را بيان مى كند، و خلاصه معناى آيه اين است كه : از آنجايى كه اين كفار از گرفتن بتها به عنوان خدا هيچ سودى نمى برند، هم خودشان ، و هم خدايانشان ، به سوى ما بر مى گردند، و به هيچ وجه از تحت سلطنت ما بيرون نمى شوند، و حتى مسيرشان در دو راه خير و شر جز به اذن ما نيست ، پس تو چرا اينقدر عجله دارى من آنها را بگيرم ، و يا كارشان را يكسره كنم ؟ تو اينقدر كم حوصله و ناراحت مباش ، اگر من تاءخير مى اندازم براى اين است كه نفسها و اعمالشان را بشمارم . | و به هر حال چه آن باشد، چه اين ، و چه اعمال ، جمله ((فلا تعجل عليهم تفريع (( و نتيجه گيرى از مطالب گذشته است ، و جمله ((انما نعد(( تعليل آن است ، و در حقيقت علت تاءخير را بيان مى كند، و خلاصه معناى آيه اين است كه: | ||
از آنجايى كه اين كفار از گرفتن بتها به عنوان خدا هيچ سودى نمى برند، هم خودشان ، و هم خدايانشان ، به سوى ما بر مى گردند، و به هيچ وجه از تحت سلطنت ما بيرون نمى شوند، و حتى مسيرشان در دو راه خير و شر جز به اذن ما نيست ، پس تو چرا اينقدر عجله دارى من آنها را بگيرم ، و يا كارشان را يكسره كنم ؟ تو اينقدر كم حوصله و ناراحت مباش ، اگر من تاءخير مى اندازم براى اين است كه نفسها و اعمالشان را بشمارم . | |||
«'''يَوْمَ نحْشرُ الْمُتَّقِينَ إِلى الرَّحْمَانِ وَفْداً'''»: | «'''يَوْمَ نحْشرُ الْمُتَّقِينَ إِلى الرَّحْمَانِ وَفْداً'''»: | ||
خط ۱۹۸: | خط ۲۰۰: | ||
و در محاسن برقى به سند خود از حماد بن عثمان و غير او از امام صادق (عليه السلام ) روايت كرده كه در معناى كلام خداى عز و جل ((يوم نحشر المتقين الى الرحمن و فدا(( فرموده : سوار بر اسبان نجيب محشور مى شوند. | و در محاسن برقى به سند خود از حماد بن عثمان و غير او از امام صادق (عليه السلام ) روايت كرده كه در معناى كلام خداى عز و جل ((يوم نحشر المتقين الى الرحمن و فدا(( فرموده : سوار بر اسبان نجيب محشور مى شوند. | ||
و در تفسير قمى به سند خود از عبد اللّه بن شريك عامرى ، از امام صادق (عليه السلام) روايت كرده كه فرمود: امير | و در تفسير قمى به سند خود از عبد اللّه بن شريك عامرى ، از امام صادق (عليه السلام) روايت كرده كه فرمود: امير المؤمنين (عليه السلام) از رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم) تفسير آيه ((يوم نحشر المتقين الى الرحمن وفدا(( را پرسيد، حضرت فرمود: يا على ((وفد(( جز بر سوارگان اطلاق نمى شود، و مردانى كه مورد نظر اين آيه است ، مردانى هستند كه تقوى پيشه كردند، و خداى عز و جل ايشان را دوست داشت و اختصاص به خود داد و از اعمالشان راضى شد، و بدين جهت نام متقين بر آنان نهاد.... | ||
مؤ لف : آنگاه قمى روايتى طولانى نقل مى كند كه رسول خدا در آن جزئيات بيرون آمدن متقين از قبور، و سوار شدن بر ناقه هاى بهشتى ، و حركتشان به سوى بهشت ، و داخل شدن و تنعمشان را به آنچه از نعمتهاى آن روزى شده اند، بيان فرموده است . | مؤ لف : آنگاه قمى روايتى طولانى نقل مى كند كه رسول خدا در آن جزئيات بيرون آمدن متقين از قبور، و سوار شدن بر ناقه هاى بهشتى ، و حركتشان به سوى بهشت ، و داخل شدن و تنعمشان را به آنچه از نعمتهاى آن روزى شده اند، بيان فرموده است . |
ویرایش