گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۷ بخش۲۴: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۷۹: خط ۷۹:
==آيات ۳۰ - ۴۰ سوره ص ==
==آيات ۳۰ - ۴۰ سوره ص ==
وَ وَهَبْنَا لِدَاوُدَ سلَيْمَانَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ(۳۰)
وَ وَهَبْنَا لِدَاوُدَ سلَيْمَانَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ(۳۰)
إِذْ عُرِض عَلَيْهِ بِالْعَشىِّ الصفِنَت الجِْيَادُ(۳۱)
إِذْ عُرِض عَلَيْهِ بِالْعَشىِّ الصّافِنَت الجِْيَادُ(۳۱)
فَقَالَ إِنى أَحْبَبْت حُب الخَْيرِ عَن ذِكْرِ رَبى حَتى تَوَارَت بِالحِْجَابِ(۳۲)
فَقَالَ إِنّى أَحْبَبْتُ حُبَّ الخَْيرِ عَن ذِكْرِ رَبّى حَتى تَوَارَت بِالحِْجَابِ(۳۲)
رُدُّوهَا عَلىَّ فَطفِقَ مَسحَا بِالسوقِ وَ الاَعْنَاقِ(۳۳)
رُدُّوهَا عَلىَّ فَطفِقَ مَسحَا بِالسّوقِ وَ الاَعْنَاقِ(۳۳)
وَ لَقَدْ فَتَنَّا سلَيْمَنَ وَ أَلْقَيْنَا عَلى كُرْسِيِّهِ جَسداً ثمَّ أَنَاب (۳۴)
وَ لَقَدْ فَتَنَّا سُلَيْمَانَ وَ أَلْقَيْنَا عَلى كُرْسِيِّهِ جَسداً ثمَّ أَنَاب (۳۴)
قَالَ رَب اغْفِرْ لى وَ هَب لى مُلْكاً لا يَنبَغِى لاَحَدٍ مِّن بَعْدِى إِنَّك أَنت الْوَهَّاب (۳۵)
قَالَ رَبّ اغْفِرْ لى وَ هَب لى مُلْكاً لا يَنبَغِى لاَحَدٍ مِّن بَعْدِى إِنَّك أَنت الْوَهَّاب (۳۵)
فَسخَّرْنَا لَهُ الرِّيحَ تجْرِى بِأَمْرِهِ رُخَاءً حَيْث أَصاب (۳۶)
فَسخَّرْنَا لَهُ الرِّيحَ تجْرِى بِأَمْرِهِ رُخَاءً حَيْثُ أَصَاب (۳۶)
وَ الشيَاطِينَ كلَّ بَنَّاءٍ وَ غَوَّاصٍ(۳۷)
وَ الشّيَاطِينَ كُلَّ بَنَّاءٍ وَ غَوَّاصٍ(۳۷)
وَ ءَاخَرِينَ مُقَرَّنِينَ فى الاَصفَادِ(۳۸)
وَ ءَاخَرِينَ مُقَرَّنِينَ فى الاَصفَادِ(۳۸)
هَذَا عَطاؤُنَا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِك بِغَيرِ حِسابٍ(۳۹)
هَذَا عَطاؤُنَا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِك بِغَيرِ حِسابٍ(۳۹)
خط ۹۲: خط ۹۲:
<center> «'''ترجمه آيات'''» </center>
<center> «'''ترجمه آيات'''» </center>
   
   
و ما به داوود سليمان را عطا كرديم كه چه بنده خوبى بود وبسيار رجوع كننده (به ما) بود (۳۰).
و ما به داوود، سليمان را عطا كرديم، كه چه بنده خوبى بود و بسيار رجوع كننده (به ما) بود (۳۰).
 
به يادش آور كه وقتى اسبانى نيك بر او عرضه شد (۳۱).
به يادش آور كه وقتى اسبانى نيك بر او عرضه شد (۳۱).
(از شدت علاقه به تماشاى آنها از نماز اول وقت باز ماند و خود را ملامت كرد) و گفت من علاقه به اسبان را بر ياد خدا ترجيح دادم تا خورشيد غروب كرد (و يا اسبان از نظرم ناپديد شدند) (۳۲).
 
آنها را به من برگردانيد و چون برگرداندند سر و گردنهايشان را نشان كرد تا وقف راه خدا باشند (۳۳)
(از شدت علاقه به تماشاى آن ها، از نماز اول وقت باز ماند و خود را ملامت كرد) و گفت: من علاقه به اسبان را بر ياد خدا ترجيح دادم، تا خورشيد غروب كرد (و يا اسبان از نظرم ناپديد شدند) (۳۲).
 
آن ها را به من برگردانيد و چون برگرداندند، سر و گردن هايشان را نشان كرد، تا وقف راه خدا باشند(۳۳)
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۳۰۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۳۰۷ </center>
ما سليمان را هم بيازموديم و جسد بيجان (فرزندش ) را بر تختش افكنديم پس به سوى ما متوجه شد (۳۴).
ما سليمان را هم بيازموديم و جسد بيجان (فرزندش) را بر تختش افكنديم. پس به سوى ما متوجه شد(۳۴).
و گفت پروردگارا مرا بيامرز و به من سلطنتى بده كه سزاوار احدى بعد از من نباشد البته تو بخشنده اى (۳۵).
 
پس ما به او سلطنتى داديم كه دامنه اش حتى باد را هم گرفت و باد هر جا كه او مى خواست بوزد به نرمى مى وزيد (۳۶).
و گفت: پروردگارا! مرا بيامرز و به من سلطنتى بده، كه سزاوار احدى بعد از من نباشد، البته تو بخشنده اى (۳۵).
و نيز شيطانها را برايش رام كرديم شيطانهايى كه يا بناء بودند و يا غواص (۳۷).
 
و اما بقيه آنها را (كه جز شرارت هنرى نداشتند) همه را در غل و زنجير كرديم (تا مزاحم سلطنت او نباشند) (۳۸).
پس ما به او سلطنتى داديم كه دامنه اش، حتى باد را هم گرفت و باد، هرجا كه او مى خواست بوزد، به نرمى مى وزيد (۳۶).
اين است عطاى ما و لذا بدو گفتيم از نعمت خود به هر كه خواهى عطا كن و از هر كه خواهى دريغ نما كه عطاى ما بى حساب است (۳۹).
 
و به راستى او در درگاه ما تقرب و سرانجامى نيك دارد (۴۰).
و نيز شيطان ها را برايش رام كرديم، شيطان هايى كه يا بناء بودند و يا غواص (۳۷).
 
و اما بقيه آن ها را (كه جز شرارت هنرى نداشتند)، همه را در غُل و زنجير كرديم (تا مزاحم سلطنت او نباشند) (۳۸).
 
اين است عطاى ما، و لذا بدو گفتيم: از نعمت خود، به هر كه خواهى عطا كن و از هر كه خواهى، دريغ نما، كه عطاى ما بى حساب است (۳۹).
 
و به راستى، او در درگاه ما، تقرّب و سرانجامى نيك دارد (۴۰).




<center> «'''بیان آيات'''» </center>
<center> «'''بیان آيات'''» </center>
   
   
اين آيات راجع به دومين داستان از قصص بندگان ((اواب (( است كه خداى تعالى آن را براى پيغمبرش بيان نموده و دستورش مى دهد به اينكه صبر پيشه سازد و در هنگام سختى به ياد اين داستان بيفتد.
اين آيات، راجع به دومين داستان از قصص بندگان «أوّاب» است، كه خداى تعالى، آن را براى پيغمبرش بيان نموده و دستورش مى دهد به اين كه صبر پيشه سازد و در هنگام سختى به ياد اين داستان بيفتد.


وَ وَهَبْنَا لِدَاوُدَ سلَيْمَانَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ
«'''وَ وَهَبْنَا لِدَاوُدَ سلَيْمَانَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ'''»:


يعنى ما به داوود فرزندى داديم به نام سليمان . بقيه الفاظ آيه از بيان قبلى ما روشن مى شود.
يعنى: ما، به داوود، فرزندى داديم به نام سليمان. بقيه الفاظ آيه از بيان قبلى ما، روشن مى شود.
<span id='link198'><span>
<span id='link198'><span>
==معناى الصافنات الجياد كه بر سليمان «ع» عرضه مى شده است ==
==معناى الصافنات الجياد كه بر سليمان «ع» عرضه مى شده است ==
«'''إِذْ عُرِض عَلَيْهِ بِالْعَشىِّ الصافِنَات الجِْيَادُ'''»:
«'''إِذْ عُرِض عَلَيْهِ بِالْعَشىِّ الصافِنَات الجِْيَادُ'''»:
۱۶٬۳۳۸

ویرایش