گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۷ بخش۸: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۵: خط ۵:


<span id='link60'><span>
<span id='link60'><span>
==تمثيلى كه حال كفار را در راه نيافتن و هدايت نشدنشان بيان مى كند==
==تمثيل حال كفار، و دلیل هدايت نشدن آنان==
«'''إِنَّا جَعَلْنَا فى أَعْنَاقِهِمْ أَغْلَالاً فَهِىَ إِلى الاَذْقَانِ فَهُم مُّقْمَحُونَ'''»:
«'''إِنَّا جَعَلْنَا فى أَعْنَاقِهِمْ أَغْلَالاً فَهِىَ إِلى الاَذْقَانِ فَهُم مُّقْمَحُونَ'''»:


خط ۲۴: خط ۲۴:
و از تفسير فخررازى حكايت شده، كه در معناى تشبيهى كه در اين دو آيه آمده، گفته است:  
و از تفسير فخررازى حكايت شده، كه در معناى تشبيهى كه در اين دو آيه آمده، گفته است:  


مانعى كه نمى گذارد آدمى در آيات خدا نظر كند، دو قسم است: يكى از نظر در آيات أنفُس جلو مى گيرد. و ديگرى از نظر در آيات آفاق.  
مانعى كه نمى گذارد آدمى در آيات خدا نظر كند، دو قسم است: يكى از نظر در «آيات أنفُس» جلو مى گيرد. و ديگرى از نظر در «آيات آفاق».  


موانع قسم اول را تشبيه كرده به غُل و زنجيرى، كه صاحبش را مقمح مى كند، و نمى گذارد سرِ خود را پايين آورده و خود را نگاه كند، و چشم بر بدن خود بيفكند.  
موانع قسم اول را تشبيه كرده به غُل و زنجيرى، كه صاحبش را مقمح مى كند، و نمى گذارد سرِ خود را پايين آورده و خود را نگاه كند، و چشم بر بدن خود بيفكند.  


و قسم دوم را تشبيه كرده به سدّى كه اطراف آدمى كشيده شده باشد و نگذارد انسان، آفاق را ببيند، و آياتى كه در آفاق هست، برايش ظاهر گردد. كسى كه مبتلا به اين دو مانع شود، به كلّى از نظر كردن محروم مى مانَد.
و قسم دوم را تشبيه كرده به سدّى كه اطراف آدمى كشيده شده باشد و نگذارد انسان، «آفاق» را ببيند، و آياتى كه در «آفاق» هست، برايش ظاهر گردد. كسى كه مبتلا به اين دو مانع شود، به كلّى از نظر كردن محروم مى مانَد.


و معناى دو آيه، اين است كه: كسانى كه از اين كفار ايمان نمى آورند، براى اين است كه ما در گردنشان غُل افكنده ايم و دستشان را بر گردنشان بسته ايم، و غُل، تا چانه شان را فرا گرفته و سرهايشان را بالا نگه داشته، به همين حال هستند. و نيز از همه اطراف آنان، سدّ بسته ايم. ديگر، نه مى توانند ببينند و نه هدايت شوند.
و معناى دو آيه، اين است كه: كسانى كه از اين كفار ايمان نمى آورند، براى اين است كه ما در گردنشان غُل افكنده ايم و دستشان را بر گردنشان بسته ايم، و غُل، تا چانه شان را فرا گرفته و سرهايشان را بالا نگه داشته، به همين حال هستند. و نيز از همه اطراف آنان، سدّ بسته ايم. ديگر، نه مى توانند ببينند و نه هدايت شوند.
خط ۳۸: خط ۳۸:
پس بنابراين، كلام در نظاير اين آيات و در مَثَل هاى مورد بحث، بر مبناى حقيقت گويى است، نه مجازگويى، كه بعضى از مفسران پنداشته اند.
پس بنابراين، كلام در نظاير اين آيات و در مَثَل هاى مورد بحث، بر مبناى حقيقت گويى است، نه مجازگويى، كه بعضى از مفسران پنداشته اند.


«'''وَ سوَاءٌ عَلَيهِمْ ءَ أَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لا يُؤْمِنُونَ'''»:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۹۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۹۵ </center>
اين جمله عطف تفسيرى و بيانى است ، و تقرير است براى مضمون سه آيه قبل ، و منظور از آن ها را خلاصه گيرى نموده و در عين حال زمينه چينى مى كند براى آيه ((انما تنذر من اتبع الذكر...((
«'''وَ سوَاءٌ عَلَيهِمْ ءَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لا يُؤْمِنُونَ'''»:


احتمال هم دارد عطف بر جمله ((لا يبصرون (( بوده باشد و معنايش ‍ اين باشد كه : اينها نمى بينند، در نتيجه چه تو ايش ان را انذار كنى و چه نكنى ايمان نخواهند آورد. ولى وجه اول به ذهن نزديك تر است .
اين جمله، عطف تفسيرى و بيانى است، و تقرير است براى مضمون سه آيه قبل. و منظور از آن ها را خلاصه گيرى نموده و در عين حال، زمينه چينى مى كند براى آيه «إنّمَا تُنذِرُ مَنِ اتّبَعَ الذّكرَ...».


«'''إِنَّمَا تُنذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكرَ وَ خَشىَ الرَّحْمَنَ بِالْغَيْبِ فَبَشرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَ أَجْرٍ كرِيمٍ'''»:
احتمال هم دارد عطف بر جمله «لا يُبصِرُون» بوده باشد، و معنايش اين باشد كه: اين ها، نمى بينند. در نتيجه، چه تو ايشان را انذار كنى و چه نكنى، ايمان نخواهند آورد. ولى وجه اول، به ذهن نزديك تر است.


انحصارى كه كلمه ((انّما(( آن را افاده مى كند، به اصطلاح ادبيات ، قصر افراد است - كه معنايش در جلدهاى قبل گذشت - و مراد از ((انذار(( انذار مفيد و مؤ ثر است . و مراد از ذكر، قرآن كريم است . و مراد از ((اتباع ذكر(( تصديق قرآن است ، و اينكه وقتى آياتش تلاوت مى شود، به سوى شنيدن آن متمايل شوى . و تعبير به ((اتبع : پيروى (( كرد كه صيغه ماضى است ، براى اشاره به تحقق وقوع است . و مراد از خشيت رحمان به غيب خشيت از خدا در عالم ماده ، يعنى در پس پرده ماديت است قبل از آنكه با مرگ يا قيامت حقيقت مكشوف گردد.
«'''إِنَّمَا تُنذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكرَ وَ خَشىَ الرَّحْمَانَ بِالْغَيْبِ فَبَشّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَ أَجْرٍ كَرِيمٍ'''»:


بعضى از مفسرين گفته اند: يعنى در حالى كه آن شخص از مردم غايب است ، به خلاف منافق كه چنين ايمانى ندارد. ولى اين احتمال بعيد است.
انحصارى كه كلمه «إنّما»، آن را افاده مى كند، به اصطلاح ادبيات، قصر افراد است - كه معنايش در جلدهاى قبل گذشت. و مراد از «إنذار»، انذار مفيد و مؤثر است. و مراد از «ذكر»، قرآن كريم است.  


در اين آيه شريفه ((خشيت (( متعلق شده است بر اسم رحمان كه خود دلالت بر صفت رحمت خدا مى كند، و اميد اميدواران را تحريك و جلب مى نمايد، (با اينكه مقام خشيت اقتضا داشت يكى از صفات قهريه خدا را بكار ببرد)،. و اين به خاطر آن است كه اشاره كند به اينكه خشيت مؤ منين ترسى است آميخته با رجاء و اين همان حالتى است كه : عبد را در مقام عبوديت نگه مى دارد، در نتيجه نه از عذاب معبودش ‍ ايمن مى شود و نه از رحمت خدا نوميد.
و مراد از «إتّباع ذكر»، تصديق قرآن است، و اين كه وقتى آياتش تلاوت مى شود، به سوى شنيدن آن متمايل شوى. و تعبير به «اتّبَعَ: پيروى كرد»، كه صيغه ماضى است، براى اشاره به تحقق وقوع است. و مراد از «خشيت رحمان به غيب»، خشيت از خدا در عالَم ماده، يعنى در پس پردۀ ماديت است، قبل از آن كه با مرگ يا قيامت، حقيقت مكشوف گردد.


و اگر كلمه ((مغفرة (( و نيز ((اجر كريم (( را نكره آورد، براى اشاره به اهميت و عظمت آن دو است ، يعنى : ((او را به آمرزش عظيمى از خدا و اجر كريمى بشارت بده كه با هيچ مقياسى نمى توان آن را اندازه گيرى كرد، و آن عبارت است از بهشت ((. و دليل بر همه نكاتى كه ما آورديم ، سياق آيه است نه الفاظ آن .
بعضى از مفسران گفته اند: يعنى در حالى كه آن شخص از مردم غايب است، به خلاف منافق، كه چنين ايمانى ندارد. ولى اين احتمال، بعيد است.
 
در اين آيه شريفه، «خشيت»، متعلق شده است بر اسم «رحمان»، كه خود دلالت بر صفت رحمت خدا مى كند، و اميد اميدواران را تحريك و جلب مى نمايد. (با اين كه مقام خشيت اقتضا داشت، يكى از صفات قهريه خدا را به كار ببرد). و اين، به خاطر آن است كه اشاره كند به اين كه خشيت مؤمنان، ترسى است آميخته با رجاء و اين، همان حالتى است كه: عبد را در مقام عبوديت نگه مى دارد. در نتيجه، نه از عذاب معبودش، ايمن مى شود و نه از رحمت خدا، نوميد.
 
و اگر كلمه «مغفرة»، و نيز «أجر كريم» را نكره آورد، براى اشاره به اهميت و عظمت آن دو است. يعنى: «او را به آمرزش عظيمى از خدا و اجر كريمى بشارت بده، كه با هيچ مقياسى، نمى توان آن را اندازه گيرى كرد، و آن، عبارت است از بهشت». و دليل بر همه نكاتى كه ما آورديم، سياق آيه است، نه الفاظ آن.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۹۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۹۶ </center>
و معناى آيه اين است كه : تو تنها كسى را انذار مى كنى ، يعنى انذارت تنها در كسى نافع و مؤثر است كه تابع قرآن باشد، و چون آيات قرآن تلاوت مى شود، دلش متمايل بدان مى شود، و از رحمان خشيتى دارد آميخته با رجاء، پس تو او را به آمرزشى عظيم ، و اجرى كريم بشارت ده كه با هيچ مقياسى اندازه گيرى نمى شود.
و معناى آيه، اين است كه: تو تنها كسى را انذار مى كنى، يعنى انذارت، تنها در كسى نافع و مؤثر است، كه تابع قرآن باشد، و چون آيات قرآن تلاوت مى شود، دلش متمايل بدان مى شود. و از رحمان، خشيتى دارد آميخته با رجاء. پس تو او را به آمرزشى عظيم و اجرى كريم، بشارت ده، كه با هيچ مقياسى اندازه گيرى نمى شود.


«'''إِنَّا نحْنُ نُحْىِ الْمَوْتى وَ نَكتُب مَا قَدَّمُوا وَ ءَاثَارَهُمْ وَ كلَّ شىْءٍ أَحْصيْنَاهُ فى إِمَامٍ مُّبِينٍ'''»
«'''إِنَّا نَحْنُ نُحْىِ الْمَوْتى وَ نَكتُبُ مَا قَدَّمُوا وَ ءَاثَارَهُمْ وَ كُلَّ شئٍ أَحْصيْنَاهُ فِى إِمَامٍ مُّبِينٍ'''»


مراد از ((احياى موتى (( زنده كردن ايشان براى جزا است.
مراد از «إحياى موتى»، زنده كردن ايشان، براى جزا است.
<span id='link61'><span>
<span id='link61'><span>


۱۶٬۳۴۰

ویرایش