گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۸ بخش۷: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷: خط ۷:
<center> «'''بیان آیات'''» </center>
<center> «'''بیان آیات'''» </center>


صدر اين آيات متصل است به داستان رزق دادن خدا به بندگان كه در باره اش مى فرمود: ((اللّه لطيف بعباده يرزق من يشاء(( و قبل از آن هم فرمود: ((له مقاليد السموات و الارض يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر(( و ما در سابق اشاره كرديم به اينكه يكى از بزرگترين رزقها، دينى است كه خداى سبحان در اختيار بندگانش گذاشته و با در نظر داشتن اين نكته گفتار اين فصل داخل در گفتار فصل گذشته مى شود كه در باره وحى سخن مى گفت ، و به طور كلى آيات اين سوره براى بيان آن ريخته شده ، بعد از هر چند آيه يكبار برگشته به همان غرض اشاره مى كند.
صدر اين آيات متصل است به داستان رزق دادن خدا به بندگان، كه در باره اش مى فرمود: «اللّهُ لَطِيفٌ بِعِباَدِهِ يَرزُقُ مَن يَشَاءُ»، و قبل از آن هم فرمود: «لَهُ مَقَالِيدُ السِماوَاتِ وَ الأرضِ يَبسُطُ الرّزقَ لِمَن يَشَاءُ وَ يَقدِر». و ما، در سابق اشاره كرديم به اين كه يكى از بزرگترين رزق ها، دينى است كه خداى سبحان، در اختيار بندگانش گذاشته؛ و با در نظر داشتن اين نكته، گفتار اين فصل، داخل در گفتار فصل گذشته مى شود كه در باره وحى سخن مى گفت. و به طور كلّى، آيات اين سوره براى بيان آن ريخته شده، بعد از هر چند آيه، يك بار برگشته، به همان غرض اشاره مى كند.


آنگاه پاره اى از آيات و دلائل توحيد را كه مربوط به رزق است - مانند خلقت آسمانها و زمين ، و منتشر كردن جنبندگان در آسمان و زمين ، و خلقت كشتى ها كه در دريا در حركتند، و دادن فرزندان ذكور و اناث ، و يا يكى از آنها را به هر كه بخواهد، و ندادن هيچ يك از آنها را به هر كه بخواهد - ذكر مى كند.
آنگاه پاره اى از آيات و دلائل توحيد را كه مربوط به رزق است - مانند خلقت آسمان ها و زمين، و منتشر كردن جنبندگان در آسمان و زمين، و خلقت كشتى ها كه در دريا در حركت اند، و دادن فرزندان ذكور و اناث، و يا يكى از آن ها را به هر كه بخواهد، و ندادن هيچ يك از آن ها را به هر كه بخواهد - ذكر مى كند.


و آنگاه مى فرمايد بعضى از رزق ها هست كه تنها در دنيا مى دهد، و به همه مى دهد و آن رزقى است كه با فناى دنيا فانى مى شود. و بعضى ديگرش مخصوص مؤ منين است كه در آخرت مى دهد، و آن بهترين رزق و پايدارترين رزق است ، و از همين جا به مناسبت ، به ذكر صفات مؤ منين منتقل شده ، حسن عاقبت آنان را بيان مى كند، و نيز به اوصاف قيامت و عاقبت ستمكاران منتقل مى شود، و شرح مى دهد كه در قيامت با چه هولها و وحشتها و عذابها روبرو مى شوند.
و آنگاه مى فرمايد: بعضى از رزق ها هست كه تنها در دنيا مى دهد، و به همه مى دهد و آن رزقى است كه با فناى دنيا فانى مى شود. و بعضى ديگرش، مخصوص مؤمنان است كه در آخرت مى دهد، و آن بهترين رزق و پايدارترين رزق است. و از همين جا به مناسبت، به ذكر صفات مؤمنان منتقل شده، حسن عاقبت آنان را بيان مى كند. و نيز به اوصاف قيامت و عاقبت ستمكاران منتقل مى شود، و شرح مى دهد كه در قيامت با چه هول ها و وحشت ها و عذاب ها روبرو مى شوند.


از اينها گذشته در خلال آيات ، اجمالى از پاره اى احكام را بيان نموده ، انذار و تخويفى هم مى كند، و به حق دعوت نموده ، و به حقايق و معارف بسيارى اشاره مى نمايد.
از اين ها گذشته، در خلال آيات، اجمالى از پاره اى احكام را بيان نموده، انذار و تخويفى هم مى كند، و به حق دعوت نموده، و به حقايق و معارف بسيارى اشاره مى نمايد.


وَ لَوْ بَسط اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبَادِهِ لَبَغَوْا فى الاَرْضِ وَ لَكِن يُنزِّلُ بِقَدَرٍ مَّا يَشاءُ إِنَّهُ بِعِبَادِهِ خَبِيرُ بَصِيرٌ
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۸۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۸۱ </center>
كلمه ((قدر(( در مقابل كلمه ((بسط(( است . اولى به معناى تنگ گرفتن رزق و دومى به معناى وسعت دادن به آن است ، در جمله سابق هم كه مى فرمود: ((يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر(( به همين معنا است . و كلمه ((قدر(( - به فتح قاف و دال ، و هم به سكون دال - به معناى كميت و حجم هر چيز است ، و در جمله مورد بحث كه مى فرمايد: ((و لكن ينزل بقدر ما يشاء(( به اين معنا است . مى فرمايد خداى تعالى هر چه را بخواهد با كميت و حجم نازل مى كند. و به معناى كميت و حجم معين هم مى آيد، مانند آيه ((فقدرنا فنعم القادرون ((.
«'''وَ لَوْ بَسَط اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبَادِهِ لَبَغَوْا فى الاَرْضِ وَ لَكِن يُنزِّلُ بِقَدَرٍ مَّا يَشاءُ إِنَّهُ بِعِبَادِهِ خَبِيرُ بَصِيرٌ'''»:


كلمه ((بغى (( به معناى ظلم است . و كلمه ((بعباده (( از باب به كار بردن ظاهر در جاى ضمير است ، چون مى توانست بفرمايد ((انه بهم خبير بصير(( به خاطر اينكه در اول آيه كلمه ((عباده (( ذكر شده بود. و نكته اى كه دوباره آن را ذكر كرد و به ضمير آن اكتفاء نفرمود، اين است كه خواست به بيان خبير و بصير بودنش به حال بندگان اشاره كند، و بفرمايد بدين جهت خبير و بصير به آنان است كه مخلوق او و هيئتشان قائم به او است ، و ديگر معقول نيست كه محجوب از او بوده و برايش مجهول و ناشناخته باشند، و همچنين كلمه ((لعباده (( خالى از اين اشاره نيست كه چرا خداى تعالى رزق بندگان خود را مى دهد، چون بندگان اويند، و رزق بندگان به عهده مولايشان است .
كلمه «قَدر» در مقابل كلمه «بسط» است. اولى به معناى تنگ گرفتن رزق و دومى به معناى وسعت دادن به آن است. در جمله سابق هم كه مى فرمود: «يَبسُطُ الرّزقَ لِمَن يَشَاءُ وَ يَقدِر»، به همين معنا است. و كلمه «قَدَر» - به فتح قاف و دال، و هم به سكون دال - به معناى كميّت و حجم هر چيز است. و در جمله مورد بحث كه مى فرمايد: «وَ لَكِن يُنَزّلُ بِقَدرٍ مَا يَشَاءُ» به اين معنا است. مى فرمايد: خداى تعالى، هرچه را بخواهد، با كميت و حجم نازل مى كند. و به معناى كميت و حجم معين هم مى آيد، مانند آيه «فَقَدَرنَا فَنِعمَ القَادِرُونَ».


سنت الهى در روزى دادن به مردم : ((ينزل بقدر ما يشاء((
كلمه «بَغى»، به معناى ظلم است. و كلمه «بِعِبَادِهِ»، از باب به كار بردن ظاهر در جاى ضمير است. چون مى توانست بفرمايد: «إنّهُ بِهِم خَبِيرٌ بَصِيرٌ»، به خاطر اين كه در اول آيه، كلمه «عِبَادِهِ» ذكر شده بود. و نكته اى كه دوباره آن را ذكر كرد و به ضمير آن اكتفا نفرمود، اين است كه: خواست به بيان «خبير» و «بصير» بودنش به حال بندگان اشاره كند، و بفرمايد: بدين جهت «خبير» و «بصير» به آنان است كه مخلوق او، و هيئت شان، قائم به او است، و ديگر معقول نيست كه محجوب از او بوده و برايش مجهول و ناشناخته باشند. و همچنين كلمه «لِعِبَادِهِ»، خالى از اين اشاره نيست كه چرا خداى تعالى، رزق بندگان خود را مى دهد. چون بندگان اويند، و رزق بندگان به عهده مولايشان است.


و معناى آيه شريفه اين است كه : اگر خداى تعالى رزق همه بندگان خود را وسعت بدهد و همه سير شوند، شروع مى كنند به ظلم كردن در زمين ، چون طبيعت مال اين است كه وقتى زياد شد طغيان و استكبار مى آورد، همچنان كه در جاى ديگر فرموده : ((ان الانسان ليطغى ان راه استغنى ((.
== سنّت الهى در روزى دادن بر طبق حال مردم ==


و به همين جهت خداى تعالى رزق را به اندازه نازل مى كند، و به هر كس ‍ به مقدارى معين روزى مى دهد، چون او به حال بندگان خود خبير و بصير است ، مى داند كه هر يك از بندگانش استحقاق چه مقدار از رزق دارد، و چه مقدار از غنى و فقر مفيد به حال او است ، همان را به او مى دهد.
و معناى آيه شريفه اين است كه: اگر خداى تعالى، رزق همه بندگان خود را وسعت بدهد و همه سير شوند، شروع مى كنند به ظلم كردن در زمين. چون طبيعت «مال»، اين است كه وقتى زياد شد، طغيان و استكبار مى آورد، همچنان كه در جاى ديگر فرموده: «إنّ الإنسَانَ لَيَطغَى * أن رَآهُ استَغنَى».


پس جمله ((و لكن ينزل بقدر ما يشاء(( بيان سنت الهى در روزى دادن بر طبق حال مردم است ، مى فرمايد: صلاح حال مردم در اندازه ارزاقشان دخالت دارد، و اين با طغيانى كه در بعضى ثروتمندان مشاهده مى كنيم و مى بينيم كه روز به روز ثروتمندتر مى شوند منافات ندارد، براى اينكه خداى تعالى غير از آن سنت سنتى ديگر نيز دارد كه بر سنت قبلى حاكم است ، و آن عبارت است از سنت آزمايش و امتحان و در اين باره فرموده : ((انما اموالكم و اولادكم فتنه ((، و همچنين سنت سومى دارد، كه آن سنت مكر و استدراج است ، كه در آن باره مى فرمايد: ((سنستدرجهم من حيث لا يعلمون و املى لهم ان كيدى متين ((.
و به همين جهت، خداى تعالى، «رزق» را به اندازه نازل مى كند، و به هر كس، به مقدارى معين روزى مى دهد. چون او به حال بندگان خود خبير و بصير است. مى داند كه هر يك از بندگانش، استحقاق چه مقدار از رزق دارد، و چه مقدار از غنا و فقر، مفيد به حال او است، همان را به او مى دهد.
 
پس جمله «وَ لَكِن يُنَزّلُ بِقَدَرٍ مَا يَشَاءُ»، بيان سنت الهى در روزى دادن بر طبق حال مردم است. مى فرمايد: صلاح حال مردم در اندازه ارزاقشان دخالت دارد، و اين با طغيانى كه در بعضى ثروتمندان مشاهده مى كنيم و مى بينيم كه روز به روز، ثروتمندتر مى شوند، منافات ندارد. براى اين كه خداى تعالى، غير از آن سنت، سنتى ديگر نيز دارد كه بر سنت قبلى حاكم است و آن، عبارت است از: «سنت آزمايش و امتحان»، و در اين باره فرموده: إنّمَا أموَالُكُم وَ أولَادُكُم فِتنَةٌ». و همچنين، سنت سومى دارد كه آن، سنت «مكر» و «استدراج» است، كه در آن باره مى فرمايد: «سَنَستَدرِجُهُم مِن حَيثُ لَا يَعلَمُونَ وَ أمُلِى لَهُم إنّ كَيدِى مَتِينٌ».
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۸۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۸۲ </center>
پس سنت اصلاح ، يعنى اندازه گيرى رزق ، سنتى است ابتدايى كه با آن ، حال انسانها اصلاح مى شود، مگر آنكه خداوند بخواهد انسانى را در بوته امتحان قرار دهد كه در آن صورت ديگر به طور موقت از سنت قبليش چشم مى پوشد، و در اين باره مى فرمايد: ((و ليبتلى اللّه ما فى صدوركم و ليمحص ما فى قلوبكم ((.
پس سنت اصلاح، يعنى اندازه گيرى رزق، سنتى است ابتدايى كه با آن، حال انسان ها اصلاح مى شود، مگر آن كه خداوند بخواهد انسانى را در بوته امتحان قرار دهد، كه در آن صورت، ديگر به طور موقت از سنت قبلی اش چشم مى پوشد، و در اين باره مى فرمايد: «وَ لِيَبتَلِىَ اللّهُ مَا فِى صُدُورِكُم وَ لِيُمَحِّصَ مَا فِى قُلُوبِكُم».


و يا به خاطر كفران نعمت و تغيير آن ، سنت قبلى خود را كه دادن رزق به مقتضاى صلاح حال او بود تغيير دهد، كه در اين صورت سنت ديگرى به كار مى برد، و آن اين است كه آن قدر رزقش را وسعت مى دهد تا طغيان كند، و در اين باره فرموده : ((ان اللّه لا يغير ما بقوم حتى يغيروا ما بانفسهم ((.
و يا به خاطر كفران نعمت و تغيير آن، سنت قبلى خود را كه دادن رزق به مقتضاى صلاح حال او بود، تغيير دهد، كه در اين صورت، سنت ديگرى به كار مى برد و آن، اين است كه: آن قدر رزقش را وسعت مى دهد تا طغيان كند، و در اين باره فرموده: «إنّ اللّهَ لا يُغَيّرُ مَا بِقَومٍ حَتّى يُغَيّرُوا مَا بِأنفُسِهِم».
<span id='link58'><span>
<span id='link58'><span>
==شباهت رزق مادى با معارف حقه و شرايع آسمانى==
==شباهت رزق مادى با معارف حقه و شرايع آسمانى==
۱۶٬۲۶۹

ویرایش