گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۷ بخش۲۱: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۱۱۶: خط ۱۱۶:


==مقصود از اين كه انبياء «ع» منصور هستند و لشکر خدا، غالب اند ==
==مقصود از اين كه انبياء «ع» منصور هستند و لشکر خدا، غالب اند ==
«'''وَ لَقَدْ سبَقَت كلِمَتُنَا لِعِبَادِنَا الْمُرْسلِينَ * إِنهُمْ لهَُمُ الْمَنصورُونَ'''»:
«'''وَ لَقَدْ سبَقَت كلِمَتُنَا لِعِبَادِنَا الْمُرْسَلِينَ * إِنهُمْ لهَُمُ الْمَنصُورُونَ'''»:


((كلمه (( خداى تعالى براى ايشان ، عبارت است از قضايى كه درباره آنان رانده و حكمى كه كرده . و ((سبقت كلمه (( يا به اين است كه عهد آن مقدم باشد و يا به اين است كه به نفوذ و غلبه مقدم شود. و حرف ((لام (( در جمله ((لهم (( معناى منفعت را افاده مى كند، مى فرمايد: ما قضايى حتمى درباره ايشان رانديم كه به طور يقين يارى شدگان باشند. و - به طورى كه ملاحظه مى كنيد - اين معنا را با چند نوع تاءكيد بيان كرده . يكى حرف ((لام (( در ابتداى آيه ، يكى كلمه ((قد((، يكى كلمه ((ان (( و يكى حرف ((لام (( در ((لهم ((.
«كلمه» خداى تعالى براى ايشان، عبارت است از قضايى كه درباره آنان رانده و حكمى كه كرده. و «سَبَقَت كَلِمَةُ»، يا به اين است كه عهد آن مقدّم باشد، و يا به اين است كه به نفوذ و غلبه، مقدّم شود. و حرف «لام» در جمله «لَهُم»، معناى منفعت را افاده مى كند. مى فرمايد: ما قضايى حتمى، درباره ايشان رانديم كه به طور يقين، يارى شدگان باشند.  


در اين آيه شريفه نصرت را مقيد نكرده كه انبيا (عليهم السلام ) را در دنيا نصرت مى دهد و يا در آخرت و يا به نحوى ديگر. بلكه در آيه ديگر نصرت را عموميت داده و فرموده : انا لننصر رسلنا و الّذين آمنوا فى الحيوة الدنيا و يوم يقوم الاشهاد.
و - به طورى كه ملاحظه مى كنيد - اين معنا را، با چند نوع تأكيد بيان كرده. يكى حرف «لام» در ابتداى آيه. يكى كلمۀ «قَد». يكى كلمۀ «إنّ». و يكى حرف «لام» در «لَهُم».
 
در اين آيه شريفه، نصرت را مقيّد نكرده كه انبياء «عليهم السلام» را در دنيا نصرت مى دهد، و يا در آخرت، و يا به نحوى ديگر. بلكه در آيه ديگر، نصرت را عموميت داده و فرموده: «إنّا لَنَنصُرُ رُسُلَنَا وَ الّذِينَ آمَنُوا فِى الحَيَوةِ الدُّنيَا وَ يَومَ يَقُومُ الأشهَادُ».
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۲۷۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۲۷۰ </center>
پس رسولان خدا هم در حجت و دليل منصورند، براى اينكه راه حق را پيش گرفته اند و راه حق هرگز شكست نمى خورد، و هم بر دشمنان خود منصورند، يا به اينكه خدا ياريشان مى دهد تا دشمنان را زير دست كنند ، و يا به اينكه از ايشان انتقام مى گيرند، چنانچه خداى تعالى فرموده : ((و ما ارسلنا من قبلك الا رجالا نوحى اليهم من اهل القرى ... حتى اذا استياس الرسل و ظنوا انهم قد كذبوا جاءهم نصرنا فنجى من نشاء و لا يرد باسنا عن القوم المجرمين ((.
پس رسولان خدا، هم در حجت و دليل منصورند. براى اين كه «راه حق» را پيش گرفته اند و «راه حق»، هرگز شكست نمى خورد. و هم بر دشمنان خود منصورند. يا به اين كه خدا ياری شان مى دهد، تا دشمنان را زيردست كنند. و يا به اين كه از ايشان انتقام مى گيرند، چنانچه خداى تعالى فرموده: «وَ مَا أرسَلنَا مِن قَبلِكَ إلّا رِجَالاً نُوحِى إلَيهِم مِن أهلِ القُرَى... حَتّى إذَا استَيأسَ الرُّسُلُ وَ ظَنُّوا أنّهُم قَد كُذِبُوا جَاءَهُم نَصرُنَا فَنُجِّىَ مَن نَشَاءُ وَ لَا يُرَدُّ بَأسُنَا عَنِ القَومِ المُجرِمِين».


و هم در آخرت منصورند، همچنان كه در جاى ديگر فرموده : ((يوم لا يخزى اللّه النبى و الّذين آمنوا معه (( - و در همين نزديكيها در سوره مؤ من بيانى در اين معنا گذشت .
و هم در آخرت منصورند، همچنان كه در جاى ديگر فرموده: «يَومَ لَا يُخزِى اللّهُ النَّبِىّ وَ الّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ» - و در همين نزديكی ها، در سوره «مؤمن»، بيانى در اين معنا گذشت.


«'''وَ إِنَّ جُندَنَا لهَُمُ الْغَلِبُونَ'''»:
«'''وَ إِنَّ جُندَنَا لهَُمُ الْغَالِبُونَ'''»:


كلمه ((جند(( به معناى مجتمعى است انبوه و متراكم و لشكر را هم به همين جهت جند مى خوانند. بنابراين ، كلمه جند با كلمه ((حزب (( قريب المعنا مى باشند و لذا مى بينيم در قرآن كريم درباره آمدن احزاب يك جا تعبير به ((جند(( نموده ، مى فرمايد: ((اذ جاءتكم جنود((، و در جايى ديگر در همين باره مى فرمايد: ((و لما را المؤ منون الاحزاب (( و نيز در جايى ديگر فرموده : ((و من يتول اللّه و رسوله و الّذين آمنوا فان حزب اللّه هم الغالبون ((.
كلمه «جُند»، به معناى مجتمعى است انبوه و متراكم، و لشكر را هم به همين جهت «جُند» مى خوانند. بنابراين، كلمه «جُند» با كلمه «حزب»، قريب المعنا مى باشند. و لذا مى بينيم در قرآن كريم، درباره آمدن احزاب، يك جا تعبير به «جُند» نموده، مى فرمايد: «إذ جَاءَتكُم جُنُودٌ». و در جايى ديگر، در همين باره مى فرمايد: «وَ لَمَّا رَأ المُؤمِنُونَ الأحزَابَ». و نيز، در جايى ديگر فرموده: «وَ مَن يَتَوَلّ اللّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الّذِينَ آمَنُوا فَإنّ حِزبَ اللّهِ هُمُ الغَالِبُونَ».
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۲۷۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۲۷۱ </center>
و مراد از ((جندنا(( جامعه اى است كه فرمانبردار امر خدا باشد و در راه خدا جهاد نمايد، و اين جامعه عبارت است از گروه مؤ منان و يا انبياء به ضميمه مؤ منان ، كه پيرو انبيايند، بنا بر احتمال دوم در اين كلام تعميم بعد از تخصيص به كار رفته ، و به هر حال پس مؤ منان مانند پيشوايان خود منصورند، همچنان كه در جاى ديگر خطاب به مؤ منان فرموده : ((و لا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان كنتم مؤ منين (( كه در گذشته تعدادى آيات كه بر اين معنا دلالت داشت ، گذشت .
و مراد از «جُندَنَا»، جامعه اى است كه فرمانبردار امر خدا باشد و در راه خدا جهاد نمايد. و اين جامعه، عبارت است از: گروه مؤمنان و يا انبياء به ضميمه مؤمنان، كه پيرو انبيايند. بنابر احتمال دوم، در اين كلام، تعميم بعد از تخصيص به كار رفته. و به هرحال، پس مؤمنان، مانند پيشوايان خود منصورند، همچنان كه در جاى ديگر، خطاب به مؤمنان فرموده: «وَ لَا تَهِنُوا وَ لَا تَحزَنُوا وَ أنتُمُ الأعلَونَ إن كُنتُم مُؤمِنِين»، كه در گذشته، تعدادى آيات كه بر اين معنا دلالت داشت، گذشت.
 
و اين حكم، يعنى نصرت و غلبه، حكمى است اجتماعى، و منوط است بر تحقق عنوان و لا غير. يعنى: اين نصرت و غلبه، تنها نصيب انبياء و مؤمنان واقعى است، كه «جُند خدا» هستند، و به امر او، عمل مى كنند و در راه او جهاد مى كنند.
 
هر جامعه اى كه اين عناوين بر آن صادق باشد، يعنى ايمان به خدا داشته باشد، و به اوامر خدا عمل كند و در راه او جهاد نمايد، منصور و غالب است. نه جامعه اى كه اين اسامى و عناوين را دارد و واقعيت آن ها را ندارد. پس جامعه اى كه از ايمان، جز اسم در آن نمانده باشد و از انتسابش به خدا، جز سخنى در آن نمانده باشد، نبايد اميد نصرت و غلبه را داشته باشد.


و اين حكم يعنى نصرت و غلبه حكمى است اجتماعى و منوط است بر تحقق عنوان و لا غير، يعنى اين نصرت و غلبه تنها نصيب انبيا و مؤ منين واقعى است ، كه جند خدا هستند و به امر او عمل مى كنند و در راه او جهاد مى كنند هر جامعه اى كه اين عناوين بر آن صادق باشد، يعنى ايمان به خدا داشته باشد، و به اوامر خدا عمل كند و در راه او جهاد نمايد منصور و غالب است ، نه جامعه اى كه اين اسامى و عناوين را دارد و واقعيت آنها را ندارد. پس جامعه اى كه از ايمان جز اسم در آن نمانده باشد و از انتسابش به خدا جز سخنى در آن نمانده باشد، نبايد اميد نصرت و غلبه را داشته باشد.
«'''فَتَوَلَّ عَنهُمْ حَتّى حِينٍ'''»:


«'''فَتَوَلَّ عَنهُمْ حَتى حِينٍ'''»:
اين جمله، تفريع بر داستان نصرت و غلبه است. و در حقيقت، وعده اى است به رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم»، كه به زودى، نصرت و غلبه اش مى دهد، و تهديدى است عليه مشركان، و مخصوصا مشركان قريش.


اين جمله تفريع بر داستان نصرت و غلبه است ، و در حقيقت وعده اى است به رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) كه به زودى نصرت و غلبه اش مى دهد و تهديدى است عليه مشركين و مخصوصا مشركين قريش .
و از اين كه نخست، دستور مى دهد به اين كه آن جناب از مشركان، اعراض كند و سپس با جملۀ «حَتّى حِين»، آن را موقت مى سازد، به دست مى آيد كه: اين مدت، خيلى طولانى نيست. و واقعيت هم، همين طور بود. چون بعد از مدتى كوتاه، رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم»، از بين مشركان مهاجرت كرد، و سپس رؤسا و بزرگان آنان را در جنگ «بدر» و غير آن، نابود كرد.


و از اينكه نخست دستور مى دهد به اينكه آن جناب از مشركين اعراض ‍ كند و سپس با جمله حتى حين آن را موقت مى سازد، به دست مى آيد كه اين مدت خيلى طولانى نيست ، و واقعيت هم همين طور بود، چون بعد از مدتى كوتاه رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) از بين مشركين مهاجرت كرد، و سپس رؤ سا و بزرگان آنان را در جنگ بدر و غير آن نابود كرد.
«'''وَ أَبْصِرْهُمْ فَسوْفَ يُبْصِرُونَ'''»:


«'''وَ أَبْصِرْهُمْ فَسوْف يُبْصِرُونَ'''»:
از اين كه در آغاز، امر به بينايى مى كند و سپس خبر مى دهد كه به زودى خواهند ديد، و سپس كلام را بر اعراض فورى در آيه قبلى عطف مى كند، از نظر سياق استفاده مى شود كه مى خواهد بفرمايد:  


از اينكه در آغاز، امر به بينايى مى كند و سپس خبر مى دهد كه به زودى خواهند ديد، و سپس كلام را بر اعراض فورى در آيه قبلى عطف مى كند، از نظر سياق استفاده مى شود كه مى خواهد بفرمايد: لجبازى و جحود ايشان را نيك بنگر، و ببين در مقابل انذار و تخويف تو چه عكس العملى نشان مى دهند و چگونه انكار مى كنند و به زودى خواهند ديد سرانجام لجبازى و استكبارشان چيست .
لجبازى و جحود ايشان را نيك بنگر، و ببين در مقابل انذار و تخويف تو، چه عكس العملى نشان مى دهند، و چگونه انكار مى كنند و به زودى، خواهند ديد سرانجام لجبازى و استكبارشان چيست.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۲۷۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۲۷۲ </center>
«'''أَ فَبِعَذَابِنَا يَستَعْجِلُونَ فَإِذَا نَزَلَ بِساحَتهِمْ فَساءَ صبَاحُ الْمُنذَرِينَ'''»:
«'''أَ فَبِعَذَابِنَا يَستَعْجِلُونَ * فَإِذَا نَزَلَ بِساحَتهِمْ فَسَاءَ صبَاحُ الْمُنذَرِينَ'''»:
 
اين آيه، مشركان را در برابر عجله شان، توبيخ مى كند كه مى گفتند: «مَتَى هَذَا الوَعدُ: پس اين وعده عذابت چه شد»؟ و «مَتَى هَذَا الفَتحُ: پس اين وعده فتح چه شد»؟ و نيز اعلام مى كند به اين كه اين عذاب، چيزى نيست كه در آن عجله شود. چون روزى بسيار سخت و صبحى بسيار شوم، در پى دارد.
 
و نزول عذاب به ساحت آنان، كنايه است از نزول آن از همه طرف، به طورى كه عذاب، ايشان را احاطه كند. و معناى جملۀ «فَسَاءَ صَبَاحُ المُنذَرِين»، اين است كه: در بين همه صبح ها، صبح انذار شدگان، بسيار صبح بدى است. و منظور از انذار شدگان، مشركان قريش اند.
 
«'''وَ تَوَلَّ عَنْهُمْ حَتّى حِينٍ وَ * أَبْصِرْ فَسَوْف يُبْصِرُونَ'''»:
 
اين آيه، تأكيد همان مضمون آيه قبلى است. چون - بنابه گفته بعضى - تكرار مضمون، تنها به اين منظور بوده.


اين آيه مشركين را در برابر عجله شان توبيخ مى كند كه مى گفتند: ((متى هذا الوعد : پس اين وعده عذابت چه شد((؟ و ((متى هذا الفتح : پس ‍ اين وعده فتح چه شد((؟ و نيز اعلام مى كند به اينكه اين عذاب چيزى نيست كه در آن عجله شود؛ چون روزى بسيار سخت و صبحى بسيار شوم در پى دارد.
بعضى ديگر احتمال داده اند: «منظور از جمله قبلى، تهديد به عذاب دنيا، و از جمله مورد بحث، تهديد به عذاب آخرت باشد». و اين احتمال، خالى از وجه نيست. چون در آيه مورد بحث، براى جملۀ «أبصِر»، مفعولى ذكر نشده، ولى در آيه قبلى، ذكر شده و فرموده: «أبصِرهُم»، و حذف آن در آيه مورد بحث، إشعار بر عموميت دارد.  
و نزول عذاب به ساحت آنان ، كنايه است از نزول آن از همه طرف ، به طورى كه عذاب ايشان را احاطه كند. و معناى جمله ((فساء صباح المنذرين (( اين است كه : در بين همه صبحها صبح انذار شدگان بسيار صبح بدى است و منظور از انذار شدگان مشركين قريشند.


«'''وَ تَوَلَّ عَنْهُمْ حَتى حِينٍ وَ أَبْصِرْ فَسوْف يُبْصِرُونَ'''»:
و مراد از «أبصار»، ديدن كفر و فسوقى است، كه عموم مردم مرتكب آن بودند، و مناسب چنين كفرى، تهديد به عذاب در قيامت است.


اين آيه ، تاءكيد همان مضمون آيه قبلى است ؛ چون - بنا به گفته بعضى - تكرار مضمون تنها به اين منظور بوده . بعضى ديگر احتمال داده اند: ((منظور از جمله قبلى ، تهديد به عذاب دنيا و از جمله مورد بحث ، تهديد به عذاب آخرت باشد((. و اين احتمال خالى از وجه نيست ، چون در آيه مورد بحث براى جمله ((ابصر(( مفعولى ذكر نشده ؛ ولى در آيه قبلى ذكر شده و فرموده : ((ابصرهم (( و حذف آن در آيه مورد بحث اشعار بر عموميت دارد و مراد از ((ابصار(( ديدن كفر و فسوقى است كه عموم مردم مرتكب آن بودند، و مناسب چنين كفرى تهديد به عذاب در قيامت است .
«'''سُبْحَانَ رَبِّك رَبّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ'''»:


«'''سبْحَانَ رَبِّك رَب الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ'''»:
اين آيه، خداى سبحان را از آن اوصافى كه مشركان و مخالفان دعوت رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم»، برايش ذكر كرده اند - و قبلا در همين سوره حكايت شد - منزّه مى دارد. چون كلمه «سُبحان»، اضافه شده به كلمۀ «رَبّك». مى فرمايد: منزّه است آن پروردگارى كه تو، او را عبادت مى كنى و به سوى او دعوت مى كنى.


اين آيه ، خداى سبحان را از آن اوصافى كه مشركين و مخالفين دعوت رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) برايش ذكر كرده اند - و قبلا در همين سوره حكايت شد - منزه مى دارد، چون كلمه سبحان اضافه شده به كلمه ((ربك (( مى فرمايد: منزه است آن پروردگارى كه تو او را عبادت مى كنى و به سوى او دعوت مى كنى . و نيز براى بار دوم كلمه ((رب (( را بر عزت اضافه كرد تا بفهماند خدا مختص به عزت است پس او مقامى منيع دارد. كه منيع بودن مقامش على الاطلاق است ، يعنى هيچ عامل ذلتى نمى تواند او را ذليل كند و هيچ غالبى نيست كه بر او غلبه نمايد و هيچ كسى نمى تواند از تخت سلطنت او بگريزد، پس مشركين كه دشمنان حقند و به عذاب تهديد شده اند نمى توانند او را به ستوه بياورند.
و نيز براى بار دوم، كلمۀ «رَبّ» را بر «عزّت» اضافه كرد، تا بفهماند خدا، مختص به «عزّت» است. پس او مقامى منيع دارد، كه منيع بودن مقامش، على الاطلاق است. يعنى هيچ عامل ذلتى، نمى تواند او را ذليل كند، و هيچ غالبى نيست كه بر او غلبه نمايد، و هيچ كسى نمى تواند از تخت سلطنت او بگريزد. پس مشركان كه دشمنان حق اند، و به عذاب تهديد شده اند، نمى توانند او را به ستوه بياورند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۲۷۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۲۷۳ </center>
«'''وَ سلَامٌ عَلى الْمُرْسلِينَ'''»:
«'''وَ سلَامٌ عَلى الْمُرْسلِينَ'''»:


اين جمله ، سلام بر همه رسولان خداست ، و مصونيت آنان را از هر عذاب و ناملايمى از ناحيه خدا اعلام مى دارد.
اين جمله، سلام بر همۀ رسولان خداست، و مصونيت آنان را از هر عذاب و ناملايمى از ناحيه خدا، اعلام مى دارد.


«'''وَ الحَْمْدُ للَّهِ رَب الْعَالَمِينَ'''»:
«'''وَ الحَْمْدُ للَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ'''»:


در تفسير سوره «فاتحه»، معناى اين جمله و مطالب مربوط به آن گذشت.
در تفسير سوره «فاتحه»، معناى اين جمله و مطالب مربوط به آن گذشت.
۱۶٬۹۰۷

ویرایش