گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۸ بخش۲۴: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۵۶: خط ۵۶:


==آيات ۱۵ - ۲۰ سوره احقاف ==
==آيات ۱۵ - ۲۰ سوره احقاف ==
وَ وَصّيْنَا الإنسانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْساناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً وَ وَضعَتْهُ كُرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلَثُونَ شهْراً حَتى إِذَا بَلَغَ أَشدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعِينَ سنَةً قَالَ رَبّ أَوْزِعْنى أَنْ أَشكُرَ نِعْمَتَك الَّتى أَنْعَمْت عَلىَّ وَ عَلى وَالِدَىّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ وَ أَصلِحْ لى فى ذُرِّيَّتى إِنى تُبْت إِلَيْك وَ إِنّى مِنَ الْمُسلِمِينَ(۱۵)
وَ وَصّيْنَا الإنسانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْساناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً وَ وَضعَتْهُ كُرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلَاثُونَ شهْراً حَتى إِذَا بَلَغَ أَشدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعِينَ سنَةً قَالَ رَبّ أَوْزِعْنى أَنْ أَشكُرَ نِعْمَتَك الَّتى أَنْعَمْت عَلىَّ وَ عَلى وَالِدَىّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ وَ أَصلِحْ لى فى ذُرِّيَّتى إِنى تُبْت إِلَيْك وَ إِنّى مِنَ الْمُسلِمِينَ(۱۵)
أُولَئك الَّذِينَ نَتَقَبَّلُ عَنهُمْ أَحْسنَ مَا عَمِلُوا وَ نَتَجَاوَزُ عَن سيِّئَاتهِمْ فى أَصحَابِ الجَْنَّةِ وَعْدَ الصدْقِ الَّذِى كانُوا يُوعَدُونَ(۱۶)
أُولَئك الَّذِينَ نَتَقَبَّلُ عَنهُمْ أَحْسنَ مَا عَمِلُوا وَ نَتَجَاوَزُ عَن سيِّئَاتهِمْ فى أَصحَابِ الجَْنَّةِ وَعْدَ الصّدْقِ الَّذِى كانُوا يُوعَدُونَ(۱۶)
وَ الَّذِى قَالَ لِوَالِدَيْهِ أُفٍ لَّكُمَا أَ تَعِدَانِنى أَنْ أُخْرَجَ وَ قَدْ خَلَتِ الْقُرُونُ مِن قَبْلى وَ هُمَا يَستَغِيثَانِ اللَّهَ وَيْلَك ءَامِنْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقُّ فَيَقُولُ مَا هَذَا إِلّا أَساطِيرُ الاَوَّلِينَ(۱۷)
وَ الَّذِى قَالَ لِوَالِدَيْهِ أُفٍ لَّكُمَا أَ تَعِدَانِنى أَنْ أُخْرَجَ وَ قَدْ خَلَتِ الْقُرُونُ مِن قَبْلى وَ هُمَا يَستَغِيثَانِ اللَّهَ وَيْلَك ءَامِنْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقُّ فَيَقُولُ مَا هَذَا إِلّا أَساطِيرُ الاَوَّلِينَ(۱۷)
أُولَئك الَّذِينَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ فى أُمَمٍ قَدْ خَلَت مِن قَبْلِهِم مِّنَ الجِْنِّ وَ الإنسِ إِنّهُمْ كانُوا خَاسِرِينَ(۱۸)
أُولَئك الَّذِينَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ فى أُمَمٍ قَدْ خَلَت مِن قَبْلِهِم مِّنَ الجِْنِّ وَ الإنسِ إِنّهُمْ كانُوا خَاسِرِينَ(۱۸)
خط ۶۵: خط ۶۵:
<center> «'''ترجمه آيات'''» </center>
<center> «'''ترجمه آيات'''» </center>


ما به انسان سفارش پدر و مادرش را كرديم كه به ايشان احسان كند احساسى مخصوص به آنان ، مادرش او را به حملى ناراحت كننده حمل كرد و به وضعى ناراحت كننده بزاييد و حمل او تا روزى كه از شيرش مى گيرد سى ماه است و تا هنگامى كه به حد بلوغ و رشد عقلى برسد همچنان پدر و مادر مراقبش هستند تا به حد چهل سالگى برسد. آن وقت مى گويد: پروردگارا نصيبم كن كه شكر آن نعمت هايى كه به من و پدر و مادرم انعام فرمودى به جاى آرم و اعمال صالح كه مايه خشنودى تو باشد انجام دهم . پروردگارا ذريه مرا هم برايم اصلاح فرما. پروردگارا من امروز به درگاهت توبه مى آورم و از تسليم شدگانت هستم (۱۵).
ما به انسان سفارش پدر و مادرش را كرديم كه به ايشان احسان كند، احسانى مخصوص به آنان. مادرش او را به حملى ناراحت كننده حمل كرد و به وضعى ناراحت كننده، بزاييد و حمل او تا روزى كه از شيرش مى گيرد، سى ماه است و تا هنگامى كه به حدّ بلوغ و رشد عقلى برسد، همچنان پدر و مادر مراقبش هستند تا به حدّ چهل سالگى برسد. آن وقت مى گويد: پروردگارا! نصيبم كن كه شكر آن نعمت هايى كه به من و پدر و مادرم انعام فرمودى، به جاى آرم و اعمال صالح كه مايه خشنودى تو باشد، انجام دهم. پروردگارا! ذرّيه مرا هم برايم اصلاح فرما. پروردگارا! من امروز به درگاهت توبه مى آورم و از تسليم شدگانت هستم(۱۵).
اين گونه انسانهايند كه ما بهترين اعمالشان را قبول مى كنيم و از گناهان ايشان هم درمى گذريم آنچنان كه از گناهان اهل بهشت درمى گذريم ، و اين وعده صدقى است كه از آغاز خلقت تا به امروز گوشزد انسانها شده است (۱۶).
 
و آن كس كه به پدر و مادرش مى گفت : اف بر شما تا كى مرا مى ترسانيد از اينكه دوباره زنده شوم اين همه مردم كه قبل از من مردند كدامشان برگشتند. پدر و مادرش به خدا پناه مى برند تا شايد فرزندشان را هدايت كند و به فرزند مى گويند: واى بر تو به روز جزاء ايمان آور كه وعده خدا حق است ، و او همچنان مى گويد: اينها خرافات عهد قديم است (۱۷). چنين كسانى عذاب خدا بر آنان حتمى شده است و در زمره امت هاى گذشته از جن و انسند كه زيانكار شدند (۱۸).
اين گونه انسان هايند كه ما بهترين اعمالشان را قبول مى كنيم و از گناهان ايشان هم در مى گذريم، آنچنان كه از گناهان اهل بهشت در مى گذريم، و اين، وعدۀ صدقى است كه از آغاز خلقت تا به امروز گوشزد انسان ها شده است(۱۶).
و براى هر يك از انسانهاى نامبرده درجاتى است از پاداش و كيفر اعمالشان (و اين اختلافها به خاطر اهدافى است ناگفتنى و يكى از آنها اين است كه ) پروردگارشان خود اعمالشان را به ايشان بر مى گرداند تا ظلمى به ايشان نشود (۱۹).
 
در روزى كه كفار بر آتش عرضه مى شوند به ايشان گفته مى شود: هر سرمايه خيرى داشتيد در زندگى دنيا از دست داديد و با آن عياشى كرديد در نتيجه امروز در برابر استكبارى كه در زمين و بدون حق مى ورزيدند به عذاب خوارى دچار مى شويد، هم به خاطر استكبارتان و هم به خاطر فسقى كه مرتكب مى شديد (۲۰).
و آن كس كه به پدر و مادرش مى گفت: اف بر شما، تا كى مرا مى ترسانيد از اين كه دوباره زنده شوم، اين همه مردم كه قبل از من مُردند، كدامشان برگشتند. پدر و مادرش به خدا پناه مى برند، تا شايد فرزندشان را هدايت كند و به فرزند مى گويند: واى بر تو! به روز جزا ايمان آور، كه وعدۀ خدا حق است، و او همچنان مى گويد: اين ها، خرافات عهد قديم است(۱۷).  
 
چنين كسانى عذاب خدا بر آنان حتمى شده است و در زمرۀ امت هاى گذشته از جنّ و انس ان،د كه زيانكار شدند(۱۸).
 
و براى هر يك از انسان هاى نامبرده، درجاتى است از پاداش و كيفر اعمال شان، (و اين اختلاف ها به خاطر اهدافى است ناگفتنى و يكى از آن ها اين است كه) پروردگارشان، خود اعمالشان را به ايشان بر مى گرداند، تا ظلمى به ايشان نشود(۱۹).
 
در روزى كه كفار بر آتش عرضه مى شوند، به ايشان گفته مى شود: هر سرمايه خيرى داشتيد، در زندگى دنيا از دست داديد و با آن عياشى كرديد، در نتيجه، امروز در برابر استكبارى كه در زمين و بدون حق مى ورزيدند، به عذاب خوارى دچار مى شويد. هم به خاطر استكبارتان و هم به خاطر فسقى كه مرتكب مى شديد(۲۰).
 
<center> «'''بیان آيات'''» </center>
<center> «'''بیان آيات'''» </center>
   
   
بعد از آنكه در جمله ((لينذر الذين ظلموا و بشرى للمحسنين (( مردم را به دو قسم ((ظالمين (( و ((محسنين (( تقسيم نمود و در آن اشاره كرد به اينكه ظالمان سرنوشتى دارند كه همواره از آن مى ترسند و خود را بر حذر مى دارند، و محسنين سرنوشتى دارند كه همواره برايشان مسرت آور است ، اينك در اين فصل از آيات همان مطالب را به طور مفصل شرح مى دهد و مى فرمايد: مردم دو دسته اند: يك دسته تائبين هستند كه همواره به سوى خدا رجوع دارند و در برابر او تسليمند، و ايشان كسانى اند كه اعمال نيكترشان قبول مى شود، و از گناهانشان در مى گذرند، و جزو اصحاب جنتند. دسته ديگر خاسران و زيانكارانند كه همان سرنوشتى كه امت هاى گذشته از جن و انس بدان گرفتار شدند در باره اينان نيز حتمى شده .
بعد از آن كه در جمله «لِيُنذِرَ الّذِينَ ظَلَمُوا وَ بُشرَى لِلمُحسِنِين»، مردم را به دو قسم: «ظَالمين» و «مُحسنين» تقسيم نمود و در آن اشاره كرد به اين كه «ظالمان»، سرنوشتى دارند كه همواره از آن مى ترسند و خود را بر حذر مى دارند، و «محسنين»، سرنوشتى دارند كه همواره برايشان مسرّت آور است، اينك در اين فصل از آيات، همان مطالب را به طور مفصل شرح مى دهد و مى فرمايد:  
 
مردم دو دسته اند: يك دسته، «تائبين» هستند كه همواره به سوى خدا رجوع دارند و در برابر او تسليم اند، و ايشان كسانى اند كه اعمال نيكترشان قبول مى شود، و از گناهانشان در مى گذرند، و جزو اصحاب جنّت اند. دسته ديگر، «خاسران» و زيانكارانند كه همان سرنوشتى كه امت هاى گذشته از جنّ و انس بدان گرفتار شدند، در باره اينان نيز حتمى شده.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۳۰۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۳۰۶ </center>
آنگاه طائفه اول را به كسى مثل زده كه ايمان به خدا دارد و تسليم او و نيكوكار به والدين خويش است و همواره از خدا مى خواهد تا شكر بر نعمتهايش را به او الهام كند، نعمتهايى كه به خودش داده ، و نعمتهايى كه به پدر و مادرش ارزانى داشته ، و نيز مى خواهد كه عمل صالح و اصلاح ذريه اش را به وى الهام كند. و طائفه دوم را به كسى مثل زده كه عاق پدر و مادرش باشد، وقتى او را به سوى ايمان به خدا و روز جزاء مى خوانند مى گويد: اين حرفها جزو خرافات كهنه و قديمى است ، و به اين اكتفاء نموده پدر و مادر را تهديد مى كند كه ديگر از اين حرفها نزنند.
آنگاه طائفۀ اول را به كسى مَثَل زده كه ايمان به خدا دارد و تسليم او و نيكوكار به والدين خويش است و همواره از خدا مى خواهد تا شكر بر نعمت هايش را به او الهام كند. نعمت هايى كه به خودش داده، و نعمت هايى كه به پدر و مادرش ارزانى داشته. و نيز، مى خواهد كه عمل صالح و اصلاح ذرّيه اش را به وى الهام كند.  
 
و طایفۀ دوم را به كسى مَثَل زده كه عاق پدر و مادرش باشد، وقتى او را به سوى ايمان به خدا و روز جزا مى خوانند، مى گويد: اين حرف ها، جزو خرافات كهنه و قديمى است، و به اين اكتفا نموده، پدر و مادر را تهديد مى كند كه ديگر از اين حرف ها نزنند.


«'''وَ وَصّيْنَا الإنسانَ بِوَلِدَيْهِ إِحْساناً...'''»:
«'''وَ وَصّيْنَا الإنسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْساناً...'''»:


كلمه ((وصيت (( به طورى كه راغب گفته به معناى آن است كه به ديگرى پيشنهاد كنى كه فلان كار را بكند، و اين پيشنهاد تواءم با موعظه و خيرخواهى باشد. و كلمه ((توصيه (( بر وزن تفعيل و از ماده وصيت است ؛ و در قرآن آمده : ((و وصى بها ابراهيم بنيه (( پس مى توان گفت مفعول دوم اين كلمه كه با حرف ((باء(( مفعولش مى شود، از قبيل اعمال است (چون هميشه انسان ، ديگرى را توصيه مى كند كه عملى را انجام دهد)، در نتيجه توصيه خدا به والدين ، توصيه فرزندان است به عملى كه مربوط به والدين باشد كه عبارت است از احسان به آنان .
كلمه «وصيت» - به طورى كه راغب گفته - به معناى آن است كه به ديگرى پيشنهاد كنى كه فلان كار را بكند، و اين پيشنهاد، توأم با موعظه و خيرخواهى باشد. و كلمه «توصيه»، بر وزن تفعيل و از مادۀ وصيت است و در قرآن آمده: «وَ وَصّى بِهَا إبرَاهِيمُ بَنِيه». پس مى توان گفت مفعول دوم اين كلمه كه با حرف «باء» مفعولش مى شود، از قبيل اعمال است (چون هميشه انسان، ديگرى را توصيه مى كند كه عملى را انجام دهد). در نتيجه، توصيه خدا به والدين، توصيه فرزندان است به عملى كه مربوط به والدين باشد، كه عبارت است از: احسان به آنان.


معناى آيه : ((و وصينا الانسان بوالديه احسانا...((
== معناى آيه: «وَ وَصّينَا الإنسَانَ بِوَالِدَيهِ إحسَاناً...» ==


و بنابراين بيان ، تقدير كلام ((و وصينا الانسان بوالديه ان يحسن اليهما احسانا(( مى باشد، يعنى ما سفارش كرديم انسان را به پدر و مادرش كه به آن دو احسان كند به هر مقدار كه باشد و بتواند. مفسرين در اعراب كلمه ((احسانا(( اقوالى ديگر دارند. بعضى گفته اند: كلمه مذكور مفعول مطلق است اما بر اين اساس كه كلمه ((وصينا(( متضمن معناى ((احسنا(( باشد، و تقدير كلام ((وصينا الانسان محسنين اليهما احسانا(( است . و بعضى ديگر گفته اند: كلمه مذكور صفت است براى مصدرى كه حذف شده ، البته با مضافى كه در تقدير است ، و تقدير كلام ((و وصينا ايصاء ذا احسان (( است . بعضى ديگر گفته اند: كلمه مزبور مفعول له است ، و تقدير كلام ((و وصينا الانسان بوالديه لاحساننا اليهما(( است . و نيز وجوهى ديگر از اين قبيل .
و بنابراين بيان ، تقدير كلام ((و وصينا الانسان بوالديه ان يحسن اليهما احسانا(( مى باشد، يعنى ما سفارش كرديم انسان را به پدر و مادرش كه به آن دو احسان كند به هر مقدار كه باشد و بتواند. مفسرين در اعراب كلمه ((احسانا(( اقوالى ديگر دارند. بعضى گفته اند: كلمه مذكور مفعول مطلق است اما بر اين اساس كه كلمه ((وصينا(( متضمن معناى ((احسنا(( باشد، و تقدير كلام ((وصينا الانسان محسنين اليهما احسانا(( است . و بعضى ديگر گفته اند: كلمه مذكور صفت است براى مصدرى كه حذف شده ، البته با مضافى كه در تقدير است ، و تقدير كلام ((و وصينا ايصاء ذا احسان (( است . بعضى ديگر گفته اند: كلمه مزبور مفعول له است ، و تقدير كلام ((و وصينا الانسان بوالديه لاحساننا اليهما(( است . و نيز وجوهى ديگر از اين قبيل .
۱۴٬۵۵۷

ویرایش