۱۶٬۳۴۰
ویرایش
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
<span id='link60'><span> | <span id='link60'><span> | ||
== | ==تمثيل حال كفار، و دلیل هدايت نشدن آنان== | ||
«'''إِنَّا جَعَلْنَا فى أَعْنَاقِهِمْ أَغْلَالاً فَهِىَ إِلى الاَذْقَانِ فَهُم مُّقْمَحُونَ'''»: | «'''إِنَّا جَعَلْنَا فى أَعْنَاقِهِمْ أَغْلَالاً فَهِىَ إِلى الاَذْقَانِ فَهُم مُّقْمَحُونَ'''»: | ||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
و از تفسير فخررازى حكايت شده، كه در معناى تشبيهى كه در اين دو آيه آمده، گفته است: | و از تفسير فخررازى حكايت شده، كه در معناى تشبيهى كه در اين دو آيه آمده، گفته است: | ||
مانعى كه نمى گذارد آدمى در آيات خدا نظر كند، دو قسم است: يكى از نظر در | مانعى كه نمى گذارد آدمى در آيات خدا نظر كند، دو قسم است: يكى از نظر در «آيات أنفُس» جلو مى گيرد. و ديگرى از نظر در «آيات آفاق». | ||
موانع قسم اول را تشبيه كرده به غُل و زنجيرى، كه صاحبش را مقمح مى كند، و نمى گذارد سرِ خود را پايين آورده و خود را نگاه كند، و چشم بر بدن خود بيفكند. | موانع قسم اول را تشبيه كرده به غُل و زنجيرى، كه صاحبش را مقمح مى كند، و نمى گذارد سرِ خود را پايين آورده و خود را نگاه كند، و چشم بر بدن خود بيفكند. | ||
و قسم دوم را تشبيه كرده به سدّى كه اطراف آدمى كشيده شده باشد و نگذارد انسان، | و قسم دوم را تشبيه كرده به سدّى كه اطراف آدمى كشيده شده باشد و نگذارد انسان، «آفاق» را ببيند، و آياتى كه در «آفاق» هست، برايش ظاهر گردد. كسى كه مبتلا به اين دو مانع شود، به كلّى از نظر كردن محروم مى مانَد. | ||
و معناى دو آيه، اين است كه: كسانى كه از اين كفار ايمان نمى آورند، براى اين است كه ما در گردنشان غُل افكنده ايم و دستشان را بر گردنشان بسته ايم، و غُل، تا چانه شان را فرا گرفته و سرهايشان را بالا نگه داشته، به همين حال هستند. و نيز از همه اطراف آنان، سدّ بسته ايم. ديگر، نه مى توانند ببينند و نه هدايت شوند. | و معناى دو آيه، اين است كه: كسانى كه از اين كفار ايمان نمى آورند، براى اين است كه ما در گردنشان غُل افكنده ايم و دستشان را بر گردنشان بسته ايم، و غُل، تا چانه شان را فرا گرفته و سرهايشان را بالا نگه داشته، به همين حال هستند. و نيز از همه اطراف آنان، سدّ بسته ايم. ديگر، نه مى توانند ببينند و نه هدايت شوند. | ||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
پس بنابراين، كلام در نظاير اين آيات و در مَثَل هاى مورد بحث، بر مبناى حقيقت گويى است، نه مجازگويى، كه بعضى از مفسران پنداشته اند. | پس بنابراين، كلام در نظاير اين آيات و در مَثَل هاى مورد بحث، بر مبناى حقيقت گويى است، نه مجازگويى، كه بعضى از مفسران پنداشته اند. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۹۵ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۹۵ </center> | ||
«'''وَ سوَاءٌ عَلَيهِمْ ءَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لا يُؤْمِنُونَ'''»: | |||
اين جمله، عطف تفسيرى و بيانى است، و تقرير است براى مضمون سه آيه قبل. و منظور از آن ها را خلاصه گيرى نموده و در عين حال، زمينه چينى مى كند براى آيه «إنّمَا تُنذِرُ مَنِ اتّبَعَ الذّكرَ...». | |||
احتمال هم دارد عطف بر جمله «لا يُبصِرُون» بوده باشد، و معنايش اين باشد كه: اين ها، نمى بينند. در نتيجه، چه تو ايشان را انذار كنى و چه نكنى، ايمان نخواهند آورد. ولى وجه اول، به ذهن نزديك تر است. | |||
«'''إِنَّمَا تُنذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكرَ وَ خَشىَ الرَّحْمَانَ بِالْغَيْبِ فَبَشّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَ أَجْرٍ كَرِيمٍ'''»: | |||
انحصارى كه كلمه «إنّما»، آن را افاده مى كند، به اصطلاح ادبيات، قصر افراد است - كه معنايش در جلدهاى قبل گذشت. و مراد از «إنذار»، انذار مفيد و مؤثر است. و مراد از «ذكر»، قرآن كريم است. | |||
و مراد از «إتّباع ذكر»، تصديق قرآن است، و اين كه وقتى آياتش تلاوت مى شود، به سوى شنيدن آن متمايل شوى. و تعبير به «اتّبَعَ: پيروى كرد»، كه صيغه ماضى است، براى اشاره به تحقق وقوع است. و مراد از «خشيت رحمان به غيب»، خشيت از خدا در عالَم ماده، يعنى در پس پردۀ ماديت است، قبل از آن كه با مرگ يا قيامت، حقيقت مكشوف گردد. | |||
و اگر كلمه | بعضى از مفسران گفته اند: يعنى در حالى كه آن شخص از مردم غايب است، به خلاف منافق، كه چنين ايمانى ندارد. ولى اين احتمال، بعيد است. | ||
در اين آيه شريفه، «خشيت»، متعلق شده است بر اسم «رحمان»، كه خود دلالت بر صفت رحمت خدا مى كند، و اميد اميدواران را تحريك و جلب مى نمايد. (با اين كه مقام خشيت اقتضا داشت، يكى از صفات قهريه خدا را به كار ببرد). و اين، به خاطر آن است كه اشاره كند به اين كه خشيت مؤمنان، ترسى است آميخته با رجاء و اين، همان حالتى است كه: عبد را در مقام عبوديت نگه مى دارد. در نتيجه، نه از عذاب معبودش، ايمن مى شود و نه از رحمت خدا، نوميد. | |||
و اگر كلمه «مغفرة»، و نيز «أجر كريم» را نكره آورد، براى اشاره به اهميت و عظمت آن دو است. يعنى: «او را به آمرزش عظيمى از خدا و اجر كريمى بشارت بده، كه با هيچ مقياسى، نمى توان آن را اندازه گيرى كرد، و آن، عبارت است از بهشت». و دليل بر همه نكاتى كه ما آورديم، سياق آيه است، نه الفاظ آن. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۹۶ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۹۶ </center> | ||
و معناى | و معناى آيه، اين است كه: تو تنها كسى را انذار مى كنى، يعنى انذارت، تنها در كسى نافع و مؤثر است، كه تابع قرآن باشد، و چون آيات قرآن تلاوت مى شود، دلش متمايل بدان مى شود. و از رحمان، خشيتى دارد آميخته با رجاء. پس تو او را به آمرزشى عظيم و اجرى كريم، بشارت ده، كه با هيچ مقياسى اندازه گيرى نمى شود. | ||
«'''إِنَّا | «'''إِنَّا نَحْنُ نُحْىِ الْمَوْتى وَ نَكتُبُ مَا قَدَّمُوا وَ ءَاثَارَهُمْ وَ كُلَّ شئٍ أَحْصيْنَاهُ فِى إِمَامٍ مُّبِينٍ'''» | ||
مراد از | مراد از «إحياى موتى»، زنده كردن ايشان، براى جزا است. | ||
<span id='link61'><span> | <span id='link61'><span> | ||
ویرایش