۱۶٬۹۱۱
ویرایش
خط ۸۹: | خط ۸۹: | ||
<span id='link25'><span> | <span id='link25'><span> | ||
==داستان زكريا | ==داستان حضرت زكريا «ع»، در قرآن == | ||
خداى تعالى زكريا (عليه السلام ) را در كلام خود به صفت نبوت و وحى توصيف نموده ، | خداى تعالى زكريا (عليه السلام ) را در كلام خود به صفت نبوت و وحى توصيف نموده ، | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۳۵ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۳۵ </center> | ||
و نيز در اول سوره مريم او را به عبوديت و در سوره انعام در عداد انبيايش | و نيز در اول سوره مريم او را به عبوديت و در سوره انعام در عداد انبيايش شمرده ، و از صالحينش و از مجتبينش خوانده ، كه عبارتند از مخلصون و همچنين از مهديونش دانسته است. | ||
تاريخ زندگيش - قرآن كريم از تاريخ زندگى آن جناب غير از دعاى او در طلب فرزند و استجابت دعايش و تولد فرزندش يحيى چيزى نياورده ، و اين قسمت از زندگى آن جناب را بعد از نقل سرگذشتش با مريم كه چگونه عبادت مى كند و چگونه خدا كرامتها را به او داده نقل كرده است . | |||
تاريخ زندگيش - قرآن كريم از تاريخ زندگى آن جناب غير از دعاى او در طلب فرزند و استجابت دعايش و تولد فرزندش يحيى چيزى نياورده ، و اين قسمت از زندگى آن جناب را بعد از نقل سرگذشتش با مريم كه چگونه عبادت مى كند و چگونه خدا كرامتها را به او داده نقل كرده است. | |||
آرى در اين قسمت فرموده زكريا متكفل امر مريم شد، چون مريم پدرش عمران را از دست داده بود، و چون بزرگ شد از مردم كناره گيرى كرد، و در محرابى كه در مسجد به خود اختصاص داده بود مشغول عبادت شد، و تنها زكريا به او سر مى زد، و هر وقت به محراب او مى رفت مى ديد نزد او رزقى آماده است ، مى پرسيد اين غذا را چه كسى برايت آورده ؟ مى گفت : اين از ناحيه خداى تعالى است كه خداى تعالى به هر كه بخواهد بدون حساب روزى مى دهد. | آرى در اين قسمت فرموده زكريا متكفل امر مريم شد، چون مريم پدرش عمران را از دست داده بود، و چون بزرگ شد از مردم كناره گيرى كرد، و در محرابى كه در مسجد به خود اختصاص داده بود مشغول عبادت شد، و تنها زكريا به او سر مى زد، و هر وقت به محراب او مى رفت مى ديد نزد او رزقى آماده است ، مى پرسيد اين غذا را چه كسى برايت آورده ؟ مى گفت : اين از ناحيه خداى تعالى است كه خداى تعالى به هر كه بخواهد بدون حساب روزى مى دهد. | ||
در اينجا طمع زكريا به رحمت خدا تحريك شد، خداى خود را خواند، و از او فرزندى از همسرش درخواست نمود، و ذريه طيبه اى مساءلت كرد، و با اينكه او خودش مردى سالخورده ، و همسرش زنى نازا بود، دعايش مستجاب شد، و در حالى كه در محراب خود به نماز ايستاده بود ملائكه ندايش دادند: اى زكريا خداى تعالى تو را به فرزندى كه اسمش يحيى است بشارت مى دهد، زكريا براى اينكه قلبش اطمينان يابد و بفهمد اين ندا از ناحيه خدا بوده و يا از جاى ديگر، پرسيد پروردگارا آيتى به من بده كه بفهمم اين ندا از تو بود، خطاب آمد آيت و نشانه تو اين است كه سه روز زبانت از تكلم با مردم بسته مى شود، و سه روز جز با اشاره و رمز نمى توانى سخن بگوئى ، و همينطور هم شد، از محراب خود بيرون شده نزد مردم آمد، و به ايشان اشاره كرد كه صبح و شام تسبيح خدا گوئيد، و خدا همسر او را اصلاح نموده يحيى را بزائيد (سوره آل عمران ، آيات ۳۷ - ۴۱، سوره مريم ، آيات ۲ - ۱۱، سوره انبياء آيات ۸۹ - ۹۰) | |||
در اينجا طمع زكريا به رحمت خدا تحريك شد، خداى خود را خواند، و از او فرزندى از همسرش درخواست نمود، و ذريه طيبه اى مساءلت كرد، و با اينكه او خودش مردى سالخورده ، و همسرش زنى نازا بود، دعايش مستجاب شد، و در حالى كه در محراب خود به نماز ايستاده بود ملائكه ندايش دادند: اى زكريا خداى تعالى تو را به فرزندى كه اسمش يحيى است بشارت مى دهد، زكريا براى اينكه قلبش اطمينان يابد و بفهمد اين ندا از ناحيه خدا بوده و يا از جاى ديگر، | |||
پرسيد پروردگارا آيتى به من بده كه بفهمم اين ندا از تو بود، خطاب آمد آيت و نشانه تو اين است كه سه روز زبانت از تكلم با مردم بسته مى شود، و سه روز جز با اشاره و رمز نمى توانى سخن بگوئى ، و همينطور هم شد، از محراب خود بيرون شده نزد مردم آمد، و به ايشان اشاره كرد كه صبح و شام تسبيح خدا گوئيد، و خدا همسر او را اصلاح نموده يحيى را بزائيد (سوره آل عمران ، آيات ۳۷ - ۴۱، سوره مريم ، آيات ۲ - ۱۱، سوره انبياء آيات ۸۹ - ۹۰) | |||
قرآن كريم درباره سرانجام و مال امر او و چگونگى درگذشتش چيزى نفرموده ، ولى در اخبار بسيارى از طرق شيعه و سنى آمده كه قومش او را به قتل رساندند، بدين صورت كه وقتى تصميم گرفتند او را بكشند او فرار كرده و به درخت پناهنده شد، درخت شكافته شد و او در داخل درخت قرار گرفته درخت به حال اولش برگشت ، شيطان ايشان را به نهانگاه وى خبر داد، و گفت كه بايد درخت را اره كنيد، ايشان همين كار را كردند و آن جناب را با اره دو نيم نمودند، و به اين وسيله از دنيا رفت . | قرآن كريم درباره سرانجام و مال امر او و چگونگى درگذشتش چيزى نفرموده ، ولى در اخبار بسيارى از طرق شيعه و سنى آمده كه قومش او را به قتل رساندند، بدين صورت كه وقتى تصميم گرفتند او را بكشند او فرار كرده و به درخت پناهنده شد، درخت شكافته شد و او در داخل درخت قرار گرفته درخت به حال اولش برگشت ، شيطان ايشان را به نهانگاه وى خبر داد، و گفت كه بايد درخت را اره كنيد، ايشان همين كار را كردند و آن جناب را با اره دو نيم نمودند، و به اين وسيله از دنيا رفت . | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۳۶ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۳۶ </center> | ||
در بعضى از روايات آمده كه سبب كشتن وى اين بود كه او را متهم كردند كه با حضرت مريم عمل منافى عفت انجام داده و از اين راه مريم به عيسى ( | در بعضى از روايات آمده كه سبب كشتن وى اين بود كه او را متهم كردند كه با حضرت مريم عمل منافى عفت انجام داده و از اين راه مريم به عيسى (عليهما السلام) حامله شده و دليلشان اين بود كه غير از زكريا كسى به مريم سر نمى زد، جهات ديگرى نيز روايت شده . | ||
<span id='link26'><span> | <span id='link26'><span> | ||
==داستان يحيى (عليه السلام ) در قرآن == | ==داستان يحيى (عليه السلام ) در قرآن == | ||
۱ - ستايش قرآن كريم : خداى عزوجل آن جناب را در چند جاى قرآن ياد كرده و او را به ثناى جميلى ستوده ، از آن جمله او را تصديق كننده كلمه اى از خدا (يعنى نبوت مسيح ) خوانده و او را سيد و مايه آبروى قومش و حصور (بى زن ) خوانده ، و پيغمبرى از صالحين ناميده ، ((سوره آل عمران ، آيه ۳۹(( | ۱ - ستايش قرآن كريم : خداى عزوجل آن جناب را در چند جاى قرآن ياد كرده و او را به ثناى جميلى ستوده ، از آن جمله او را تصديق كننده كلمه اى از خدا (يعنى نبوت مسيح ) خوانده و او را سيد و مايه آبروى قومش و حصور (بى زن ) خوانده ، و پيغمبرى از صالحين ناميده ، ((سوره آل عمران ، آيه ۳۹(( |
ویرایش