گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۸ بخش۳۲: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۲: خط ۳۲:
مؤلف: اين معنا از طرق اهل سنت نيز روايت شده، ولى حديث خالى از شبهه نيست. چون از آن بر مى آيد كه قبول كرده كلمه «ذنب»، به معناى نافرمانى خدا، و منافى با عصمت است، در حالى كه گفتيم معنايش اين نيست.
مؤلف: اين معنا از طرق اهل سنت نيز روايت شده، ولى حديث خالى از شبهه نيست. چون از آن بر مى آيد كه قبول كرده كلمه «ذنب»، به معناى نافرمانى خدا، و منافى با عصمت است، در حالى كه گفتيم معنايش اين نيست.


روايتى در باره مراد از ((سيكينت (( و روايتى درباره اينكه ايمانعمل است و شدت و ضعف و زيادت و نقصان دارد
و در كافى، به سند خود، از جميل روايت كرده كه گفت: من از امام صادق «عليه السلام»، از معناى آيه «هُوَ الّذِى أنزَلَ السّكِينَةَ فِى قُلُوبِ المُؤمِنِين» پرسيدم كه اين سكينت چيست؟ فرمود: ايمان است، همچنان كه دنبالش فرمود: «لِيَزدَادُوا إيمَاناً مَعَ إيمَانِهِم».


و در كافى به سند خود از جميل روايت كرده كه گفت : من از امام صادق (عليه السلام ) از معناى آيه ((هو الذى انزل السكينه فى قلوب المؤ منين (( پرسيدم كه اين سكينت چيست ؟ فرمود: ايمان است همچنان كه دنبالش فرمود: ((ليزدادوا ايمانا مع ايمانهم ((
مؤلف: ظاهر اين روايت چنين مى رساند كه جملۀ «لِيَزدَادُوا إيمَاناً مَعَ إيمَانِهِم» را تفسير براى سكينت گرفته، و در همين معنا روايتى ديگر نيز هست.


مؤ لف : ظاهر اين روايت چنين مى رساند كه جمله ((ليزدادوا ايمانا مع ايمانهم (( را تفسير براى سكينت گرفته ، و در همين معنا روايتى ديگر نيز هست .
و نيز در همان كتاب، به سند خود، از ابى عمرو زبيرى، از امام صادق «عليه السلام» روايت كرده كه گفت: به حضورش عرضه داشتم: اى عالم! مرا خبر ده از اين كه كدام يك از اعمال نزد خدا افضل است؟


و نيز در همان كتاب به سند خود از ابى عمرو زبيرى از امام صادق (عليه السلام ) روايت كرده كه گفت : به حضورش عرضه داشتم : اى عالم مرا خبر ده از اينكه كدام يك از اعمال نزد خدا افضل است ؟ فرمود: آن چيزى كه ساير اعمال جز به وسيله آن قبول نمى شود. پرسيدم آن چيست ؟ فرمود: ايمان به خدايى كه جز او معبودى نيست ، اين از همه اعمال درجه اش بالاتر و منزلتش شريف تر و بركاتش بيشتر است .
فرمود: آن چيزى كه ساير اعمال جز به وسيله آن قبول نمى شود. پرسيدم آن چيست؟ فرمود: ايمان به خدايى كه جز او معبودى نيست. اين از همه اعمال، درجه اش بالاتر و منزلتش شريف تر و بركاتش بيشتر است.


مى گويد: پرسيدم : آيا مرا از ايمان خبر نمى دهى كه آيا صرف گفتن شهادتين است و يا عمل كردن ؟ فرمود: ايمان همه اش عمل است ، و گفتن شهادتين هم عمل زبان است كه خدا وجوب آن را در كتابش و نور واضحش بيان كرده ، و دليلش از ناحيه عقل هم تمام است . كتاب هم شاهد عقل است ، و به سوى رهنمودهاى عقل مى خواند. عرضه داشتم : فدايت شوم توضيح بدهيد تا بفهمم . فرمود: ايمان ، حالات و درجات و صفات و منازلى دارد، بعضى از آن مراتب مرتبه تام است ، كه ديگر به منتهى درجه رسيده است ، و بعضى از آن ناقص است ، و نقصانش روشن است ، و بعضى از آن نه به آن تماميت است و نه به اين نقص ، بلكه از طرف نقصان بسوى كمال ترجيح دارد.
مى گويد: پرسيدم: آيا مرا از ايمان خبر نمى دهى كه آيا صرف گفتن شهادتين است و يا عمل كردن؟ فرمود: ايمان، همه اش عمل است و گفتن شهادتين هم، عمل زبان است كه خدا وجوب آن را در كتابش و نور واضحش بيان كرده، و دليلش از ناحيه عقل هم تمام است. كتاب هم، شاهد عقل است، و به سوى رهنمودهاى عقل مى خواند.  
 
عرضه داشتم : فدايت شوم توضيح بدهيد تا بفهمم. فرمود: ايمان، حالات و درجات و صفات و منازلى دارد. بعضى از آن مراتب، مرتبۀ تامّ است، كه ديگر به منتهى درجه رسيده است، و بعضى از آن ناقص است و نقصانش، روشن است. و بعضى از آن، نه به آن تماميت است و نه به اين نقص، بلكه از طرف نقصان به سوى كمال ترجيح دارد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۴۰۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۴۰۶ </center>
عرضه داشتم مگر ايمان تام و ناقص ، و كم و زياد دارد؟ فرمود: بله . پرسيدم : چطور؟ فرمود: براى اينكه خداى تعالى ايمان را بر تمامى اعضاى بنى آدم واجب ، و در همه آنها تقسيم كرده ، هيچ عضوى از اعضاء نيست مگر آنكه موظف به داشتن ايمانى است غير آن ايمانى كه اعضاى ديگر دارند.
عرضه داشتم: مگر ايمان، تامّ و ناقص، و كم و زياد دارد؟ فرمود: بله. پرسيدم: چطور؟ فرمود: براى اين كه خداى تعالى، ايمان را بر تمامى اعضاى بنى آدم واجب، و در همه آن ها تقسيم كرده. هيچ عضوى از اعضاء نيست مگر آن كه موظف به داشتن ايمانى است، غير آن ايمانى كه اعضاى ديگر دارند.
 
پس هر كس خدا را ديدار كند، در حالى كه اعضاى خود را حفظ كرده، و هر يك را در انجام وظيفه اى كه داشته به كار بسته، خدا را با ايمان كامل ديدار كرده، و اهل بهشت است. و هر كس كه در يكى از آن ها خيانت كرده و يا از حدودى كه خدا معين نموده، تعدّى كند، خدا را ناقص الايمان ملاقات كرده است.
 
عرضه داشتم: نقصان و كمال ايمان را فهميدم. حال بفرماييد: اين زيادتى ايمان از كجا مى آيد؟


پس هر كس خدا را ديدار كند در حالى كه اعضاى خود را حفظ كرده ، و هر يك را در انجام وظيفه اى كه داشته به كار بسته ، خدا را با ايمان كامل ديدار كرده ، و اهل بهشت است . و هر كس كه در يكى از آنها خيانت كرده و يا از حدودى كه خدا معين نموده تعدى كند خدا را ناقص الايمان ملاقات كرده است .
فرمود: از آمادگى، همچنان كه خداى عزّوجلّ، پاسخ اين سؤال را چنين مى دهد: «وَ إذَا مَا أُنزِلَت سُورَةٌ فَمِنهُم مَن يَقُولُ أيُّكُم زَادَتهُ هَذِهِ إيمَاناً فَأمَّا الّذِينَ آمَنُوا فَزَادَتهُم إيمَاناً وَ هُم يَستَبشِرُونَ وَ أمّا الّذِينَ فِى قُلُوبِهِم مَرَضٌ فَزَادَتهُم رِجساً إلَى رِجسِهِم: و چون سوره اى نازل مى شود، بعضى ها مى پرسند: كدام يك از شما است كه اين سوره، ايمانش را زياد كرده باشد؟ و اما آن هايى كه ايمان دارند، آن سوره ايمانى بر ايمانشان بيفزايد و خوشحال مى شوند. و اما آن هايى كه در دل مريض اند، همان سوره، پليدى جديدى بر پليديشان مى افزايد».


عرضه داشتم : نقصان و كمال ايمان را فهميدم حال بفرماييد اين زيادتى ايمان از كجا مى آيد؟ فرمود: از آمادگى ، همچنان كه خداى عزّوجلّ پاسخ اين سؤ ال را چنين مى دهد: ((و اذا ما انزلت سوره فمنهم من يقول ايكم زادته هذه ايمانا فاما الذين آمنوا فزادتهم ايمانا و هم يستبشرون و اما الذين فى قلوبهم مرض فزادتهم رجسا الى رجسهم : و چون سوره اى نازل مى شود، بعضى ها مى پرسند: كدام يك از شما است كه اين سوره ايمانش را زياد كرده باشد؟ و اما آنهايى كه ايمان دارند، آن سوره ايمانى بر ايمانشان بيفزايد و خوشحال مى شوند، و اما آنهايى كه در دل مريضند همان سوره ، پليدى جديدى بر پليديشان مى افزايد(( و نيز مى فرمايد: ((نحن نقص عليك نباهم بالحق ، انهم فتيه آمنوا بربهم و زدناهم هدى : ما اخبار آنان را به حق برايت نقل مى كنيم ، آنان جوانمردانى بودند كه به پروردگار خود ايمان آورده بودند، و ما هدايتشان را بيشتر كرديم ((.
و نيز مى فرمايد: «نَحنُ نَقُصُّ عَلَيكَ نَبَأهُم بِالحَقّ إنُّ هُم فِتيَةٌ آمَنُوا بِرَبّهِم وَ زِدنَاهُم هُدىً: ما اخبار آنان را به حق برايت نقل مى كنيم، آنان جوانمردانى بودند كه به پروردگار خود ايمان آورده بودند، و ما هدايتشان را بيشتر كرديم».


و اگر ايمان در همه افراد يكى مى بود، و هيچ زيادت و نقصانى در بين نبود، ديگر احدى بر ديگرى برترى نمى داشت ، و نعمت ها و مردم همه برابر مى شدند، و فضيلتى در كار نمى بود، و ليكن اين تماميت ايمان است كه مؤ منين را بهشتى مى كند، و اين زيادتى آن است كه مؤ منين را از نظر درجاتى كه نزد خدا دارند مختلف مى سازد، و اين كمى ايمان است كه مقصرين را داخل آتش مى سازد.
و اگر ايمان در همه افراد يكى مى بود، و هيچ زيادت و نقصانى در بين نبود، ديگر احدى بر ديگرى برترى نمى داشت، و نعمت ها و مردم همه برابر مى شدند، و فضيلتى در كار نمى بود، وليكن اين تماميت ايمان است كه مؤمنان را بهشتى مى كند، و اين زيادتى آن است كه مؤمنان را از نظر درجاتى كه نزد خدا دارند، مختلف مى سازد، و اين كمى ايمان است، كه مقصرين را داخل آتش مى سازد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۴۰۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۴۰۷ </center>
<span id='link280'><span>
<span id='link280'><span>
۱۴٬۵۰۸

ویرایش