گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۸ بخش۹: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۲۲: خط ۱۲۲:
<span id='link83'><span>
<span id='link83'><span>


==پاسخ اشكال دوم ==
و نيز ممكن است از اشكال دومى پاسخ داده شود به اين كه:  
و نيز ممكن است از اشكال دومى پاسخ داده شود به اينكه : هر چند معهود از كلام خداى تعالى در معناى روح همين است كه گفته شد، و ليكن در آيه مورد بحث هم اگر بخواهيم روح را بر همين معنا حمل كنيم و بگوييم : منظور، روح امرى و يا جبرئيل است ، باعث مى شود كه كلمه ((اوحينا(( را به معناى ((ارسلنا(( بگيريم (و آيه را چنين معنا كنيم : ما اين چنين فرستاديم به سويت روحى را از امر خود)، چون روح به معناى روح امرى و يا جبرئيل چيزى نيست كه قابل وحى باشد (و معنا ندارد مثلا بگوييم ما اين چنين فرشته اى را به سوى تو وحى كرديم ). پس هيچ چاره اى نداريم مگر اينكه بگوييم مراد از وحى كردن ارسال و فرستادن است ، و اين هم خيلى بعيد و ناجور است . پس آسان تر همين است كه بگوييم روح به معناى قرآن است نه اينكه ايحاء به معناى ارسال باشد. ولى با كمى دقت معلوم مى شود كه نه جواب اول درست است ، و نه جواب دوم .


بعضى ديگر از مفسرين گفته اند: مراد از روح همان روح امرى است ، كه هميشه با ملائكه وحى بر انبياء نازل مى شود، همچنان كه خودش فرموده : ((ينزل الملئكه بالروح من امره على من يشاء من عباده ان انذروا۹((، پس مراد از وحى كردن روح به سوى پيغمبر نازل كردن روح است بر آن جناب .
هرچند معهود از كلام خداى تعالى، در معناى «روح» همين است كه گفته شد، وليكن در آيه مورد بحث هم، اگر بخواهيم «روح» را بر همين معنا حمل كنيم و بگوييم: منظور، روح امرى و يا جبرئيل است، باعث مى شود كه كلمۀ «أوحَينَا» را به معناى «أرسَلنَا» بگيريم (و آيه را چنين معنا كنيم: ما اين چنين فرستاديم به سويت روحى را از امر خود). چون «روح» به معناى روح امرى و يا جبرئيل، چيزى نيست كه قابل وحى باشد (و معنا ندارد مثلا بگوييم ما اين چنين فرشته اى را به سوى تو وحى كرديم).
 
پس هيچ چاره اى نداريم مگر اين كه بگوييم: مراد از «وحى» كردن، ارسال و فرستادن است، و اين هم، خيلى بعيد و ناجور است. پس آسانتر همين است كه بگوييم: «روح» به معناى قرآن است، نه اين كه «ايحاء»، به معناى ارسال باشد. ولى با كمى دقت معلوم مى شود كه نه جواب اول درست است، و نه جواب دوم.
 
بعضى ديگر از مفسران گفته اند: مراد از «روح»، همان روح امرى است، كه هميشه با ملائكۀ وحى، بر انبيا نازل مى شود، همچنان كه خودش فرموده: «يُنَزِّلُ المَلائِكَةَ بِالرّوحِ مِن أمرِهِ عَلى مَن يَشَاءُ مِن عِبَادِهِ أن أنذِرُوا». پس مراد از وحى كردن روح به سوى پيغمبر، نازل كردن روح است بر آن جناب.


ممكن است براى توجيه اين وجه و اينكه چرا از ((انزال (( به ((وحى كردن (( تعبير كرده ، بگوييم : چون كلمه ((امر(( به طورى كه آيه ((انما امره اذا اراد شيئا ان يقول له كن (( بيان كرده ، عبارت است از كلمه خدا، و روح هم از امر خدا و از كلمات خداست ، همچنان كه خودش ‍ فرموده : ((قل الروح من امر ربى ((، پس روح كلمه خدا است ، و آيه ((انما المسيح عيسى بن مريم رسول اللّه و كلمته القيها الى مريم و روح منه (( نيز مصدق اين معنا است ، و نازل كردن كلمه خود تكليم و سخن گفتن است ، پس چه عيبى دارد كه از انزال روح به ايحاء و وحى كردن تعبير كند، با اينكه انبياء (عليهم السلام ) در اعمالشان مؤ يد به روح القدسند، و به وسيله همين روح است كه شرايع به آنان وحى مى شود همان طور كه فرموده : ((و ايدناه بروح القدس ((. و در تفسير آيه ((و اوحينا اليهم فعل الخيرات و اقام الصلوه و ايتاء الزكوه (( نيز به اين معنا اشاره كرديم .
ممكن است براى توجيه اين وجه و اينكه چرا از ((انزال (( به ((وحى كردن (( تعبير كرده ، بگوييم : چون كلمه ((امر(( به طورى كه آيه ((انما امره اذا اراد شيئا ان يقول له كن (( بيان كرده ، عبارت است از كلمه خدا، و روح هم از امر خدا و از كلمات خداست ، همچنان كه خودش ‍ فرموده : ((قل الروح من امر ربى ((، پس روح كلمه خدا است ، و آيه ((انما المسيح عيسى بن مريم رسول اللّه و كلمته القيها الى مريم و روح منه (( نيز مصدق اين معنا است ، و نازل كردن كلمه خود تكليم و سخن گفتن است ، پس چه عيبى دارد كه از انزال روح به ايحاء و وحى كردن تعبير كند، با اينكه انبياء (عليهم السلام ) در اعمالشان مؤ يد به روح القدسند، و به وسيله همين روح است كه شرايع به آنان وحى مى شود همان طور كه فرموده : ((و ايدناه بروح القدس ((. و در تفسير آيه ((و اوحينا اليهم فعل الخيرات و اقام الصلوه و ايتاء الزكوه (( نيز به اين معنا اشاره كرديم .
خط ۱۴۱: خط ۱۴۴:
و جاى هيچ شكى نيست كه حال رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) قبل از بعثت با حال آن جناب در بعد از بعثت فرق داشته ، آيه شريفه هم به همين فرق داشتن اشاره نموده ، مى فرمايد: آنچه بعد از نبوت دارا شد خداى تعالى از طريق وحى به او داد، و خودش در آن دخالتى نداشته .
و جاى هيچ شكى نيست كه حال رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) قبل از بعثت با حال آن جناب در بعد از بعثت فرق داشته ، آيه شريفه هم به همين فرق داشتن اشاره نموده ، مى فرمايد: آنچه بعد از نبوت دارا شد خداى تعالى از طريق وحى به او داد، و خودش در آن دخالتى نداشته .
<span id='link85'><span>
<span id='link85'><span>
==تصديق رسالت و ايمان رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم ==
==تصديق رسالت و ايمان رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم ==
((و لكن جعلناه نورا نهدى به من نشاء من عبادنا(( - ضمير در كلمه ((جعلناه (( به روح برمى گردد. و مراد از اينكه فرمود ((من نشاء(( در فرضى كه مراد از روح قرآن باشد رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) و مؤ منين به آن جناب خواهد بود، چون همه آنان از نور قرآن بهره مند شده و اهتداء مى يابند.
((و لكن جعلناه نورا نهدى به من نشاء من عبادنا(( - ضمير در كلمه ((جعلناه (( به روح برمى گردد. و مراد از اينكه فرمود ((من نشاء(( در فرضى كه مراد از روح قرآن باشد رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) و مؤ منين به آن جناب خواهد بود، چون همه آنان از نور قرآن بهره مند شده و اهتداء مى يابند.
۱۶٬۸۸۰

ویرایش