گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۹ بخش۲۴: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۵۴: خط ۵۴:
<span id='link211'><span>
<span id='link211'><span>


==رواياتى درباره شاءن نزول آيات مربوط به ظهار) ==
==بحث روایتی: (رواياتى درباره شأن نزول آيات ظِهار) ==
در كتاب الدر المنثور است كه : ابن ماجه ، ابن ابى حاتم ، و حاكم - وى حديث را صحيح دانسته - و ابن مردويه ، و بيهقى از عايشه روايت آورده اند كه گفت : بزرگ است آن خدايى شنوائيش به وسعت جهان وسيع است ، و هر چيزى را مى شنود، من آن روز كه خوله دختر ثعلبه به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) مراجعه كرده بود كلامش را مى شنيدم - اما در عين حال همه اش را نفهميدم - داشت درباره همسرش به آن جناب شكايت مى كرد، عرضه مى داشت : يا رسول اللّه ! شوهرم از جوانى من استفاده كرد، و من رحم خود را در اختيارش گذاشتم ، تا اين كه امروز كه پير شدم و ديگر فرزند نمى آورم مرا ظهار كرده ، خدايا،
در كتاب الدر المنثور است كه: ابن ماجه، ابن ابى حاتم، و حاكم - وى حديث را صحيح دانسته - و ابن مردويه، و بيهقى از عايشه روايت آورده اند كه گفت: بزرگ است آن خدايى که شنوایی اش، به وسعت جهان وسيع است و هر چيزى را مى شنود. من آن روز كه خوله، دختر ثعلبه، به رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» مراجعه كرده بود، كلامش را مى شنيدم - اما در عين حال همه اش را نفهميدم - داشت درباره همسرش به آن جناب شكايت مى كرد. عرضه مى داشت: يا رسول اللّه! شوهرم از جوانى من استفاده كرد، و من رحم خود را در اختيارش گذاشتم، تا اين كه امروز كه پير شدم و ديگر فرزند نمى آورم، مرا ظِهار كرده، <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۳۱۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۳۱۷ </center>
خدایا، من از دست او نزد تو شكايت مى آورم. هنوز از جا برنخاسته بود كه جبرئيل اين آيات را آورد: «قَد سَمِعَ اللّهُ قَولَ الَّتِى تُجَادِلُكَ فِى زَوجِهَا»، و همسرش «اوس بن صامت» بود.
من از دست او نزد تو شكايت مى آورم . هنوز از جا برنخاسته بود كه جبرئيل اين آيات را آورد: «'''قد سمع اللّه قول التى تجادلك فى زوجها'''» و همسرش اوس بن صامت بود.
 
مؤ لف : البته رواياتى كه در شاءن نزول اين آيات از طرق اهل سنت رسيده بسيار زياد است ، و در اين كه نام آن زنو نام پدرش و نام همسر و پدر همسرش چه بوده اختلاف دارند. از همه معروف تر همين است كه نام او خوله و نام پدرش ثعلبه و نام همسرش اوس بن صامت انصارى بوده . قمى هم اجمال داستان را در تفسير خود آورده ، البته روايت ديگرى نقل كرده كه به زودى از نظرتان خواهد گذشت .
مؤلف: البته رواياتى كه در شأن نزول اين آيات از طرق اهل سنت رسيده، بسيار زياد است، و در اين كه نام آن زن و نام پدرش و نام همسر و پدر همسرش چه بوده، اختلاف دارند. از همه معروف تر، همين است كه نام او «خوله» و نام پدرش «ثعلبه» و نام همسرش «اوس بن صامت انصارى» بوده. قمى هم اجمال داستان را در تفسير خود آورده، البته روايت ديگرى نقل كرده كه به زودى از نظرتان خواهد گذشت.
و در مجمع البيان در تفسير آيه شريفه «'''و الذين يظاهرون من نسائهم ثم يعودون لما قالوا'''» گفته : و اما نظريه ائمه اهل بيت (عليهم السلام ) اين است كه مراد از برگشتن به آنچه گفته اند،است بخواهند با همين زن همخوابگى نموده ، ظهارى را كه كرده بودند نقض كنند، چون وطى چنين زنى قبل از كفاره جائز نيست ، و حكم ظهار باطل نمى شود مگر بعد از كفاره . و در تفسير قمى آمده كه : على بن الحسين براى ما حديث كرد و گفت : محمد بن ابى عبداللّه ، از حسن بن محبوب از ابى ولاد از حمران از امام باقر (عليه السلام ) برايم نقل كرد كه فرمود: زنى از مسلمانان نزد رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) رفت و عرضه داشت : يا رسول اللّه ! فلانى همسر من است كه عمرى رحم خود را در اختيارش گذاشتم ، و در امور دنيا و آخرتش ياريش كردم ، و هيچ ناملايمى از من نديده مى خواهم از او شكايت كنم . فرمود: از چه شكايت كنى ؟ عرضه داشت : به من گفته تو بر من حرامى ، همان طور كه پشت مادرم حرام است ، و مرا از خانه ام بيرون كرده ، حال در كار من چاره اى بينديش . حضرت فرمود: خداى تعالى درباره اين مساءله آيه اى نازل نفرموده تا طبق آن ميان تو و شوهرت حكم كنم ، و من نمى خواهم از كسانى باشم كه پاسخ روشن نمى دهند. زن شروع كرد به گريه كردن ، و شكوه نمودن به درگاه خداى عزوجل ، و از نزد رسول خدا بيرون رفت .
 
راوى مى گويد: خداى تعالى گفتگوى او با رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) و شكايتش در امر شوهرش را شنيد، و اين آيات را نازل كرد: «'''بسم اللّه الرحمن الرحيم قد سمع اللّه قول التى تجادلك فى زوجها - تا جمله - و ان اللّه لعفو غفور'''».
و در مجمع البيان، در تفسير آيه شريفه «وَ الَّذِينَ يُظَاهِرُونَ مِن نِسَائِهِم ثُمّ يَعُودُونَ لِمَا قَالُوا» گفته: و اما نظريه ائمه اهل بيت «عليهم السلام» اين است كه مراد از برگشتن به آنچه گفته اند، این است که بخواهند با همين زن همخوابگى نموده، ظِهارى را كه كرده بودند، نقض كنند، چون وطى چنين زنى قبل از كفاره جایز نيست، و حكم ظِهار باطل نمى شود مگر بعد از كفاره. و در تفسير قمى آمده كه: على بن الحسين براى ما حديث كرد و گفت: محمد بن ابى عبداللّه، از حسن بن محبوب، از ابى ولاد، از حمران، از امام باقر «عليه السلام» برايم نقل كرد كه فرمود: زنى از مسلمانان نزد رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» رفت و عرضه داشت: يا رسول اللّه! فلانى همسر من است كه عمرى رحم خود را در اختيارش گذاشتم، و در امور دنيا و آخرتش ياريش كردم، و هيچ ناملايمى از من نديده، مى خواهم از او شكايت كنم. فرمود: از چه شكايت كنى؟ عرضه داشت: به من گفته تو بر من حرامى، همان طور كه پشت مادرم حرام است، و مرا از خانه ام بيرون كرده، حال در كار من چاره اى بينديش. حضرت فرمود: خداى تعالى، درباره اين مسأله، آيه اى نازل نفرموده تا طبق آن ميان تو و شوهرت حكم كنم، و من نمى خواهم از كسانى باشم كه پاسخ روشن نمى دهند. زن شروع كرد به گريه كردن، و شكوه نمودن به درگاه خداى عزوجل، و از نزد رسول خدا بيرون رفت.
 
راوى مى گويد: خداى تعالى، گفتگوى او با رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» و شكايتش در امر شوهرش را شنيد، و اين آيات را نازل كرد: «بسم اللّه الرحمن الرحيم * قَد سَمِعَ اللّهُ قَولَ الّتِى تُجَادِلُكَ فِى زَوجِهَا - تا جمله - وَ إنّ اللّه لَعَفُوٌّ غَفُورٌ».
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۳۱۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۳۱۸ </center>
سپس اضافه كرده است : رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) فرستاد به دنبال آن زن ، و به وى فرمود برو شوهرت را بياور. زن شوهرش را آورد. حضرت به او فرمود: آيا تو به همسرت چنين و چنان گفته اى ؟ عرضه داشت : بله گفته ام تو بر من حرامى همانطور كه پشت مادرم حرام است . رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) فرمود خداى تعالى درباره كار تو و همسرت ، قرآنى (آياتى ) نازل كرده ، و آيات را برايش خواند: «'''بسم اللّه الرحمن الرحيم قد سمع اللّه قول التى تجادلك فى زوجها - تا جمله - ان اللّه لعفو غفور'''». بنابر اين همسرت را به خانه ببر، زيرا تو سخنى منكر و نامشروع گفته اى ، و خدا از جرمت گذشت ، و ديگر چنين كارى را تكرار مكن .
سپس اضافه كرده است: رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» فرستاد به دنبال آن زن، و به وى فرمود: برو شوهرت را بياور. زن شوهرش را آورد. حضرت به او فرمود: آيا تو به همسرت چنين و چنان گفته اى؟ عرضه داشت: بله، گفته ام تو بر من حرامى، همان طور كه پشت مادرم حرام است. رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» فرمود: خداى تعالى، درباره كار تو و همسرت، قرآنى (آياتى) نازل كرده، و آيات را برايش خواند: «بسم اللّه الرحمن الرحيم * قَد سَمِعَ اللّهُ قَولَ الّتِى تُجَادِلُكَ فِى زَوجِهَا - تا جمله - إنّ اللّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ». بنابراين، همسرت را به خانه ببر، زيرا تو سخنى منكر و نامشروع گفته اى، و خدا از جرمت گذشت، و ديگر چنين كارى را تكرار مكن.
راوى مى گويد: مرد برگشت ، در حالى كه از آن چه همسرش گفته بود پشيمان بود، و خداى تعالى براى اين كه مؤ منين دچار چنين ندامتى نشوند، اين آيه را فرستاد: «'''كسانى كه همسر خود را ظهار مى كنند، و پشيمان مى شوند...'''» يعنى از اين به بعد، و بعد از آنكه اين مرد چنين كرد و خدا او را عفو فرمود، اگر كسى چنين كند، بر او واجب مى شود قبل از همخوابگى با همسرش برده اى آزاد كند. «'''ذلكم توعظون به و اللّه بما تعملون خبير'''»، و اگر كسى نمى تواند برده آزاد كند، قبل از تماس ‍ دو ماه پى در پى روزه بگيرد، و كسى كه استطاعت اين را هم ندارد شصت مسكين را طعام دهد. آنگاه فرمود: خداى تعالى عقوبت كسى را كه بعد از اين نهى ظهار كند اين خصال قرار داده و فرموده : «'''ذلك لتومنوا باللّه و رسوله و تلك حدود اللّه '''» يعنى اين است حد ظهار - تا آخر حديث .
 
مؤ لف : اين آيه با در نظر گرفتن سياقش و مخصوصا مضمون جمله آخرش كه مساءله عفو و مغفرت را آورده ، با مضمون اين حديث بهتر مطابقت دارد، و حديث از حيث سند هم عيبى ندارد، چيزى كه هست با ظاهر خود عبارت آيه مى فرمايد: «'''و الذين يظاهرون من نسائهم ثم يعودون لما قالوا'''» سازگار نيست ، براى اين كه از ظاهر آيه برمى آيد كه شوهرش پشيمان شده ، و روايت مى گويد: شوهرش پشيمان نشد، بلكه زن او اعتراض كرده .
راوى مى گويد: مرد برگشت، در حالى كه از آن چه به همسرش گفته بود، پشيمان بود، و خداى تعالى، براى اين كه مؤمنان دچار چنين ندامتى نشوند، اين آيه را فرستاد: «كسانى كه همسر خود را ظِهار مى كنند، و پشيمان مى شوند...». يعنى از اين به بعد، و بعد از آن كه اين مرد چنين كرد و خدا او را عفو فرمود، اگر كسى چنين كند، بر او واجب مى شود قبل از همخوابگى با همسرش، برده اى آزاد كند. «ذَلِكُم تُوعَظُونَ بِهِ وَ اللّهُ بِمَا تَعمَلُونَ خَبِيرٌ». و اگر كسى نمى تواند برده آزاد كند، قبل از تماس، دو ماه پى در پى روزه بگيرد، و كسى كه استطاعت اين را هم ندارد، شصت مسكين را طعام دهد. آنگاه فرمود: خداى تعالى، عقوبت كسى را كه بعد از اين نهى ظِهار كند، اين خصال قرار داده و فرموده: «ذَلِكَ لِتُؤمِنُوا بِاللّه وَ رَسُولِهِ وَ تِلكَ حُدُودُ اللّه». يعنى اين است حد ظِهار - تا آخر حديث.
 
مؤلف: اين آيه با در نظر گرفتن سياقش و مخصوصا مضمون جمله آخرش كه مسأله عفو و مغفرت را آورده، با مضمون اين حديث بهتر مطابقت دارد، و حديث از حيث سند هم عيبى ندارد. چيزى كه هست، با ظاهر خود عبارت آيه که مى فرمايد: «وَ الّذِينَ يُظَاهِرُونَ مِن نِسَائِهِم ثُمّ يَعُودُونَ لِمَا قَالُوا» سازگار نيست. براى اين كه از ظاهر آيه بر مى آيد كه شوهرش پشيمان شده، و روايت مى گويد: شوهرش پشيمان نشد، بلكه زن او اعتراض كرده.
++ ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۳۱۹   
++ ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۳۱۹   
<span id='link212'><span>
<span id='link212'><span>
==آيات ۷ - ۱۳، سوره مجادله ==
==آيات ۷ - ۱۳، سوره مجادله ==
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فى السمَوَتِ وَ مَا فى الاَرْضِ مَا يَكونُ مِن نجْوَى ثَلَثَةٍ إِلا هُوَ رَابِعُهُمْ وَ لا خَمْسةٍ إِلا هُوَ سادِسهُمْ وَ لا أَدْنى مِن ذَلِك وَ لا أَكْثرَ إِلا هُوَ مَعَهُمْ أَيْنَ مَا كانُوا ثمَّ يُنَبِّئُهُم بِمَا عَمِلُوا يَوْمَ الْقِيَمَةِ إِنَّ اللَّهَ بِكلِّ شىْءٍ عَلِيمٌ(۷)
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فى السمَوَتِ وَ مَا فى الاَرْضِ مَا يَكونُ مِن نجْوَى ثَلَثَةٍ إِلا هُوَ رَابِعُهُمْ وَ لا خَمْسةٍ إِلا هُوَ سادِسهُمْ وَ لا أَدْنى مِن ذَلِك وَ لا أَكْثرَ إِلا هُوَ مَعَهُمْ أَيْنَ مَا كانُوا ثمَّ يُنَبِّئُهُم بِمَا عَمِلُوا يَوْمَ الْقِيَمَةِ إِنَّ اللَّهَ بِكلِّ شىْءٍ عَلِيمٌ(۷)
۱۶٬۸۸۰

ویرایش