۱۶٬۸۸۰
ویرایش
خط ۱۸۹: | خط ۱۸۹: | ||
<span id='link8'><span> | <span id='link8'><span> | ||
ممكن است كسى اعتراض كند كه شما چرا اصرار داريد ارث در آيه را به معناى متبادر از كلمه يعنى ارث مالى حمل كنيد نه ارث علم و امثال آن با اينكه نفوس قدسى و نظرهاى بلندى كه توجه و تعلقى به اين عالم فانى و منقطع ندارند، و همه در بند عالم باقى هستند و هيچ وقت و حتى به قدر يك بال مگس توجهى و عنايتى به متاعهاى دنيوى ندارند، آنهم مانند زكريا كسى كه در ميان اين طائفه از نفوس پاك معروف به كمال انقطاع و شدت تجرد از دنيا است ، و عادتا محال است كه اين ترس را داشته باشد كه بعد از مرگش اموالش به دست غير بيفتد، و يا به خاطر دلبستگى به دنيا دچار اندوه گشته از خدا بخواهد (آنهم اينطور التماس كند) كه فرزندى به او بدهد كه وارث اموال او گردد، و معلوم است كه چنين درخواستى از كمال محبت و علاقه او به دنيا و زخارف آن حكايت مى كند، و اگر براى رفع اين اشكال بگويى ترس او از اين بوده كه خويشانش اموالش را در راه غير مشروع خرج كنند، لذا از خدا وارثى مرضى طلب كرد تا به وسيله ارث كه خود يكى از اسباب ملكيت است ، مالك مال او شود و در راه رضاى خدا صرف كند، مى گوييم وقتى به حكم ارث مالى از آن وارث شد در هر راهى كه صرف كند خودش مسؤ ول است و ربطى به مورث او ندارد، و مورث را عذاب و عتاب نمى كنند. | ممكن است كسى اعتراض كند كه شما چرا اصرار داريد ارث در آيه را به معناى متبادر از كلمه يعنى ارث مالى حمل كنيد نه ارث علم و امثال آن با اينكه نفوس قدسى و نظرهاى بلندى كه توجه و تعلقى به اين عالم فانى و منقطع ندارند، و همه در بند عالم باقى هستند و هيچ وقت و حتى به قدر يك بال مگس توجهى و عنايتى به متاعهاى دنيوى ندارند، آنهم مانند زكريا كسى كه در ميان اين طائفه از نفوس پاك معروف به كمال انقطاع و شدت تجرد از دنيا است ، و عادتا محال است كه اين ترس را داشته باشد كه بعد از مرگش اموالش به دست غير بيفتد، و يا به خاطر دلبستگى به دنيا دچار اندوه گشته از خدا بخواهد (آنهم اينطور التماس كند) كه فرزندى به او بدهد كه وارث اموال او گردد، و معلوم است كه چنين درخواستى از كمال محبت و علاقه او به دنيا و زخارف آن حكايت مى كند، و اگر براى رفع اين اشكال بگويى ترس او از اين بوده كه خويشانش اموالش را در راه غير مشروع خرج كنند، لذا از خدا وارثى مرضى طلب كرد تا به وسيله ارث كه خود يكى از اسباب ملكيت است ، مالك مال او شود و در راه رضاى خدا صرف كند، مى گوييم وقتى به حكم ارث مالى از آن وارث شد در هر راهى كه صرف كند خودش مسؤ ول است و ربطى به مورث او ندارد، و مورث را عذاب و عتاب نمى كنند. | ||
علاوه بر اينكه او مى توانست چنين ترسى را از خود دور كند و قبل از مرگش خودش به دست خود اموال خويش را تصدق دهد و همه را در راه خدا به مصرف برساند، و براى پسر عموها چيزى نگذارد، و ايشان را به خاطر بديشان محروم سازد. از همه اينها مى فهميم كه مقصود آن جناب از درخواست فرزند جز اجراى احكام الهى و ترويج شريعت و بقاى نبوت در اولادش چيز ديگرى نبوده . | علاوه بر اينكه او مى توانست چنين ترسى را از خود دور كند و قبل از مرگش خودش به دست خود اموال خويش را تصدق دهد و همه را در راه خدا به مصرف برساند، و براى پسر عموها چيزى نگذارد، و ايشان را به خاطر بديشان محروم سازد. از همه اينها مى فهميم كه مقصود آن جناب از درخواست فرزند جز اجراى احكام الهى و ترويج شريعت و بقاى نبوت در اولادش چيز ديگرى نبوده . | ||
ما در پاسخ اين اعتراض مى گوييم : اين اعتراض وقتى متوجه ما مى شود كه خواسته باشيم همانطور كه شما خيال كرده ايد بگوييم زكريا (عليه السلام ) در اين دعايش از خدا فرزندى خواسته كه اموالش بعد از مرگش به وى منتقل شود و به دست اشرار از خويشاوندانش نيفتد، و ما كى چنين حرفى زده ايم ، ما مى گوييم مقصود اصلى و اولى از جمله ((وليا يرثنى (( درخواست فرزند است ، همچنانكه ظاهر از كلام آن جناب در سوره آل عمران كه عرض كرده : ((هب لى من لدنك ذريه (( و از كلام او در جاى ديگر كه عرض كرده : ((رب لا تذرنى فردا(( همين است . | ما در پاسخ اين اعتراض مى گوييم: اين اعتراض وقتى متوجه ما مى شود كه خواسته باشيم همانطور كه شما خيال كرده ايد بگوييم زكريا (عليه السلام) در اين دعايش از خدا فرزندى خواسته كه اموالش بعد از مرگش به وى منتقل شود و به دست اشرار از خويشاوندانش نيفتد، و ما كى چنين حرفى زده ايم ، ما مى گوييم مقصود اصلى و اولى از جمله ((وليا يرثنى (( درخواست فرزند است ، همچنانكه ظاهر از كلام آن جناب در سوره آل عمران كه عرض كرده : ((هب لى من لدنك ذريه (( و از كلام او در جاى ديگر كه عرض كرده : ((رب لا تذرنى فردا(( همين است. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۱۵ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۱۵ </center> | ||
و اگر قيد ((يرثنى (( را اضافه كرده مقصود اصلى وى ارث بردن نبوده بلكه خواسته است كلمه ((ولى (( را كه يك معنائى است عام و داراى مصاديقى مختلف تفسير كند، چون اين گونه كلمات در يكى از معانيش متعين نمى شود مگر به وسيله قرينه ، و همچنانكه در آيه ((و ما كان لهم من اولياء ينصرونهم (( قرينه ((ينصرونهم (( را آورد تا ولايت را در يكى از معانيش كه همان نصرت است متعين سازد. | و اگر قيد ((يرثنى (( را اضافه كرده مقصود اصلى وى ارث بردن نبوده بلكه خواسته است كلمه ((ولى (( را كه يك معنائى است عام و داراى مصاديقى مختلف تفسير كند، چون اين گونه كلمات در يكى از معانيش متعين نمى شود مگر به وسيله قرينه ، و همچنانكه در آيه ((و ما كان لهم من اولياء ينصرونهم (( قرينه ((ينصرونهم (( را آورد تا ولايت را در يكى از معانيش كه همان نصرت است متعين سازد. |
ویرایش