۱۶٬۸۸۰
ویرایش
خط ۵: | خط ۵: | ||
<span id='link281'><span> | <span id='link281'><span> | ||
==معناى اين كه درباره مشركان فرمود: | ==معناى اين كه درباره مشركان فرمود: «قدر خدا را، آن گونه که باید، نشناخته اند»== | ||
وَ مَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ ... | «'''وَ مَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ ...'''»: | ||
قدر هر چيز، همان مقدار و اندازه آن است | قدر هر چيز، همان مقدار و اندازه آن است. حال يا اندازۀ حجمش، يا عددش، يا وزنش، يا امثال آن. ولى همين كلمه را به طور استعاره، در امور معنوى هم، يعنى در مقام و منزلت نيز به كار مى برند. | ||
پس | پس اين كه فرمود: «و نمى توانند خدا را آن طور كه حق اندازه گيرى او است، اندازه بگيرند»، تمثيلى است براى اين كه: مردم، آن طور كه بايد خدا را نمى شناسند. چون از حيث معاد و برگشت اشياء به او، كه جملۀ «وَ الأرضُ جَمِيعاً قَبضَتُهُ يَومَ القِيَامَة» - تا آخر سوره - آن را افاده مى كند، او را نمى شناسند. | ||
چون در اين | چون در اين جمله، اين معنا را خاطر نشان مى كند كه: | ||
و | در روز قيامت، تمامى اسباب از سببيت مى افتند و دست خلق از همۀ آن ها بريده مى شود. تنها يك سبب مى ماند و آن هم، خداى «مسبّبُ الاسباب» است. | ||
و در آن روز، زمين را قبضه مى كند، آسمان ها را در هم مى پيچد، و براى مُردن همۀ زنده ها، و زنده شدن شان، در صور مى دمد، و زمین، به نور پروردگارش نورانى مى گردد، و كتاب را مى گذارند و انبياء و شهداء را مى آورند، و بين خلق داورى مى شود، و هر كسى، آنچه را كه كرده، به طور كامل دريافت مى كند، و مجرمان را به سوى آتش و متقين را به سوى بهشت مى برند. | |||
خوب، خدايى كه چنين شأنى در مالكيت و تصرف دارد، اگر كسى او را با اين شؤون بشناسد، همين شناسايى ايجاب مى كند كه تنها به سوى او روى آورد و به كلّى، از غير او اعراض كند. | |||
وليكن مشركان، چون ايمانى به معاد ندارند، پس در حقيقت، «قدر خدا» را به حقيقت قدردانى ندانسته و نشناخته اند. و بدين سبب بوده كه از پرستش او اعراض نموده، به پرستش غير او پرداخته اند. | |||
<span id='link282'><span> | <span id='link282'><span> | ||
ویرایش