گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۷ بخش۱۲: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۱۰۷: خط ۱۰۷:


==وصف و حال اصحاب الجنة در بهشت برين ==
==وصف و حال اصحاب الجنة در بهشت برين ==
«'''إِنَّ أَصحَاب الجَْنَّةِ الْيَوْمَ فى شغُلٍ فَاكِهُونَ'''»:
«'''إِنَّ أَصحَابَ الجَْنَّةِ الْيَوْمَ فِى شُغُلٍ فَاكِهُونَ'''»:


كلمه ((شغل (( به معناى كارى است كه آدمى را به خود مشغول سازد و از كارهاى ديگر باز بدارد. و كلمه ((فاكه (( اسم فاعل از مصدر ((فكاهت (( است كه به معناى گفت و شنودى است كه مايه خوشحالى باشد و ممكن هم هست به معناى تمتع و لذت بردن باشد، و - به طورى كه گفته شده - از مصدر مزبور غير از اسم فاعل هيچ فعلى مشتق نشده است.
كلمه «شغل»، به معناى كارى است كه آدمى را به خود مشغول سازد، و از كارهاى ديگر باز بدارد. و كلمه «فاكه»، اسم فاعل از مصدر «فكاهت» است، كه به معناى گفت و شنودى است، كه مايه خوشحالى باشد. و ممكن هم هست به معناى تمتع و لذت بردن باشد، و - به طورى كه گفته شده - از مصدر مزبور، غير از اسم فاعل، هيچ فعلى مشتق نشده است.


بعضى از مفسرين گفته اند: معناى ((فاكه (( صاحب ميوه است ، همان طور كه مى گوييم ((لابن و تامر : فلانى داراى لبن و تمر است (( ولى اين معنى را يك نكته بعيد مى سازد، و آن اين است كه در اين آيات سخن از ميوه به ميان آمد، ديگر لازم نبود كه بار ديگر تكرار شود، به خلاف اينكه كلمه مذكور را به معناى گفت و شنود بگيريم كه ديگر تكرارى لازم نمى آيد.
بعضى از مفسران گفته اند: معناى «فاكه»، صاحب ميوه است. همان طور كه مى گوييم: «لابِنٌ وَ تَامِرٌ: فلانى، داراى لبن و تمر است»، ولى اين معنى را يك نكته بعيد مى سازد، و آن، اين است كه در اين آيات، سخن از ميوه به ميان آمد، ديگر لازم نبود كه بار ديگر تكرار شود، به خلاف اين كه كلمه مذكور را، به معناى گفت و شنود بگيريم، كه ديگر تكرارى لازم نمى آيد.


و معناى آيه اين ا ست كه : اصحاب بهشت در آن روز در كارى هستند كه توجهشان را از هر چيز ديگرى قطع مى كند و آن كار عبارت است از گفت و شنودهاى لذت بخش ، و يا عبارت است از تنعم در بهشت.
و معناى آيه، اين است كه: اصحاب بهشت، در آن روز، در كارى هستند كه توجهشان را از هر چيز ديگرى قطع مى كند و آن كار، عبارت است از: «گفت و شنودهاى لذت بخش»، و يا عبارت است از: «تنعم در بهشت».


«'''هُمْ وَ أَزْوَاجُهُمْ فى ظِلَالٍ عَلى الاَرَائكِ مُتَّكِئُونَ'''»:
«'''هُمْ وَ أَزْوَاجُهُمْ فى ظِلَالٍ عَلى الاَرَائكِ مُتَّكِئُونَ'''»:


كلمه ((ظلال (( جمع ((ظل (( است كه به معناى سايه است . بعضى گفته اند: جمع ظله - به ضمه ظاء - است ، كه به معناى سايبان (و چتر) يا سقف يا درخت و يا امثال اينها است كه مانع از نفوذ نور خورشيد مى شود. و كلمه ((ارائك (( جمع ((اريكه (( است كه به معناى هر چيزى است كه بدان تكيه كنند؛ مانند پشتى و متكا و امثال آن.
كلمه «ظلال»، جمع «ظِل» است، كه به معناى سايه است. بعضى گفته اند: جمع ظُلّه - به ضمۀ ظاء - است، كه به معناى سايبان (و چتر)، يا سقف يا درخت و يا امثال اين ها است، كه مانع از نفوذ نور خورشيد مى شود. و كلمۀ «أرَائِك»، جمع «أريكه» است، كه به معناى هر چيزى است كه بدان تكيه كنند. مانند پشتى و متكا و امثال آن.


و معناى آيه اين است كه : ايشان يعنى اهل بهشت و همسرانشان كه در دنيا محرم ايشان بودند و از مومنات بودند، و يا حور العين كه همسران بهشتى ايشانند، در سايه ها و يا در زير سايبان هايى كه ساتر از آفتاب يا هر حرارت ديگرى است ، قرار دارند، و بر پشتى ها به عزت تكيه مى كنند.
و معناى آيه اين است كه: ايشان، يعنى اهل بهشت و همسرانشان، كه در دنيا محرم ايشان بودند و از مؤمنات بودند، و يا حورالعين كه همسران بهشتى ايشان اند، در سايه ها و يا در زير سايبان هايى كه ساتر از آفتاب يا هر حرارت ديگرى است، قرار دارند، و بر پشتى ها، به عزّت تكيه مى كنند.


«'''لهَُمْ فِيهَا فَاكِهَةٌ وَ لهَُم مَّا يَدَّعُونَ'''»:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۱۵۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۱۵۱ </center>
كلمه ((فاكهه (( به معناى مطلق ميوه ها است ، مانند: سيب ، پرتقال و امثال آن. و كلمه ((يدعون (( از مصدر ((ادعاء(( است كه به معناى تمنى و خواستن است . يعنى مردم در بهشت ميوه و نيز هر چه را تمنا و اشتها كنند و بطلبند در اختيار دارند.
«'''لهَُمْ فِيهَا فَاكِهَةٌ وَ لهَُم مَا يَدَّعُونَ'''»:


«'''سلَامٌ قَوْلاً مِّن رَّبٍ رَّحِيمٍ'''»:
كلمه «فاكهه»، به معناى مطلق ميوه ها است. مانند: سيب، پرتقال و امثال آن. و كلمه «يَدَّعُون»، از مصدر «إدّعاء» است، كه به معناى تمنى و خواستن است. يعنى: مردم در بهشت، ميوه و نيز هرچه را تمنا و اشتها كنند و بطلبند، در اختيار دارند.


كلمه ((سلام (( مبتدايى است كه خبرش حذف شده . و اگر آن را نكره آورد و نفرمود: ((السلام (( به منظور اين است كه بفهماند سلامى است كه از عظمت نمى توان تعريفش كرد. و خبر ى كه از آن حذف شده عبارت است از ((عليكم (( و يا ((لكم ((. و كلمه ((قولا(( مفعول مطلق است براى فعل محذوف ، و تقديرش اين است كه : ((اقوله قولا من رب رحيم: من اين سلام را مى گويم ، گفتنى از پروردگار رحيم((.
«'''سلَامٌ قَوْلاً مِن رَبٍّ رَّحِيمٍ'''»:


از ظاهر كلام برمى آيد كه اين سلام از خداى تعالى باشد، و اين غير از آن سلامى است كه ملائكه به بهشتيان مى گويند و قرآن چنين حكايتش ‍ كرده : ((و الملائكه يدخلون عليهم من كل باب سلام عليكم بما صبرتم فنعم عقبى الدار((.
كلمه «سلام»، مبتدايى است كه خبرش حذف شده. و اگر آن را نكره آورد و نفرمود: «السّلام»، به منظور اين است كه بفهماند سلامى است كه از عظمت، نمى توان تعريفش كرد. و خبرى كه از آن حذف شده، عبارت است از: «عَلَيكُم»، و يا «لَكُم».  


«'''و امتازوا اليوم ايها المجرمون'''»:
و كلمۀ «قَولاً»، مفعول مطلق است براى فعل محذوف، و تقديرش، اين است كه: «أقُولُه قَولاً مِن رَبٍّ رَحِيمٍ: من اين سلام را مى گويم، گفتنى از پروردگار رحيم».


يعنى آن روز به مجرمين مى گوييم : از بهشتيان جدا شويد. و منظور از ((آن روز(( روز قيامت است اين آيه وعده اى را كه در جاى ديگر داده و فرموده : ((ام نجعل الّذين آمنوا و عملوا الصالحات كالمفسدين فى الاءرض ام نجعل المتقين كالفجار(( و نيز فرموده : ((ام حسب الّذين اجترحوا السيئات ان نجعلهم كالّذين آمنوا و عملوا الصالحات سواء محياهم و مماتهم (( منجز و قطعى مى كند و از وفاى به آن وعده خبر مى دهد.
از ظاهر كلام بر مى آيد كه اين سلام، از خداى تعالى باشد، و اين، غير از آن سلامى است كه ملائكه به بهشتيان مى گويند و قرآن، چنين حكايتش كرده: «وَ المَلَائِكَةُ يَدخُلُونَ عَلَيهِم مِن كُلّ بَابٍ سَلَامً عَلَيكُم بِمَا صَبَرتُم فَنِعمَ عُقبىَ الدّار».


«'''أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَبَنى ءَادَمَ أَن لا تَعْبُدُوا الشيْطانَ إِنَّهُ لَكمْ عَدُوُّ مُّبِينٌ'''»:
«'''وَ امتَازُوا اليَومَ أيُّهَا المُجرِمُون'''»:
 
يعنى: آن روز، به مجرمان مى گوييم: از بهشتيان جدا شويد. و منظور از «آن روز»، روز قيامت است. اين آيه، وعده اى را كه در جاى ديگر داده و فرموده: «أم نَجعَلُ الّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحَاتِ كَالمُفسِدِينَ فِى الأرضِ أم نَجعَلُ المُتّقِينَ كَالفُجّار». و نيز فرموده: «أم حَسِبَ الّذِينَ اجتَرَحُوا السّيّئاتِ أن نَجعَلَهُم كَالّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحَاتِ سَوَاءً مَحيَاهُم وَ مَمَاتُهُم»، منجز و قطعى مى كند و از وفاى به آن وعده، خبر مى دهد.


كلمه ((عهد(( به معناى وصيت (سفارش ) است.
<span id='link98'><span>
<span id='link98'><span>


۱۶٬۲۶۹

ویرایش