گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۴۲: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:




قِيلَ لهََا ادْخُلى الصرْحَ...
«'''قِيلَ لهََا ادْخُلى الصرْحَ...'''»:


كلمه «'''صرح '''» به معناى قصر و هر بنايى است بلند و مشرف بر ساير بناها، و نيز به معناى محلى است كه آن را تخت كرده باشند و سقف هم نداشته باشد و كلمه «'''لجة '''» به معناى آب بسيار زياد است و كلمه «'''ممرد'''» اسم مفعول از تمريد است كه به معناى صاف كردن است و كلمه «'''قوارير'''» به معناى شيشه است .
كلمه «'''صرح '''» به معناى قصر و هر بنايى است بلند و مشرف بر ساير بناها، و نيز به معناى محلى است كه آن را تخت كرده باشند و سقف هم نداشته باشد و كلمه «'''لجة '''» به معناى آب بسيار زياد است و كلمه «'''ممرد'''» اسم مفعول از تمريد است كه به معناى صاف كردن است و كلمه «'''قوارير'''» به معناى شيشه است .
خط ۱۸۹: خط ۱۸۹:


==هم قسم شدن مفسدان براى قتل صالح عليه السّلام واهل او، و مكر خدا و هلاك ساختن آنان ==
==هم قسم شدن مفسدان براى قتل صالح عليه السّلام واهل او، و مكر خدا و هلاك ساختن آنان ==
قَالُوا تَقَاسمُوا بِاللَّهِ لَنُبَيِّتَنَّهُ وَ أَهْلَهُ ثُمَّ لَنَقُولَنَّ لِوَلِيِّهِ مَا شهِدْنَا مَهْلِك أَهْلِهِ وَ إِنَّا لَصدِقُونَ
«'''قَالُوا تَقَاسمُوا بِاللَّهِ لَنُبَيِّتَنَّهُ وَ أَهْلَهُ ثُمَّ لَنَقُولَنَّ لِوَلِيِّهِ مَا شهِدْنَا مَهْلِك أَهْلِهِ وَ إِنَّا لَصادِقُونَ'''»:


كلمه «'''تقاسم '''» به معناى شركت در سوگند است . و كلمه «'''تبييت '''»، به معناى سوء قصد در شب است . و كلمه «'''اهل '''» به معناى آن كسى است كه : يك خانه ، او و مثل او را در خود جمع مى كند و يا خويشاوندى و يا دين آنان را جمع مى نمايد، (پس اهل خانه و اهل دين و اهل بيت ، به معناى كسانى است كه يك خانه و يك دين و يك دودمان آنها را با هم جمع كند) و شايد مراد از «'''اهله '''» در آيه مورد بحث ، همسر و فرزندان باشد، به قرينه اينكه بعد از آن مى فرمايد: «'''ثم نقول لوليه ما شهدنا - آنگاه به وليش مى گوييم ما ناظر نبوديم '''» و جمله «'''و انا لصادقون '''» عطف است بر جمله «'''ما شهدنا'''» و در حقيقت جزو مقول قول و تتمه كلام است .
كلمه «'''تقاسم '''» به معناى شركت در سوگند است . و كلمه «'''تبييت '''»، به معناى سوء قصد در شب است . و كلمه «'''اهل '''» به معناى آن كسى است كه : يك خانه ، او و مثل او را در خود جمع مى كند و يا خويشاوندى و يا دين آنان را جمع مى نمايد، (پس اهل خانه و اهل دين و اهل بيت ، به معناى كسانى است كه يك خانه و يك دين و يك دودمان آنها را با هم جمع كند) و شايد مراد از «'''اهله '''» در آيه مورد بحث ، همسر و فرزندان باشد، به قرينه اينكه بعد از آن مى فرمايد: «'''ثم نقول لوليه ما شهدنا - آنگاه به وليش مى گوييم ما ناظر نبوديم '''» و جمله «'''و انا لصادقون '''» عطف است بر جمله «'''ما شهدنا'''» و در حقيقت جزو مقول قول و تتمه كلام است .
خط ۲۰۰: خط ۲۰۰:
ولى اين وجه دلپسندى نيست و بيهوده خود را به زحمت انداختن است و البته وجوه ديگرى هم هست كه در آن بيش از اين وجه ، خود را به زحمت انداخته اند، در حالى كه هيچ لزومى ندارد كه جمله را حال بگيريم ، تا به زحمت بيفتيم .
ولى اين وجه دلپسندى نيست و بيهوده خود را به زحمت انداختن است و البته وجوه ديگرى هم هست كه در آن بيش از اين وجه ، خود را به زحمت انداخته اند، در حالى كه هيچ لزومى ندارد كه جمله را حال بگيريم ، تا به زحمت بيفتيم .


وَ مَكَرُوا مَكراً وَ مَكَرْنَا مَكراً وَ هُمْ لا يَشعُرُونَ
«'''وَ مَكَرُوا مَكراً وَ مَكَرْنَا مَكراً وَ هُمْ لا يَشعُرُونَ'''»:


اما «'''مكر قوم صالح '''» اين بود كه - بنا بر شهادت سياق قبلى - بر قصد سوء و كشتن صالح و اهل او تواطى و اتفاق كنند و سوگند بخورند و اما مكر خداى تعالى اين بود كه - به شهادت سياق لا حق - هلاكت همه آنان را تقدير كند.
اما «'''مكر قوم صالح '''» اين بود كه - بنا بر شهادت سياق قبلى - بر قصد سوء و كشتن صالح و اهل او تواطى و اتفاق كنند و سوگند بخورند و اما مكر خداى تعالى اين بود كه - به شهادت سياق لا حق - هلاكت همه آنان را تقدير كند.


فَانظرْ كَيْف كانَ عَقِبَةُ مَكْرِهِمْ أَنَّا دَمَّرْنَهُمْ وَ قَوْمَهُمْ أَجْمَعِينَ
«'''فَانظرْ كَيْف كانَ عَاقِبَةُ مَكْرِهِمْ أَنَّا دَمَّرْنَاهُمْ وَ قَوْمَهُمْ أَجْمَعِينَ'''»:


كلمه «'''تدمير'''» به معناى هلاكت كردن است و چند ضمير جمع در آيه به «'''رهط'''» بر مى گردد. و اينكه فرمود: «'''عاقبت مكرشان اهلاك خود و قومشان بود'''»، جهتش اين است كه مكر آنان استدعا و اقتضاى مكر الهى را به عنوان مجازات دارد و همين مستوجب هلاكتشان و هلاكت قومشان گرديد.
كلمه «'''تدمير'''» به معناى هلاكت كردن است و چند ضمير جمع در آيه به «'''رهط'''» بر مى گردد. و اينكه فرمود: «'''عاقبت مكرشان اهلاك خود و قومشان بود'''»، جهتش اين است كه مكر آنان استدعا و اقتضاى مكر الهى را به عنوان مجازات دارد و همين مستوجب هلاكتشان و هلاكت قومشان گرديد.


فَتِلْك بُيُوتُهُمْ خَاوِيَةَ بِمَا ظلَمُوا...
«'''فَتِلْك بُيُوتُهُمْ خَاوِيَةَ بِمَا ظلَمُوا...'''»:


كلمه «'''خاويه '''» به معناى خالى است از ماده «'''خوى '''» به معناى خالى بودن ، و بقيه الفاظ آيه روشن است .
كلمه «'''خاويه '''» به معناى خالى است از ماده «'''خوى '''» به معناى خالى بودن ، و بقيه الفاظ آيه روشن است .


وَ أَنجَيْنَا الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ كانُوا يَتَّقُونَ
«'''وَ أَنجَيْنَا الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ كانُوا يَتَّقُونَ'''»:


در اين آيه مؤ منين را بشارت به نجات مى دهد و اگر در رديف آن فرمود «'''و كانوا يتقون '''» براى اين است كه تقوا مانند سپر است براى ايمان و نمى گذارد ايمان لطمه بخورد، همچنان كه فرموده : «'''و العاقبة للمتقين '''» و نيز فرموده : «'''و العاقبة للتقوى '''»
در اين آيه مؤ منين را بشارت به نجات مى دهد و اگر در رديف آن فرمود «'''و كانوا يتقون '''» براى اين است كه تقوا مانند سپر است براى ايمان و نمى گذارد ايمان لطمه بخورد، همچنان كه فرموده : «'''و العاقبة للمتقين '''» و نيز فرموده : «'''و العاقبة للتقوى '''»
خط ۲۴۳: خط ۲۴۳:


==حكايت اجمالى داستان دعوت لوط عليه السّلام و تكذيب قوم او و هلاكتشان ==
==حكايت اجمالى داستان دعوت لوط عليه السّلام و تكذيب قوم او و هلاكتشان ==
وَ لُوطاً إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَ تَأْتُونَ الْفَحِشةَ وَ أَنتُمْ تُبْصِرُونَ
«'''وَ لُوطاً إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَ تَأْتُونَ الْفَحِشةَ وَ أَنتُمْ تُبْصِرُونَ'''»:


اين آيه بطورى كه بعضى گفته اند: عطف است بر محل جمله «'''ارسلنا'''» در داستان سابق به فعلى كه در تقدير است و تقدير آن چنين است «'''و لقد ارسلنا لوطا'''» همچنان كه در داستان قبلى فرمود: «'''و لقد ارسلنا الى ثمود...'''»
اين آيه بطورى كه بعضى گفته اند: عطف است بر محل جمله «'''ارسلنا'''» در داستان سابق به فعلى كه در تقدير است و تقدير آن چنين است «'''و لقد ارسلنا لوطا'''» همچنان كه در داستان قبلى فرمود: «'''و لقد ارسلنا الى ثمود...'''»
۱۶٬۳۳۸

ویرایش