گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۸ بخش۲۴: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۱۶: خط ۱۱۶:
<span id='link208'><span>
<span id='link208'><span>


==توضيحى درباره قبول بهترين عمل ، در مقابل در گذشتن از سيئات ==
«'''أُولَئك الَّذِينَ نَتَقَبَّلُ عَنهُمْ أَحْسنَ مَا عَمِلُوا وَ نَتَجَاوَزُ عَن سيِّئَاتهِمْ فى أَصحَابِ الجَْنَّةِ ...'''»:
أُولَئك الَّذِينَ نَتَقَبَّلُ عَنهُمْ أَحْسنَ مَا عَمِلُوا وَ نَتَجَاوَزُ عَن سيِّئَاتهِمْ فى أَصحَبِ الجَْنَّةِ ...
 
كلمه ((نتقبل (( متكلم مع الغير از مضارع باب تفعل است ، و تقبل همان معناى قبول را دارد، اما از آن بليغ ‌تر است . و مراد از ((احسن ما عملوا(( اطاعتهاى واجب و مستحب است ، چون اين طاعات است كه پذيرفته مى شود، اما مباحات هر چند هم داراى حسن باشد تقبل نمى پذيرد - صاحب مجمع البيان چنين گفته ، و تفسير خوبى است . مؤ يد آن اين است كه تقبل بهترين عمل را در مقابل بخشودگى گناهان قرار داده ، پس كانه گفته شده اعمال انسان دو جور است ، يا طاعات است ، يعنى واجبات و مستحبات ، كه بهترين اعمال او است كه ما آن را قبول مى كنيم ، و يا گناهان است كه از آن درمى گذريم ، و اما آن اعمالى كه طاعت و حسنه نيست نه مقبول است و نه غير مقبول .
كلمه ((نتقبل (( متكلم مع الغير از مضارع باب تفعل است ، و تقبل همان معناى قبول را دارد، اما از آن بليغ ‌تر است . و مراد از ((احسن ما عملوا(( اطاعتهاى واجب و مستحب است ، چون اين طاعات است كه پذيرفته مى شود، اما مباحات هر چند هم داراى حسن باشد تقبل نمى پذيرد - صاحب مجمع البيان چنين گفته ، و تفسير خوبى است . مؤ يد آن اين است كه تقبل بهترين عمل را در مقابل بخشودگى گناهان قرار داده ، پس كانه گفته شده اعمال انسان دو جور است ، يا طاعات است ، يعنى واجبات و مستحبات ، كه بهترين اعمال او است كه ما آن را قبول مى كنيم ، و يا گناهان است كه از آن درمى گذريم ، و اما آن اعمالى كه طاعت و حسنه نيست نه مقبول است و نه غير مقبول .
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۳۱۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۳۱۰ </center>
و جمله ((فى اصحاب الجنه (( متعلق است به جمله ((نتجاوز(( و معنايش اين است كه : ما از گناهان آنان نيز در جمله كسانى كه گناهانشان بخشوده مى شود و اهل بهشت مى شوند، درمى گذريم . در نتيجه جمله مزبور حال از ضمير عنهم خواهد بود.
و جمله ((فى اصحاب الجنه (( متعلق است به جمله ((نتجاوز(( و معنايش اين است كه : ما از گناهان آنان نيز در جمله كسانى كه گناهانشان بخشوده مى شود و اهل بهشت مى شوند، درمى گذريم . در نتيجه جمله مزبور حال از ضمير عنهم خواهد بود.
((وعد الصدق الذى كانوا يوعدون (( - يعنى خداوند با اين كلام خود وعده شان مى دهد وعده اى صدق كه تاكنون به زبان انبياء و رسل وعده داده مى شدند. ممكن هم هست مراد اين باشد كه در قيامت با اين تقبل و تجاوز آن وعده صدقى كه در دنيا داده مى شدند منجر مى شود.
 
وَ الَّذِى قَالَ لِوَلِدَيْهِ أُفٍ لَّكُمَا أَ تَعِدَانِنى أَنْ أُخْرَجَ وَ قَدْ خَلَتِ الْقُرُونُ مِن قَبْلى
«'''وعد الصدق الذى كانوا يوعدون'''» - يعنى خداوند با اين كلام خود وعده شان مى دهد وعده اى صدق كه تاكنون به زبان انبياء و رسل وعده داده مى شدند. ممكن هم هست مراد اين باشد كه در قيامت با اين تقبل و تجاوز آن وعده صدقى كه در دنيا داده مى شدند منجر مى شود.
 
«'''وَ الَّذِى قَالَ لِوَلِدَيْهِ أُفٍ لَّكُمَا أَ تَعِدَانِنى أَنْ أُخْرَجَ وَ قَدْ خَلَتِ الْقُرُونُ مِن قَبْلى'''»:
 
بعد از آنكه وضع انسان تائب و تسليم به خدا، و درخواست او براى خلوص و اخلاص و نيكى به والدين ، و اصلاح اولادش را ذكر كرد، در مقابل اين انسان ، انسان ديگرى را يادآور شده كه به خدا و رسولش و معاد، كفر مى ورزد؛ و چون پدر و مادرش او را به سوى ايمان دعوت نموده از معاد مى ترسانند عاق پدر و مادر مى شود.
بعد از آنكه وضع انسان تائب و تسليم به خدا، و درخواست او براى خلوص و اخلاص و نيكى به والدين ، و اصلاح اولادش را ذكر كرد، در مقابل اين انسان ، انسان ديگرى را يادآور شده كه به خدا و رسولش و معاد، كفر مى ورزد؛ و چون پدر و مادرش او را به سوى ايمان دعوت نموده از معاد مى ترسانند عاق پدر و مادر مى شود.
پس اينكه فرمود: ((و الذى قال لوالديه اف لكما((، ظاهرش اين است كه مبتدائى است در معناى جمع كه خبرش جمله ((اولئك الذين (( است . و كلمه ((اف (( يك كلمه است ولى دو معنا را اظهار مى دارد، يكى خستگى و يكى هم خشم . و جمله ((اتعداننى ان اخرج (( استفهامى است توبيخى ، و معنايش اين است كه : آيا مرا تهديد مى كنى كه يك بار ديگر از قبرم بيرونم كنند، و براى پس دادن حساب حاضرم سازند، و خلاصه آيا مرا به معاد تهديد مى كنى ؟ در حالى كه ((و قد خلت القرون من قبلى (( امت هايى كه قبل از من بودند و هلاك شدند، احدى از آنان زنده و مبعوث نشد.
پس اينكه فرمود: ((و الذى قال لوالديه اف لكما((، ظاهرش اين است كه مبتدائى است در معناى جمع كه خبرش جمله ((اولئك الذين (( است . و كلمه ((اف (( يك كلمه است ولى دو معنا را اظهار مى دارد، يكى خستگى و يكى هم خشم . و جمله ((اتعداننى ان اخرج (( استفهامى است توبيخى ، و معنايش اين است كه : آيا مرا تهديد مى كنى كه يك بار ديگر از قبرم بيرونم كنند، و براى پس دادن حساب حاضرم سازند، و خلاصه آيا مرا به معاد تهديد مى كنى ؟ در حالى كه ((و قد خلت القرون من قبلى (( امت هايى كه قبل از من بودند و هلاك شدند، احدى از آنان زنده و مبعوث نشد.
و اين استفهام در حقيقت به پندار آنان حجتى بوده بر نفى معاد، به اين بيان كه اگر در اين ميان احياء و بعثى مى بود، بايد بعضى از افرادى كه تاكنون مرده اند زنده شده باشند، با اينكه مردگان تا امروز بشر، در اين قرنهاى طولانى كه نمى توان آغازش را دقيقا معين كرد، آن قدر زياد بودند كه از حد شمار بيرونند، و از هيچ يك آنها خبر و اثرى نشده . ولى اين نابخردان اينقدر نفهميده اند كه اگر بعضى از مردگان گذشته زنده مى شدند، در دنيا زنده مى شدند، و تهديد و وعيد خداى سبحان اين نيست ، بلكه زنده شدن در آخرت و برخاستن در نشاءه ديگر است نه در دنيا.
و اين استفهام در حقيقت به پندار آنان حجتى بوده بر نفى معاد، به اين بيان كه اگر در اين ميان احياء و بعثى مى بود، بايد بعضى از افرادى كه تاكنون مرده اند زنده شده باشند، با اينكه مردگان تا امروز بشر، در اين قرنهاى طولانى كه نمى توان آغازش را دقيقا معين كرد، آن قدر زياد بودند كه از حد شمار بيرونند، و از هيچ يك آنها خبر و اثرى نشده . ولى اين نابخردان اينقدر نفهميده اند كه اگر بعضى از مردگان گذشته زنده مى شدند، در دنيا زنده مى شدند، و تهديد و وعيد خداى سبحان اين نيست ، بلكه زنده شدن در آخرت و برخاستن در نشاءه ديگر است نه در دنيا.
((و هما يستغيثان اللّه ويلك امن ان وعد اللّه حق (( - كلمه ((يستغيثان (( از مصدر استغاثه است ، كه به معناى طلب غوث (پناه ) از خدا است . و معناى جمله اين است كه : در حالى كه پدر و مادرش از خدا طلب مى كنند كه پناهشان دهد، و در اقامه حجت و متمايل كردن دل فرزند به سوى ايمان كمكشان فرمايد، به فرزندشان مى گويند: واى بر تو! به خدا و به آنچه رسولش آورده كه يكى از آنها وعده به معاد است ايمان بياور، و مطمئن باش كه وعده خدا به معاد كه به وسيله رسولانش ‍ داده ، وعده اى است حق .
 
«'''و هما يستغيثان اللّه ويلك امن ان وعد اللّه حق'''» - كلمه ((يستغيثان (( از مصدر استغاثه است ، كه به معناى طلب غوث (پناه ) از خدا است . و معناى جمله اين است كه : در حالى كه پدر و مادرش از خدا طلب مى كنند كه پناهشان دهد، و در اقامه حجت و متمايل كردن دل فرزند به سوى ايمان كمكشان فرمايد، به فرزندشان مى گويند: واى بر تو! به خدا و به آنچه رسولش آورده كه يكى از آنها وعده به معاد است ايمان بياور، و مطمئن باش كه وعده خدا به معاد كه به وسيله رسولانش ‍ داده ، وعده اى است حق .
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۳۱۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۳۱۱ </center>
از اينجا روشن مى شود كه مراد آن پدر و مادر از اينكه گفتند ((ايمان بياور(( اين بوده كه به خدا و رسولش در آنچه رسول از ناحيه خدا آورده ايمان بياور. و اينكه گفت : ((ان وعد اللّه حق (( اين بوده كه فرزندشان به معاد ايمان بياورد، و نيز جمله قبلى را كه گفتند ايمان بياور تعليل كند و به فرزند مى فهماند اينكه گفتيم ايمان بياور به منظور انذار و تخويف بوده .
از اينجا روشن مى شود كه مراد آن پدر و مادر از اينكه گفتند ((ايمان بياور(( اين بوده كه به خدا و رسولش در آنچه رسول از ناحيه خدا آورده ايمان بياور. و اينكه گفت : ((ان وعد اللّه حق (( اين بوده كه فرزندشان به معاد ايمان بياورد، و نيز جمله قبلى را كه گفتند ايمان بياور تعليل كند و به فرزند مى فهماند اينكه گفتيم ايمان بياور به منظور انذار و تخويف بوده .
((فيقول ما هذا الا اساطير الاولين (( - اشاره با كلمه ((هذا(( به همان وعده و انذارى است كه پدر و مادرش كردند، و يا به همه آن دعوتهايى است كه نمودند. و معنايش اين است كه : اين انسان كه مورد بحث بود به والدين خود مى گويد: اين وعده هايى كه مى دهيد، و اين تهديدهايى كه مرا با آن مى ترسانيد، و يا همه اين دعوتهايى كه مى كنيد چيزى جز خرافات مردم وحشى قرون گذشته نيست .
 
أُولَئك الَّذِينَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ ...
«'''فيقول ما هذا الا اساطير الاولين'''» - اشاره با كلمه ((هذا(( به همان وعده و انذارى است كه پدر و مادرش كردند، و يا به همه آن دعوتهايى است كه نمودند. و معنايش اين است كه : اين انسان كه مورد بحث بود به والدين خود مى گويد: اين وعده هايى كه مى دهيد، و اين تهديدهايى كه مرا با آن مى ترسانيد، و يا همه اين دعوتهايى كه مى كنيد چيزى جز خرافات مردم وحشى قرون گذشته نيست .
در تفسير آيه ۲۵ سوره حم سجده مطالبى در باره اين جمله گذشت .
 
«'''أُولَئك الَّذِينَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ ...'''»:
در تفسير آيه ۲۵ سوره «حم سجده»، مطالبى در باره اين جمله گذشت.
<span id='link209'><span>
<span id='link209'><span>
==اشاره به اختلاف درجات مؤ منين نيكوكار و كافران بدكار متناسب با اختلاف نفوس واعمال هر يك ==
==اشاره به اختلاف درجات مؤ منين نيكوكار و كافران بدكار متناسب با اختلاف نفوس واعمال هر يك ==
وَ لِكلٍّ دَرَجَتٌ ممَّا عَمِلُوا ...
وَ لِكلٍّ دَرَجَتٌ ممَّا عَمِلُوا ...
۱۶٬۰۵۴

ویرایش