گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۸ بخش۷: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۳۸: خط ۱۳۸:
بعضى ديگر گفته اند: كلمه ((يعف (( عطف است بر كلمه ((يسكن الريح (( تا جمله ((بما كسبوا((، و به همين جهت آن را با ((و(( عطف كرد، نه با ((اءو((. و معنايش اين است كه : اگر بخواهد آنان را با ساكن كردن در دريا عقاب مى كند، و يا با دچار شدن به طوفان شكنجه مى نمايد، و اگر بخواهد از بسيارى عفو مى كند. اين تفسير هم مثل تفسير قبل داراى تكلف است .
بعضى ديگر گفته اند: كلمه ((يعف (( عطف است بر كلمه ((يسكن الريح (( تا جمله ((بما كسبوا((، و به همين جهت آن را با ((و(( عطف كرد، نه با ((اءو((. و معنايش اين است كه : اگر بخواهد آنان را با ساكن كردن در دريا عقاب مى كند، و يا با دچار شدن به طوفان شكنجه مى نمايد، و اگر بخواهد از بسيارى عفو مى كند. اين تفسير هم مثل تفسير قبل داراى تكلف است .


وَ يَعْلَمَ الَّذِينَ يجَدِلُونَ فى ءَايَتِنَا مَا لهَُم مِّن محِيصٍ
«'''وَ يَعْلَمَ الَّذِينَ يجَدِلُونَ فى ءَايَتِنَا مَا لهَُم مِّن محِيصٍ'''»:


بعضى گفته اند: اين جمله نتيجه اى است معطوف بر نتيجه ديگر كه حذف شده ، و تقدير آن چيزى نظير اين عبارت است : ((و يعف عن كثير ليظهر به قدرته و يعلم الذين يجادلون فى آياتنا ما لهم من مفر و لا مخلص (( يعنى : ((يكى از آيات خداوند كشتى ها است ، كه اگر بخواهد آن را چنين و چنان مى كند، تا بدين وسيله قدرت خود را بنماياند، و كسانى كه در آيات ما جدال مى كنند بفهمند كه هيچ راه گريزى ندارند((.  
بعضى گفته اند: اين جمله نتيجه اى است معطوف بر نتيجه ديگر كه حذف شده ، و تقدير آن چيزى نظير اين عبارت است : ((و يعف عن كثير ليظهر به قدرته و يعلم الذين يجادلون فى آياتنا ما لهم من مفر و لا مخلص (( يعنى : ((يكى از آيات خداوند كشتى ها است ، كه اگر بخواهد آن را چنين و چنان مى كند، تا بدين وسيله قدرت خود را بنماياند، و كسانى كه در آيات ما جدال مى كنند بفهمند كه هيچ راه گريزى ندارند((.  
خط ۱۴۶: خط ۱۴۶:
بعضى ديگر احتمال داده اند كه جمله مذكور عطف باشد بر جزاى شرط، يعنى بر ((يسكن ((، ((يظللن ((، ((يوبقهن ((، ((يعف (( به حذف ((ان (( ناصبه ، مثل اينكه بگويى ((ان جئتنى اكرمك و اعطيك كذا و كذا(( و كلمه ((اعطيك (( را به فتح مى خوانيم به تقدير ((ان (( ناصبه ، و چون اين مساءله مربوط به علم نحو است خواننده را بدين علم ارجاع مى دهيم .
بعضى ديگر احتمال داده اند كه جمله مذكور عطف باشد بر جزاى شرط، يعنى بر ((يسكن ((، ((يظللن ((، ((يوبقهن ((، ((يعف (( به حذف ((ان (( ناصبه ، مثل اينكه بگويى ((ان جئتنى اكرمك و اعطيك كذا و كذا(( و كلمه ((اعطيك (( را به فتح مى خوانيم به تقدير ((ان (( ناصبه ، و چون اين مساءله مربوط به علم نحو است خواننده را بدين علم ارجاع مى دهيم .
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۹۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۹۱ </center>
فَمَا أُوتِيتُم مِّن شىْءٍ فَمَتَعُ الحَْيَوةِ الدُّنْيَا ...
«'''فَمَا أُوتِيتُم مِّن شىْءٍ فَمَتَعُ الحَْيَوةِ الدُّنْيَا ...'''»:


اين آيه تفصيل و شرحى است براى مساءله روزى دادن كه قبلا بدان اشاره كرده بود، و آن را تقسيم مى كند به رزق عمومى و خصوصى . رزق عمومى عبارت است از ماديات كه خداوند آن را هم به مؤ من و هم به كافر داده . و رزق خصوصى عبارت است از آنچه نزد خدا ذخيره شده براى آخرت مؤ منين به تنهايى . و به مناسبت ذكرى هم از اوصاف مؤ منين نموده و اشاره اى هم به آينده ستمكاران در قيامت مى كند.
اين آيه تفصيل و شرحى است براى مساءله روزى دادن كه قبلا بدان اشاره كرده بود، و آن را تقسيم مى كند به رزق عمومى و خصوصى . رزق عمومى عبارت است از ماديات كه خداوند آن را هم به مؤ من و هم به كافر داده . و رزق خصوصى عبارت است از آنچه نزد خدا ذخيره شده براى آخرت مؤ منين به تنهايى . و به مناسبت ذكرى هم از اوصاف مؤ منين نموده و اشاره اى هم به آينده ستمكاران در قيامت مى كند.
خط ۱۵۲: خط ۱۵۲:
پس در جمله مورد بحث خطاب ((اوتيتم (( - به طورى كه از سياق برمى آيد - به عموم مردم است ، نه خصوص مشركين . و مراد از ((اوتيتم من شى ء(( تمامى نعمت هايى است كه خدا به مردم روزى كرده . و اگر كلمه ((متاع (( را به كلمه ((حياه (( اضافه فرموده ، اشاره است به اينكه نعمت هاى مادى ، روزى قطع مى شود و ثبات و دوامى ندارد. و معناى آيه اين است : آنچه به شما داده شده از نعمت هايى كه نزد شما است ، متاعى است كه در روزهاى اندكى از آن تمتع مى بريد.
پس در جمله مورد بحث خطاب ((اوتيتم (( - به طورى كه از سياق برمى آيد - به عموم مردم است ، نه خصوص مشركين . و مراد از ((اوتيتم من شى ء(( تمامى نعمت هايى است كه خدا به مردم روزى كرده . و اگر كلمه ((متاع (( را به كلمه ((حياه (( اضافه فرموده ، اشاره است به اينكه نعمت هاى مادى ، روزى قطع مى شود و ثبات و دوامى ندارد. و معناى آيه اين است : آنچه به شما داده شده از نعمت هايى كه نزد شما است ، متاعى است كه در روزهاى اندكى از آن تمتع مى بريد.


((و ما عند اللّه خير و ابقى للذين امنوا و على ربهم يتوكلون (( - مراد از ((ما عند اللّه (( ثواب هايى است كه خدا براى مؤ منين ذخيره كرده تا در آخرت به عنوان پاداش به ايشان بدهد. و لام در جمله ((للذين امنوا(( لام ملك است ، و اين جار و مجرور ظرف لغوى است . بعضى هم گفته اند لام متعلق است به كلمه ((ابقى ((. ولى وجه اول روشن تر است . و بهتر بودن آنچه نزد خداست بدين جهت است كه خالص است و آميخته با ناگواريها نيست و باقى تر بودن آن براى اين است كه مانند نعمت هاى دنيا با پايان پذيرفتن دنيا پايان نمى پذيرد.
«'''و ما عند اللّه خير و ابقى للذين امنوا و على ربهم يتوكلون'''» - مراد از ((ما عند اللّه (( ثواب هايى است كه خدا براى مؤ منين ذخيره كرده تا در آخرت به عنوان پاداش به ايشان بدهد. و لام در جمله ((للذين امنوا(( لام ملك است ، و اين جار و مجرور ظرف لغوى است . بعضى هم گفته اند لام متعلق است به كلمه ((ابقى ((. ولى وجه اول روشن تر است . و بهتر بودن آنچه نزد خداست بدين جهت است كه خالص است و آميخته با ناگواريها نيست و باقى تر بودن آن براى اين است كه مانند نعمت هاى دنيا با پايان پذيرفتن دنيا پايان نمى پذيرد.


صفات نيك مؤ منين : اجتناب از كبائر و فواحش ، گذشت ، دفع ظلم از يكديگر و...((
== صفات نيك مؤمنان: اجتناب از كبائر و فواحش، گذشت، دفع ظلم از يكديگر و...==


وَ الَّذِينَ يجْتَنِبُونَ كَبَئرَ الاثمِ وَ الْفَوَحِش وَ إِذَا مَا غَضِبُوا هُمْ يَغْفِرُونَ
«'''وَ الَّذِينَ يجْتَنِبُونَ كَبَائرَ الاثمِ وَ الْفَوَاحِش وَ إِذَا مَا غَضِبُوا هُمْ يَغْفِرُونَ'''»:


اين جمله عطف است بر جمله ((الذين آمنوا(( و اين آيه با دو آيه بعدش صفات نيك مؤ منين را مى شمارد. و اينكه بعضى از مفسرين آن را كلام تازه اى دانسته اند، حرفى است كه با سياق سازش ندارد.
اين جمله عطف است بر جمله ((الذين آمنوا(( و اين آيه با دو آيه بعدش صفات نيك مؤ منين را مى شمارد. و اينكه بعضى از مفسرين آن را كلام تازه اى دانسته اند، حرفى است كه با سياق سازش ندارد.
خط ۱۶۲: خط ۱۶۲:
و ((كبائر الاثم (( عبارت است از گناهان كبيره اى كه آثار سوئش بزرگ است ، و خداى تعالى از جمله آنها مى گسارى و قمار را شمرده ، و فرموده ((قل فيهما اثم كبير(( و كلمه ((فواحش (( جمع ((فاحشه (( است كه به معناى گناه شنيع و بى شرمانه است ، و خداى تعالى زنا و لواط را از مصاديق آن شمرده و فرموده : ((و لا تقربوا الزنى انه كان فاحشه ((. و از لوط حكايت كرده كه در باره لواط فرموده : ((اتاتون الفاحشه و انتم تبصرون ((.
و ((كبائر الاثم (( عبارت است از گناهان كبيره اى كه آثار سوئش بزرگ است ، و خداى تعالى از جمله آنها مى گسارى و قمار را شمرده ، و فرموده ((قل فيهما اثم كبير(( و كلمه ((فواحش (( جمع ((فاحشه (( است كه به معناى گناه شنيع و بى شرمانه است ، و خداى تعالى زنا و لواط را از مصاديق آن شمرده و فرموده : ((و لا تقربوا الزنى انه كان فاحشه ((. و از لوط حكايت كرده كه در باره لواط فرموده : ((اتاتون الفاحشه و انتم تبصرون ((.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۹۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۹۲ </center>
((يجتنبون كبائر الاثم و الفواحش (( - با در نظر گرفتن اينكه اين سوره در مكه نازل شده جمله مورد بحث اشاره اى است اجمالى به احكامى كه بعد از اين در باره تحريم گناهان كبيره و فواحش تشريع مى شود.
«'''يجتنبون كبائر الاثم و الفواحش'''» - با در نظر گرفتن اينكه اين سوره در مكه نازل شده جمله مورد بحث اشاره اى است اجمالى به احكامى كه بعد از اين در باره تحريم گناهان كبيره و فواحش تشريع مى شود.


((و اذا ما غضبوا هم يغفرون (( - اين جمله اشاره است به فضيلت عفو در هنگام غضب كه از بارزترين صفات مؤ منين است ، و به همين جهت اينطور كه ملاحظه مى كنيد تعبير كرده ، و نفرموده ((و يغفرون اذا غضبوا(( چون در آن تعبير از چند جهت تاءكيد به كار رفته ، و مانند تعبير دوم عفو و مغفرت را منحصر در صورت غضب نكرده .
«'''و اذا ما غضبوا هم يغفرون'''» - اين جمله اشاره است به فضيلت عفو در هنگام غضب كه از بارزترين صفات مؤ منين است ، و به همين جهت اينطور كه ملاحظه مى كنيد تعبير كرده ، و نفرموده ((و يغفرون اذا غضبوا(( چون در آن تعبير از چند جهت تاءكيد به كار رفته ، و مانند تعبير دوم عفو و مغفرت را منحصر در صورت غضب نكرده .


وَ الَّذِينَ استَجَابُوا لِرَبهِمْ وَ أَقَامُوا الصلَوةَ ...
«'''وَ الَّذِينَ استَجَابُوا لِرَبهِمْ وَ أَقَامُوا الصلَوةَ ...'''»:


كلمه ((استجابت (( به معناى اجابت و پذيرفتن است . و منظور از اينكه فرمود ((مؤ منين پروردگار خود را استجابت مى كنند(( به شهادت سياق اين است كه اعمال صالحى كه خدا از ايشان خواسته انجام مى دهند، و اگر بعد از آن در بين همه تكاليف الهى نام نماز را به ميان آورد و فرمود ((و نماز بپا مى دارند(( از باب ذكر خاص بعد از عام است وبه خاطر اهميت و شرافتى است كه نماز دارد.
كلمه ((استجابت (( به معناى اجابت و پذيرفتن است . و منظور از اينكه فرمود ((مؤ منين پروردگار خود را استجابت مى كنند(( به شهادت سياق اين است كه اعمال صالحى كه خدا از ايشان خواسته انجام مى دهند، و اگر بعد از آن در بين همه تكاليف الهى نام نماز را به ميان آورد و فرمود ((و نماز بپا مى دارند(( از باب ذكر خاص بعد از عام است وبه خاطر اهميت و شرافتى است كه نماز دارد.
۱۶٬۳۳۸

ویرایش