۱۶٬۸۸۳
ویرایش
خط ۵: | خط ۵: | ||
<span id='link45'><span> | <span id='link45'><span> | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۶۹ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۶۹ </center> | ||
در مجمع | ==بحث روايی == | ||
در مجمع البيان، در ذيل جملۀ «إنّمَا يَخشَى اللّهَ مِن عِبَادِهِ العُلَمَاءُ...» مى گويد: از امام صادق «عليه السلام» روايت شده كه فرمود: منظور خداى تعالى از علماء، آن كسى است كه عملش، مصدّق قولش باشد. كسى كه عملش، مصدّق قولش نباشد، او عالِم نيست. و نيز، در حديثى آمده كه فرمودند: از همۀ شما عالِم تر به خدا، ترسنده تر از خدا است. | |||
مؤلف: و در روضه | مؤلف: و در روضه كافى، به سند خود، از ابى حمزه، از على بن الحسين «عليه السلام»، روايتى در اين معنا آورده. | ||
و در | و در الدرّ المنثور است كه ابن ابى شيبه، ترمذى، و حاكم، از حسن روايت كرده اند كه گفت: رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» فرمود: علم، دو قسم است. يكى آن علمى است كه در قلب است، و علم نافع هم، همان است. و ديگرى، علمى است كه بر زبان است، و آن، حجتى است براى خدا، عليه خلق، كه خدا، با همان علم، عليه صاحبش احتجاج مى كند. | ||
و در مجمع البيان مى گويد: ابن | و در مجمع البيان مى گويد: ابن مسعود، از رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» روايت كرده كه در تفسير جملۀ «وَ يَزِيدُهُم مِن فَضلِهِ» گفته: منظور از اين فضل، شفاعت است. شفاعت براى كسى كه آتش بر او واجب شده، از جانب كسى كه آن شخص دوزخى، در دنيا به وى احسانى كرده. | ||
<span id='link46'><span> | <span id='link46'><span> | ||
و در | و در كافى، به سند خود، از ابن عمر روايت كرده كه گفت: من از حضرت ابوالحسن رضا «عليه السلام»، از اين كلام خداى عزّوجلّ پرسيدم كه مى فرمايد: «ثُمَّ أورَثنَا الكِتَابَ الّذِينَ اصطَفَينَا مِن عِبَادِنَا...» مى گويد: امام فرمود: منظور، فرزندان فاطمه «عليها السلام» مى باشند. و منظور از «سابق به خيرات»، امام است، و منظور از «مقتصد»، عارف به امام، و مقصود از «ظالم به نفس»، كسى است كه امام خود را نشناسد. | ||
و از كتاب سعد السعود ابن طاووس روايت شده كه ابواسحاق سبيعى، از امام باقر | و از كتاب سعد السعود ابن طاووس روايت شده كه ابواسحاق سبيعى، از امام باقر «عليه السلام»، در تفسير آيه مزبور، حديثى نقل كرده كه فرمود: اى ابا اسحاق! اين آيه، مخصوص ما است. اما «سابق به خيرات»، على ابن ابى طالب، و حسن و حسين، و شهيدانى از ما هستند. و اما «مقتصد»، آن كسى است كه روزها، روزه بدارد و شب ها به نماز بگذارند، و اما «ظلم به نفس» در او، همان است كه در ساير مردم است، و او بالاخره آمرزيده مى شود. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۷۰ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۷۰ </center> | ||
مؤلف: مراد از | مؤلف: مراد از «شهيد»، به قرينه روايات ديگر، امام است. | ||
و در معانى الاخبار، با ذكر سند، از امام صادق | و در معانى الاخبار، با ذكر سند، از امام صادق «عليه السلام» نقل شده كه در تفسير آيه مذكور فرمود: «الظّالِمُ يَحُومُ حَومَ نَفسِهِ وَ المُقتَصِدُ يَحُومُ حَومَ قَلبِهِ وَ السّابِقُ بِالخَيرَاتِ يَحُومُ حَومَ رَبّه: ظالم، همواره پيرامون خواسته هاى نفس خويش است، و مقتصد، همواره پيرامون آن است كه قلب خود را اصلاح كند، و سابق به خيرات، آن كسى است كه همواره متوجه به پروردگار خويش است». | ||
مؤلف: | مؤلف: كلمۀ «حَوم» كه در اين روايت آمده و همچنين كلمۀ «حَومَان»، به معناى دوران است، و اين كه فرمود: «ظالم به نفس»، همواره پيرامون نفسش دوران دارد، مراد اين است كه او، هميشه گرفتار خواهش هاى نفس است، و همۀ كوشش او، براى آن است كه نفس را راضى كند. | ||
و | و «مقتصد»، پيرامون قلبش دوران دارد. يعنى همواره در اين مقام است كه قلب خود را تزكيه كند، و آن را به وسيلۀ زهد و عبادت پاك نگه دارد. | ||
و در الدر المنثور است كه: فاريابى، احمد، عبد بن حميد، ابن جرير، ابن منذر، ابن ابى حاتم، طبرانى، حاكم، ابن مردويه، و | و دوران «سابق به خيرات»، پيرامون پروردگار خود، به اين معنا است كه او، همواره در صدد اين است كه خود را براى خدا خالص كند. همواره به ياد او باشد، و غير از او را از ياد ببرد. جز به او، به كسى ديگر اميد نداشته باشد، و جز او را قصد نكند. | ||
و بدان كه روايات از طرق شيعه از ائمه اهل بيت «عليهم السلام»، در اين كه آيه شريفه، خاصّ فرزندان فاطمه «عليها السلام» است، بسيار زياد است. | |||
و در الدر المنثور است كه: فاريابى، احمد، عبد بن حميد، ابن جرير، ابن منذر، ابن ابى حاتم، طبرانى، حاكم، ابن مردويه، و بيهقى، از ابى درداء روايت كرده اند كه گفت: | |||
از رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» شنيدم در تفسير آيه «ثُمَّ أورَثنَا الكِتَابَ الّذِينَ اصطَفَينَا مِن عِبَادِنَا فَمِنهُم ظَالِمٌ لِنَفسِهِ وَ مِنهُم مُقتَصِدٌ وَ مِنهُم سَابِقٌ بِالخَيرَاتِ بِإذنِ اللّه» مى فرمود: اما طايفۀ سوم كه گوى سبقت را در خيرات مى ربودند، بدون حساب داخل بهشت مى شوند. و اما طايفه دوم كه ميانه رو بودند، آن ها هستند كه قرآن درباره شان مى فرمايد: حسابى آسان پس مى دهند. و اما طايفه اول كه ظالم به نفس هستند، آن ها در تمامى طول مدتى كه محشر برپا است، مشغول پس دادن حساب اند، و آنگاه همان هايند كه خدا را با رحمتش ديدار مى كنند. پس همين ظالمان به نفس هستند كه مى گويند: «الحَمدُ لِلهِ الّذِى أذهَبَ عَنّا الحَزَن إنّ رَبّنَا لَغَفُورٌ شَكُورٌ الّذِى أحَلّنُا دَارَ المُقَامَةِ مِن فَضلِهِ لا يَمَسُّنَا فِيهَا نَصَبٌ وَ لا يَمَسُّنَا فِيهَا لُغُوبٌ». | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۷۱ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۷۱ </center> | ||
مؤلف: اين روايت را صاحب مجمع | مؤلف: اين روايت را صاحب مجمع نيز، از ابى درداء، از رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» نقل كرده، و در معناى آن، احاديث ديگرى نيز هست. و در مقابل، احاديث ديگرى هست، كه مخالف با اين ها است. از آن جمله در مجمع البيان، از ابن مردويه، از عمر، از رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم»، روايت آورده كه در تفسير جملۀ «فَمِنهُم ظَالِمٌ لِنَفسِهِ» فرمود: منظور كافر است. ليكن به اين احاديث نبايد اعتناء كرد. | ||
و در تفسير قمى، در ذيل | و در تفسير قمى، در ذيل جملۀ «لا يَمَسُّنَا فِيهَا نَصَبٌ وَ لا يَمَسُّنَا فِيهَا لُغُوبٌ»، از امام نقل كرده كه فرمود: «نَصَب»، به معناى خستگى و «لُغُوب»، به معناى كسالت و ضجر است. | ||
<span id='link47'><span> | <span id='link47'><span> | ||
ویرایش