۱۷٬۰۳۱
ویرایش
خط ۱۰۳: | خط ۱۰۳: | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۲۴۳ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۲۴۳ </center> | ||
و از بين اين دو قول، قول اول لطيف تر است. | و از بين اين دو قول، قول اول لطيف تر است. | ||
==وصف حال هر «أفّاك أثِيم»، كه به آيات خدا استكبار ورزيده، استهزاء مى كنند== | |||
«'''وَيْلٌ لِكلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ'''»: | «'''وَيْلٌ لِكلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ'''»: | ||
خط ۱۰۸: | خط ۱۱۰: | ||
«ويل»، به معناى «هلاكت»، و «أفّاك»، مبالغه از «إفك» است كه به معناى دروغ است. و كلمه «أثيم»، مشتق از «إثم» است كه به معناى گناه و نافرمانى است. و معناى آيه اين است كه: هلاكت و مرگ بر هر دروغگوى گناهكار. | «ويل»، به معناى «هلاكت»، و «أفّاك»، مبالغه از «إفك» است كه به معناى دروغ است. و كلمه «أثيم»، مشتق از «إثم» است كه به معناى گناه و نافرمانى است. و معناى آيه اين است كه: هلاكت و مرگ بر هر دروغگوى گناهكار. | ||
«'''يَسمَعُ ءَايَاتِ اللَّهِ تُتْلى عَلَيْهِ ثمَّ يُصِرُّ مُستَكْبراً كَأَن لَّمْ يَسمَعْهَا ...'''»: | |||
اين جمله، صفت هر افّاك اثيم است. و كلمه «ثُمّ»، تأخّر رتبى را مى رساند، و معناى استبعاد را مى فهماند. و كلمه «يُصِرُّ»، مضارع از «اصرار» است، كه به معناى ملازمت و دست برنداشتن از فعلى است. | |||
اين | و معناى جمله اين است كه: افاك اثيم، آيات خدا را - كه همان آيات قرآنى است - مى شنود كه برايش مى خوانند، و باز هم از كفر خود دست برنداشته، همچنان در برابر حق، مقاومت و گردنكشى مى كند و در مقابل آن، خاضع نمى گردد. مثل اين كه اصلا اين آيات را نشنيده. پس تو او را به عذابى دردناك بشارت بده. | ||
«'''وَ إِذَا عَلِمَ مِنْ ءَايَاتِنَا شيْئاً اتّخَذَهَا هُزُواً ...'''»: | |||
وَ إِذَا عَلِمَ مِنْ | |||
از ظاهر سياق | از ظاهر سياق بر مى آيد كه ضمير «اتّخَذَها» به آيات بر مى گردد، و كلمۀ «هُزُواً» هم، مربوط به همه آيات است، نه آنچه كه بدان عالم شده. چون اگر متعلق و مربوط به خصوص آن آيات بود، بايد مى فرمود: «اتّخَذَهُ»، و اين كه ضمير مؤنث آورده، خود كمال جهل آن افّاك اثيم را مى رساند، و معنايش اين مى شود: اين افّاك اثيم و اين مُصرّ و مستكبر، چون به بعضى از آيات ما عالم مى شود، همۀ آن ها را استهزاء مى كند. | ||
«'''أُولئِكَ لَهُم عَذَابٌ مُهِينٌ'''» - چنين كسانى عذابى مهين | «'''أُولئِكَ لَهُم عَذَابٌ مُهِينٌ'''» - چنين كسانى عذابى مهين دارند. يعنى عذابى ذليل كننده. و اگر عذاب را به اين صفت توصيف فرمود، براى اين است كه در مقابل استكبار و خودپرستى آنان و استهزاءشان قرار گيرد. و اشاره به «أُولئِكَ» - كه مخصوص جماعت است - اشاره به كلّ افّاك اثيم است. البته در تفسير آيه، وجوهى ديگر گفته اند كه چون فایده اى در نقل آن ها نديديم، از نقل و ايراد آن اقوال صرف نظر كرديم. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۲۴۴ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۲۴۴ </center> | ||
«'''مِن وَرَائهِمْ جَهَنَّمُ وَ لا يُغْنى عَنهُم مَا كَسبُوا شيْئاً وَ لا مَا اتّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ أَوْلِيَاءَ'''»: | «'''مِن وَرَائهِمْ جَهَنَّمُ وَ لا يُغْنى عَنهُم مَا كَسبُوا شيْئاً وَ لا مَا اتّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ أَوْلِيَاءَ'''»: | ||
به خاطر | به خاطر اين كه مشتغل به دنيا شدند، و از حق اعراض نموده، توجهى به آثار سوء اعمال خود نكردند، جهنم را پشت سر آنان قرار داد، و فرمود: در پشت سر، جهنمى دارند. با اين كه جهنّم، در پيشِ رو و آيندۀ آنان قرار دارد، و دارند به طرف آن مى روند. | ||
بعضى از | بعضى از مفسران گفته اند: كلمۀ «وَرَائِهِم»، به معناى «قُدّامِهِم: پيشِ رويشان» است. از آن جمله، مرحوم طبرسى در مجمع البيان گفته: كلمه «وَرَاء»، هم به معناى پشت سر است و هم، پيش رو. هر چيزى از تو گُم شود، وراى تو قرار مى گيرد. چه اين كه پشت سرت باشد، و چه پيشِ رويت. و تعبير به «مِن وَرَائِهِم جَهَنّم»، مى فهماند كه اين قضاء رانده شده حتمى است. | ||
و مراد از آنچه كسب كرده اند در | و مراد از آنچه كسب كرده اند در جملۀ «وَ لَا يُغنِى عَنهُم مَا كَسَبُوا شَيئاً»، اموال و هر چيز ديگرى است كه در دنيا به دست آورده اند. و كلمۀ «شيئاً»، از آن جا كه نكره آمده، تحقير را افاده مى كند، و چنين معنا مى دهد كه: در روز حساب، آنچه از مال و جاه و ياوران كه در دنيا كسب كرده بودند، حتى به قدر پشيزى به دردشان نمى خورد. | ||
و | و كلمۀ «ما» در جمله «وَ لَا مَا اتّخَذُوا مِن دُونِ اللّه أولِيَاء»، مصدريه است، و مراد از «اولياء»، همان ارباب اصنام است، كه مشركان، آن ها را براى خود ارباب پنداشته، و معتقد بودند كه در درگاه خدا ايشان را شفاعت مى كند. ممكن هم هست مراد از آن ها، همان بت ها باشند. | ||
و جمله | و جمله «وَ لَهُم عَذَابٌ عَظِيم»، تأكيد همان وعيد و تهديدى است كه در جمله «وَيلٌ لِكُلّ أفّاكٍ أثِيم»، و هم در جمله «فَبَشّرهُ بِعَذَابٍ ألِيم»، و بار سوم در جمله «أُولئِكَ لَهُم عَذَابٌ مُهِين»، و بار چهارم در جمله «مِن وَرَائِهِم جَهَنّمُ»، و بار پنجم در جمله «وَ لَهُم عَذَابٌ عَظِيم» داده بود، كه در خلال اين پنج جمله فهمانده بود كه عذابشان هم «اليم» است، و هم «مهين»، و هم «عظيم». | ||
«'''هَذَا هُدًى وَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِئَايَاتِ رَبّهِمْ لهَُمْ عَذَابٌ مِن رِّجْزٍ أَلِيمٌ'''»: | «'''هَذَا هُدًى وَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِئَايَاتِ رَبّهِمْ لهَُمْ عَذَابٌ مِن رِّجْزٍ أَلِيمٌ'''»: | ||
كلمه | كلمه «هذا»، اشاره به قرآن است، و اگر فرمود: «اين، هدايت است» و نفرمود: «اين، هادى است»، به منظور مبالغه در هدايت است. همچنان كه وقتى مى خواهيم بگوييم: زيد بى اندازه عادل است، مى گوييم: «زيد، عدل است». و كلمه «رِجز» - به طورى كه گفته اند - به معناى شديدترين عذاب است، و در اصل به معناى اضطراب بوده. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۲۴۵ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۲۴۵ </center> | ||
اين آيه | اين آيه شريفه، در مقام ردّ آن نسبتى است كه به قرآن دادند، و آن را با استهزاء خود خوار شمردند، و خلاصه، تهديد كسانى است كه به آيات خدا كفر بورزند. | ||
«'''اللَّهُ الَّذِى سَخَّرَ لَكُمُ الْبَحْرَ لِتَجْرِى الْفُلْكُ فِيهِ بِأَمْرِهِ ...'''»: | «'''اللَّهُ الَّذِى سَخَّرَ لَكُمُ الْبَحْرَ لِتَجْرِى الْفُلْكُ فِيهِ بِأَمْرِهِ ...'''»: | ||
بعد از | بعد از آن كه خداى سبحان، حال افّاكان را بيان كرد كه از ايمان به آيات خدا وقتى كه براى آنان تلاوت مى شود، آن آيات را استكبار مى ورزند، و استهزاء مى كنند، با اين كه علم به حقانيت آن دارند. و سپس با بيانى مبالغه آميز، آنان را به سخت ترين عذاب تهديد نمود، اينك در اين آيه، با خطاب دسته جمعى، كفار و مؤمنان را مخاطب قرار مى دهد و پاره اى از آيات ربوبيت را كه در آن منتى عظيم بر آنان هست و به هيچ وجه نمى توانند آن را انكار كنند، بر مى شمارد. | ||
و به اين | و به اين منظور، نخست مسأله تسخير دريا، و سپس تسخير تمامى موجودات در زمين و آسمان را خاطرنشان مى سازد، و معلوم است كه هيچ انسانى به خود اجازه نمى دهد كه اين گونه آيات را انكار كند، مگر آن كه فطرت انسانيت خود را از دست داده باشد، و فراموش كرده باشد كه موجودى است داراى تفكر، و به خاطر همين خاصيت تفكر از ساير جانداران متمايز شده است. | ||
و | و بنابراين، حرف لام در كلمه «لَكُم»، لام غايت خواهد بود، و به آيه چنين معنا مى دهد: خداوند به خاطر شما دريا را مسخّر كرد. يعنى آن را طورى آفريد كه كشتى شما بتواند بر روى آن جريان يابد و انسان ها از آن بهره مند شوند. ممكن هم هست «لام» را، لام تعديه بگيريم. در نتيجه، مسخّر كننده دريا، خود انسان مى شود، كه آن را به اذن خدا، مسخّر خود مى كند. | ||
و جمله | و جمله «لِتَجرِىَ الفُلكُ فِيهِ بِأمرِهِ»، غايت و نتيجه تسخير بحر است، و جريان كشتى در دريا به امر خدا، عبارت است از: ايجاد جريان با كلمه «كُن». چون آثار اشياء نيز مانند خود اشياء منسوب به خداى تعالى است. و معناى جمله «وَ لِتَبتَغُوا مِن فَضلِهِ»، اين است كه خداى تعالى، درياها را اين چنين رام كرد، تا شما عطيه او را طلب كنيد. يعنى با سفرهاى دريايى، رزق خود را به دست آوريد. | ||
و معناى جمله | و معناى جمله «وَ لَعَلّكُم تَشكُرُون»، اين است كه: خداى تعالى چنين كرد، به اميد اين كه شما در مقابل آن، او را شكر گزاريد. | ||
وَ | «'''وَ سَخَّرَ لَكُم مَا فِى السّمَاوَاتِ وَ مَا فى الاَرْضِ جَمِيعاً مِنْهُ...'''»: | ||
اين سخن از باب ترقى دادن | اين سخن از باب ترقى دادن كلام، و عطف عام بر خاص است. قبلا داستان تسخير درياها را فرموده بود كه جزئى از اجزاء آسمان و زمين است و در اين جا، تسخير همه موجودات در آسمان ها و زمين را براى انسان ها، به رُخ مى كشد. و سخن در باره كلمه «لَكُم»، همان سخنى است كه در نظير آن در آيه قبل گذشت. و كلمه «جميعاً»، تأكيد است براى آنچه در آسمان ها و زمين است. ممكن هم هست حال از آن باشد. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۲۴۶ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۲۴۶ </center> | ||
«'''وَ سَخّرَ لَكُم مَا فِى السّماوَاتِ وَ الأرضِ جَمِيعا'''» - معناى تسخير آنچه در آسمان ها و زمين است براى انسان، اين است كه اجزاء عالَم مشهود همه بر طبق يك نظام جريان دارد، و نظامى واحد بر همۀ آن ها حاكم است و بعضى را به بعضى ديگر مرتبط، و همه را با انسان مربوط و متصل مى سازد. و در نتيجه، انسان در زندگى خود از موجودات علوى و سفلى منتفع مى شود، و روز به روز، دامنۀ انتفاع و بهره گيرى جوامع بشرى از موجودات زمينى و آسمانى گسترش مى يابد، و آن ها را از جهات گوناگون، واسطه رسيدن به اغراض خود، يعنى مزاياى حياتى خود قرار مى دهد. پس به همين جهت، تمامى اين موجودات مسخّر انسان اند. | |||
و كلمه «مِن» در «مِنهُ»، ابتداء را مى رساند، و ضمير آن به خداى تعالى بر مى گردد، و اين جار و مجرور، حال است براى آنچه در آسمان ها و زمين است. و معنايش اين مى شود كه: خداى تعالى، تمامى آنچه را كه در آسمان ها و زمين است، مسخّر شما كرد، در حالى كه هستى همه آن ها، از ناحيه خدا آغاز شده است. | |||
پس ذوات همه موجودات از ناحيه خدا آغاز شده. چون او آن ها را ايجاد كرده، در حالى كه قبل از ايجاد، الگويش را از جايى نگرفته. و همچنين آثار و خواص آن ها نيز، مخلوقات اويند كه يكى از آثار و خواص آن ها، همين ارتباط آن ها به يك ديگر است كه نظام جارى در آن ها به وجود آورده. نظامى كه با زندگى انسان ها مرتبط است، همچنان كه در جاى ديگر فرموده: «اللّهُ يَبدَؤُ الخَلقَ ثُمّ يُعِيدُهُ». و نيز فرموده: «إنّهُ هُوَ يُبدِئُ وَ يُعِيدُ». | |||
پس ذوات همه موجودات از ناحيه خدا آغاز شده | |||
مفسران براى كلمه «منه»، معانى ديگرى ذكر مى كنند، كه هيچ يك از آن ها خالى از تكلّف نيست، و به همين جهت متعرض آن ها نشديم. | |||
«'''إنّ فِى ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَومٍ يَتَفَكّرُون'''» - وجه ارتباط آيات نامبرده با تفكّر روشن است. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۲۴۷ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۲۴۷ </center> | ||
<span id='link171'><span> | <span id='link171'><span> |
ویرایش