۱۶٬۸۸۰
ویرایش
خط ۱۵۰: | خط ۱۵۰: | ||
==سخن بهشتيان بعد از ورود به بهشت == | ==سخن بهشتيان بعد از ورود به بهشت == | ||
وَ قَالُوا الْحَمْدُ للَّهِ الَّذِى صدَقَنَا وَعْدَهُ وَ أَوْرَثَنَا الاَرْض | «'''وَ قَالُوا الْحَمْدُ للَّهِ الَّذِى صدَقَنَا وَعْدَهُ وَ أَوْرَثَنَا الاَرْض...'''»: | ||
گويندگان اين سخن - به گفته جمعى - مردم پرهيزگارند، و مرادشان از وعدهاى كه خدا به آنان داده بود، آن وعده اى است كه در قرآن و در ساير وحيها كه به انبياى ديگر كرده بود مكرر آمده ، و متقين را وعده بهشت داده ، از آن جمله در قرآن عزيزش فرموده : ((للذين اتقوا عند ربهم جنات (( و نيز فرموده : ((ان للمتقين عند ربهم جنات النعيم (( بعضى هم گفته اند: مراد از اين وعده وعده آمدن قيامت و ثواب در آن است . | گويندگان اين سخن - به گفته جمعى - مردم پرهيزگارند، و مرادشان از وعدهاى كه خدا به آنان داده بود، آن وعده اى است كه در قرآن و در ساير وحيها كه به انبياى ديگر كرده بود مكرر آمده ، و متقين را وعده بهشت داده ، از آن جمله در قرآن عزيزش فرموده : ((للذين اتقوا عند ربهم جنات (( و نيز فرموده : ((ان للمتقين عند ربهم جنات النعيم (( بعضى هم گفته اند: مراد از اين وعده وعده آمدن قيامت و ثواب در آن است . | ||
خط ۱۵۶: | خط ۱۵۶: | ||
و بعيد نيست كه مراد از اين وعده ، وعده به ارث دادن بهشت باشد، همچنانكه در قرآن فرموده : ((اولئك هم الوارثون الّذين يرثون الفردوس هم فيها خالدون ((، و بنابراين احتمال جمله ((و اورثنا الاءرض (( عطف تفسير مى شود براى جمله ((صدقنا وعده (( (و معنا چنين مى شود: گفتند حمد آن خدايى را سزد كه به وعده خود وفا كرد، و بهشت ديگران را هم به ما ارث داد). | و بعيد نيست كه مراد از اين وعده ، وعده به ارث دادن بهشت باشد، همچنانكه در قرآن فرموده : ((اولئك هم الوارثون الّذين يرثون الفردوس هم فيها خالدون ((، و بنابراين احتمال جمله ((و اورثنا الاءرض (( عطف تفسير مى شود براى جمله ((صدقنا وعده (( (و معنا چنين مى شود: گفتند حمد آن خدايى را سزد كه به وعده خود وفا كرد، و بهشت ديگران را هم به ما ارث داد). | ||
«'''و اورثنا الاءرض'''» - مراد از كلمه ((ارض (( - به طورى كه گفته اند - زمين بهشت است ، يعنى همانجايى كه بهشتيان در آنجا مستقر مى شوند. و در اول سوره مؤ منون هم گذشت كه مراد از ارث دادن بهشت ، اين است كه : بهشت را برايشان باقى گذاشت ، با اينكه در معرض آن بود كه ديگران آن را ببرند و يا حداقل شريك ايشان شوند، ولى آن ديگران (در اثر گناه و شرك ) سهم بهشت خود را از دست دادند و به اينان منتقل گرديد. | |||
«'''نتبوء من الجنة حيث نشاء'''» - اين جمله بيانگر ارث دادن زمين به ايشان است ، و اگر با اينكه جا داشت بفرمايد ((نتبوء منها((، فرمود: ((نتبوء من الجنة (( و خلاصه با اينكه جا داشت ضمير كلمه ((ارض (( را به كار ببرد كلمه جنت را آورد براى اين است كه كلمه ((ارض (( را معنا كند، و بفهماند كه منظور ما از ((ارض (( همان بهشت است . | |||
ولى بعضى از مفسرين گفته اند: مراد از ((ارض (( همين زمين دنيا است . ولى تفسيرى است بسيار بى پايه ، مگر اينكه آن را توجيه كنند، و بگويند بهشت عبارت است از آخرت همين زمين دنيا، همچنان كه خداى تعالى فرموده : ((اولئك لهم عقبى الدار((. | ولى بعضى از مفسرين گفته اند: مراد از ((ارض (( همين زمين دنيا است . ولى تفسيرى است بسيار بى پايه ، مگر اينكه آن را توجيه كنند، و بگويند بهشت عبارت است از آخرت همين زمين دنيا، همچنان كه خداى تعالى فرموده : ((اولئك لهم عقبى الدار((. | ||
خط ۱۶۴: | خط ۱۶۴: | ||
و معناى آيه اين است كه : پرهيزكاران بعد از داخل شدن در بهشت ، مى گويند حمد خدايى را كه به وعده خود وفا كرد، آن وعده اى كه مى داد كه به زودى ما را داخل بهشت مى كند. و يا آن وعده اى كه مى داد كه به زودى بهشت را به ما به ارث مى دهد، و ما در بهشت هر جايش كه دلمان بخواهد مسكن خواهيم كرد - و از اين جمله اخير به دست مى آيد كه بهشتيان هر چه بخواهند در بهشت دارند. | و معناى آيه اين است كه : پرهيزكاران بعد از داخل شدن در بهشت ، مى گويند حمد خدايى را كه به وعده خود وفا كرد، آن وعده اى كه مى داد كه به زودى ما را داخل بهشت مى كند. و يا آن وعده اى كه مى داد كه به زودى بهشت را به ما به ارث مى دهد، و ما در بهشت هر جايش كه دلمان بخواهد مسكن خواهيم كرد - و از اين جمله اخير به دست مى آيد كه بهشتيان هر چه بخواهند در بهشت دارند. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۴۵۳ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۴۵۳ </center> | ||
«'''فنعم اجر العاملين'''» - يعنى چه خوب است اجر آنهايى كه براى خدا عمل كردند، و اين جمله - به طورى كه از سياق برمى آيد - سخن اهل بهشت است . احتمال هم دارد تتمه كلام خداى تعالى باشد. | |||
<span id='link291'><span> | <span id='link291'><span> | ||
وَ تَرَى الْمَلَائكَةَ حَافِّينَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ يُسبِّحُونَ بحَمْدِ رَبهِمْ ... | «'''وَ تَرَى الْمَلَائكَةَ حَافِّينَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ يُسبِّحُونَ بحَمْدِ رَبهِمْ ...'''»: | ||
كلمه ((حافين (( اسم فاعل از ماده ((حف (( است كه به معناى احاطه كردن و حلقه زدن دور چيزى است . و كلمه ((عرش (( عبارت است از آن مقامى كه فرامين و اوامر الهى از آن مقام صادر مى شود، فرامينى كه با آن امر عالم را تدبير مى كند. و ((ملائكه (( عبارتند از: مجريان مشيت خدا، و عاملان به اوامر او. و ديدن ملائكه به اين حال كنايه است از اينكه بعد از درهم پيچيده شدن آسمانها، ملائكه را به اين صورت و حال مى بينى . | كلمه ((حافين (( اسم فاعل از ماده ((حف (( است كه به معناى احاطه كردن و حلقه زدن دور چيزى است . و كلمه ((عرش (( عبارت است از آن مقامى كه فرامين و اوامر الهى از آن مقام صادر مى شود، فرامينى كه با آن امر عالم را تدبير مى كند. و ((ملائكه (( عبارتند از: مجريان مشيت خدا، و عاملان به اوامر او. و ديدن ملائكه به اين حال كنايه است از اينكه بعد از درهم پيچيده شدن آسمانها، ملائكه را به اين صورت و حال مى بينى . | ||
خط ۱۷۲: | خط ۱۷۲: | ||
و معناى آيه اين است كه : تو در آن روز ملائكه را مى بينى در حالى كه گرداگرد عرشند و پيرامون آن طواف مى كنند، تا اوامر صادره را اجرا كنند، و نيز مى بينى كه سرگرم تسبيح خدا با حمد اويند. | و معناى آيه اين است كه : تو در آن روز ملائكه را مى بينى در حالى كه گرداگرد عرشند و پيرامون آن طواف مى كنند، تا اوامر صادره را اجرا كنند، و نيز مى بينى كه سرگرم تسبيح خدا با حمد اويند. | ||
«'''و قضى بينهم'''» - احتمال دارد ضمير ((هم (( به ملائكه برگردد. و احتمال هم دارد به ملائكه و مردم هر دو برگردد. و احتمال هم دارد به جميع خلايق و يا تنها به مردم برگردد، و معناى ((قضاء(( داورى در بين اهل بهشت و اهل آتش و يا بين انبيا و امتهاى ايشان باشد. | |||
ولى يك نكته احتمال اخير را تضعيف مى كند و آن اين است كه داورى در بين مردم را قبلا در جمله ((و قضى بينهم بالحق و هم لا يظلمون (( فرموده بود و دوباره سخن از قضاى بين مردم راندن تكرارى است بى جهت . | ولى يك نكته احتمال اخير را تضعيف مى كند و آن اين است كه داورى در بين مردم را قبلا در جمله ((و قضى بينهم بالحق و هم لا يظلمون (( فرموده بود و دوباره سخن از قضاى بين مردم راندن تكرارى است بى جهت . | ||
خط ۱۸۲: | خط ۱۸۲: | ||
پس با اين بيان اشكال تكرار كلمه ((قضا(( برطرف شده و تكرار آن بدون جهت نمى باشد. | پس با اين بيان اشكال تكرار كلمه ((قضا(( برطرف شده و تكرار آن بدون جهت نمى باشد. | ||
«'''و قيل الحمد لله رب العالمين'''» - اين كلمه خاتمه آغاز و انجام خلقت است ، و هم ثنايى است عمومى براى خداى تعالى ، كه هيچ كارى نكرده و نمى كند، مگر آنكه آن كار جميل و زيبا است . | |||
بعضى از مفسرين گفته اند: گوينده اين حمد همان متقين هستند، چون حمد اولشان براى داخل شدن در بهشت بوده ، و حمد دومشان براى اين بوده كه خدا حكم را به نفع آنان صادر فرمود و به حق بين ايشان و غير ايشان داورى كرد. بعضى ديگر گفته اند: گوينده آن ملائكه هستند، و اگر صريحا به ايشان نسبت نداد، براى اين است كه خواست تعظيمشان كرده باشد. بعضى ديگر گفته اند: صاحب اين كلام تمامى خلائق اند. | بعضى از مفسرين گفته اند: گوينده اين حمد همان متقين هستند، چون حمد اولشان براى داخل شدن در بهشت بوده ، و حمد دومشان براى اين بوده كه خدا حكم را به نفع آنان صادر فرمود و به حق بين ايشان و غير ايشان داورى كرد. بعضى ديگر گفته اند: گوينده آن ملائكه هستند، و اگر صريحا به ايشان نسبت نداد، براى اين است كه خواست تعظيمشان كرده باشد. بعضى ديگر گفته اند: صاحب اين كلام تمامى خلائق اند. |
ویرایش