گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۷ بخش۲۳: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۱۱۹: خط ۱۱۹:


==بيان اينكه مراجعه كنندگان نزد داوود، ملائكه بوده اند و داستان مرافعه تمثل بوده ==
==بيان اينكه مراجعه كنندگان نزد داوود، ملائكه بوده اند و داستان مرافعه تمثل بوده ==
اكثر مفسرين به تبع روايات بر اين اعتقادند كه اين قوم كه به مخاصمه بر داوود وارد شدند، ملائكه خدا بودند، و خدا آنان را به سوى وى فرستاد تا امتحانش كند - كه به زودى روايات آن از نظر خواننده خواهد گذشت و به وضع آنها آگاهى خواهد يافت -. ليكن خصوصيات اين داستان دلالت مى كند بر اينكه اين واقعه يك واقعه طبيعى ، (هرچند به صورت ملائكه ) نبوده ، چون اگر طبيعى بود بايد آن اشخاص كه يا انسان بوده اند و يا ملك ، از راه طبيعى بر داوود وارد مى شدند، نه از ديوار. و نيز با اطلاع وارد مى شدند، نه به طورى كه او را دچار فزع كنند. و ديگر اينكه اگر امرى عادى بود، داوود از كجا فهميد كه جريان صحنهاى بوده براى امتحان وى . و نيز از جمله ((فاحكم بين الناس بالحق و لا تتبع الهوى (( بر مى آيد كه خداى تعالى او را با اين صحنه بيازموده تا راه داورى را به او ياد بدهد و او را در خلافت و حكمرانى در بين مردم استاد سازد.
اكثر مفسرين به تبع روايات بر اين اعتقادند كه اين قوم كه به مخاصمه بر داوود وارد شدند، ملائكه خدا بودند، و خدا آنان را به سوى وى فرستاد تا امتحانش كند - كه به زودى روايات آن از نظر خواننده خواهد گذشت و به وضع آنها آگاهى خواهد يافت -. ليكن خصوصيات اين داستان دلالت مى كند بر اينكه اين واقعه يك واقعه طبيعى ، (هرچند به صورت ملائكه ) نبوده ، چون اگر طبيعى بود بايد آن اشخاص كه يا انسان بوده اند و يا ملك ، از راه طبيعى بر داوود وارد مى شدند، نه از ديوار. و نيز با اطلاع وارد مى شدند، نه به طورى كه او را دچار فزع كنند.  
 
و ديگر اينكه اگر امرى عادى بود، داوود از كجا فهميد كه جريان صحنهاى بوده براى امتحان وى . و نيز از جمله ((فاحكم بين الناس بالحق و لا تتبع الهوى (( بر مى آيد كه خداى تعالى او را با اين صحنه بيازموده تا راه داورى را به او ياد بدهد و او را در خلافت و حكمرانى در بين مردم استاد سازد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۲۹۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۲۹۵ </center>
همه اينها تاءييد مى كنند اين احتمال را كه مراجعه كنندگان به وى ملائكه بوده اند كه به صورت مردانى از جنس بشر ممثل شده بودند.
همه اينها تاءييد مى كنند اين احتمال را كه مراجعه كنندگان به وى ملائكه بوده اند كه به صورت مردانى از جنس بشر ممثل شده بودند.
خط ۱۲۵: خط ۱۲۷:
در نتيجه اين احتمال قوى به نظر مى رسد كه واقعه مذكور چيزى بيش از يك تمثل نظير رؤ يا نبوده كه در آن حالت افرادى را ديده كه از ديوار محراب بالا آمدند، و به ناگهان بر او وارد شدند يكى گفته است : من يك ميش دارم و اين ديگرى نود و نه ميش دارد، تازه مى خواهد يك ميش ‍ مرا هم از من بگيرد. و در آن حالت به صاحب يك ميش گفته : رفيق تو به تو ظلم مى كند...
در نتيجه اين احتمال قوى به نظر مى رسد كه واقعه مذكور چيزى بيش از يك تمثل نظير رؤ يا نبوده كه در آن حالت افرادى را ديده كه از ديوار محراب بالا آمدند، و به ناگهان بر او وارد شدند يكى گفته است : من يك ميش دارم و اين ديگرى نود و نه ميش دارد، تازه مى خواهد يك ميش ‍ مرا هم از من بگيرد. و در آن حالت به صاحب يك ميش گفته : رفيق تو به تو ظلم مى كند...


پس سخن داوود (عليه السلام ) - به فرضى كه حكم رسمى و قطعى او بوده باشد - در حقيقت حكمى است در ظرف تمثل همچنان كه اگر اين صحنه را در خواب ديده بود، و در آن عالم حكمى بر خلاف كرده بود گناه شمرده نمى شد، و حكم در عالم تمثل گناه و خلاف نيست ، چون عالم تمثل مانند عالم خواب عالم تكليف نيست ، و تكليف ظرفش تنها در عالم مشهود و بيدارى است ، كه عالم ماده است . و در عالم مشهود و واقع نه كسى به داوود (عليه السلام ) مراجعه كرد و نه ميشى در كار بود و نه ميشهايى ، پس خطاى داوود (عليه السلام ) خطاى در عالم تمثل بوده ، كه گفتيم در آنجا تكليف نيست ، همچنان كه درباره خطا و عصيان آدم هم گفتيم كه عصيان در بهشت بوده ؛ چون در بهشت از درخت خورد كه هنوز به زمين هبوط نكرده بود و هنوز شريعتى و دينى نيامده بود.
پس سخن داوود (عليه السلام ) - به فرضى كه حكم رسمى و قطعى او بوده باشد - در حقيقت حكمى است در ظرف تمثل همچنان كه اگر اين صحنه را در خواب ديده بود، و در آن عالم حكمى بر خلاف كرده بود گناه شمرده نمى شد، و حكم در عالم تمثل گناه و خلاف نيست ، چون عالم تمثل مانند عالم خواب عالم تكليف نيست ، و تكليف ظرفش تنها در عالم مشهود و بيدارى است ، كه عالم ماده است . و در عالم مشهود و واقع نه كسى به داوود (عليه السلام ) مراجعه كرد و نه ميشى در كار بود و نه ميشهايى.
 
پس خطاى داوود (عليه السلام ) خطاى در عالم تمثل بوده ، كه گفتيم در آنجا تكليف نيست ، همچنان كه درباره خطا و عصيان آدم هم گفتيم كه عصيان در بهشت بوده ؛ چون در بهشت از درخت خورد كه هنوز به زمين هبوط نكرده بود و هنوز شريعتى و دينى نيامده بود.


خواهى گفت : پس استغفار و توبه چه معنا دارد؟ مى گوييم : استغفار و توبه آن عالم هم مانند خطاى در آن عالم و در خور آن است ، مانند استغفار و توبه آدم از آنچه كه از او سر زد. همه اين حرفها را بدان جهت زديم ، كه خواننده متوجه باشد كه ساحت مقدس داوود (عليه السلام ) منزه از نافرمانى خداست ، چون خود خداى تعالى آن جناب را خليفه خود خوانده ، همان طور كه به خلافت آدم (عليه السلام ) در كلام خود تصريح نموده - كه توضيح بيشتر اين مطلب در داستان آدم در جلد اول اين كتاب گذشت .
خواهى گفت : پس استغفار و توبه چه معنا دارد؟ مى گوييم : استغفار و توبه آن عالم هم مانند خطاى در آن عالم و در خور آن است ، مانند استغفار و توبه آدم از آنچه كه از او سر زد. همه اين حرفها را بدان جهت زديم ، كه خواننده متوجه باشد كه ساحت مقدس داوود (عليه السلام ) منزه از نافرمانى خداست ، چون خود خداى تعالى آن جناب را خليفه خود خوانده ، همان طور كه به خلافت آدم (عليه السلام ) در كلام خود تصريح نموده - كه توضيح بيشتر اين مطلب در داستان آدم در جلد اول اين كتاب گذشت .
۱۶٬۲۸۸

ویرایش